تازه ازدواج کرده بود...
ولی وقتی اسم عشقش،دنیا و
آخرتش اومد لباس رزم پوشید....
مادرش اونـو "وهب"صـدا میزد..💔
رفت جنگید،
چندتا رو هم کشتااا اما مادرش
گفت تا در راه و پیش روی حسین
کشته نشوی راضی نمیشوم....💔
میدونی منو یاد چی میندازه؟!
یاد اون مادر شهدایی که میگن
اگه ده تا پسر دیگه هم داشتم
فدا میکردم...😭💔
عمر بن سعد که لعنت خدا بر او باد
دستور داد سر وهب رو جلوی
مادرش بندازن😭😭
اما ام وهب چیزی رو که در راه
خدا داده بود پس نمیگرفت💔
و سر را مقابل لشکر دشمن انداخت😭💔
رفیق ما هم کم نداریـم مادرایی
رو که ام وهب وار فرزندشون رو
راهی کردند😭😭💔
.
.
بذار اینجور بگم برات...
علی اکبر دادند و علی اصغر
تحویل گرفتند...😭💔
حسین(ع)عاشق کرد همه رو...
همه عالمو...
از عالم و آدم همه جون میدن
براش..
برا اسمش،برا نامش..
اما یه سوال؟!
.
.
.
اگر توی یه شرایط....
یه وضعیت اقتصادی بدی باشی...
هستی پشت امامت؟!
با هزاران هزار سربازش سد
راه نوه پیامبر شد...
امام میشناختتش....
اخه اسمش حُر بن یزد ریاحی بود..
وقتی که دشمن نانجیب حمله کرد
به اهل بیت و یاران امام،
امام فریاد زد..
آیا فریادرسی هست که در راه خدا
به فریاد ما رسد؟!
آیا مدافعی هست که شر این مردم
را از حرم پیغمبر بگرداند؟!