[• #ازخالق_بہمخلوق☎️ •]
.
.
بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ
⚘ إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ
⚘ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوی
⚘ عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ
⚘ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ
⚘ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ
⚘ تَبارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ
♡ همانا پروردگار شما خداوندی است
♡ که در شش روز(و دوران)آسمان ها
♡ و زمین را آفرید و سپس برعرش
♡ (جایگاه قدرت و تدبیر جهان)
♡ مستولی شد.او روز را به وسیله ی
♡ شب که به سرعت آن را دنبال می
♡ کند، می پوشاند و خورشید و ماه
♡ وستارگان را(آفرید)که تسلیم فرمان
♡ اویند.
♡ آگاه باشید که آفرینش و تدبیر تنها
♡ از آنِ اوست! خجسته و مبارک است
♡ خداوندی که پروردگار جهانیان است.
سوره . اعراف
آیه . 54
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
[•💚•] @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
عشــق به خــدا [❤️]
تنهــا عشقــی اســت
کــه از دو طرفــه بودنــش
اطمینــان کامــل داریــد …!😊
💖 💖
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• #خانمےڪه_شماباشے👜•]
.
.
ڪیـ🍰ـڪ شکلاتی ساده
به همراه دو لایه خامه و گاناش😋
برای کیک :
3 تخم مرغ
1 پیمانه شکر
1 پیمانه شیر
وانیل
بکینگ پودر
2 قاشق غذاخوری پودر کاکائو
آرد ۱ونیم الی ۲ پیمانه
1/2 پیمانه روغن مایع
.
برای لایه دوم:
خامه فرم گرفته و یا 1 بسته کرم شانتی که با 1 پیمانه شیر فرم دادین
.
برای لایه سوم:
خامه فرم گرفته بعلاوه نوتلا و یا 1 بسته کرم شانتی که با 1 پیمانه شیر فرم دادین و 3 قاشق غذاخوری نوتلا اضافه کردین
طرز تهیه:👩🏻🍳
تخم مرغ و شکر رو حداقل 5 دقیقه با همزن بزنین و بقیه موادو اضافه کنین و بزنین، مواد خشک هم جداگانه مخلوط کنین و الک کنین و اضافه کنین و با لیسک زیرو رو کنین، در داخل پیرکس مربع که چرب کردین بریزین و در فر شده 175 درجه بپزین، نگفته بود چقدر.اونقدر که تکون دادنی وسطش تکون نخوره و خلال چوبی تنیز دربیاد از وسط کیک.
بعد که کیک کیک سرد شد، با 1 پیمانه شیر ولرم خیس کنین بعد روش خامه فرم گرفته بدین، بعد روی اونم مقداری نوتلا به خامه فرم گرفته اضافه کنین و مخلوط کنین و روی لایه دوم بدین.بعد 1 ساعت بزارین یخچال.
برای گاناش هم، خامه رو گرم کنین و روی تکه های شکلات بریزین و مخلوط کنین.
گاناش هم روی لایه سوم بریزین و 1 ساعت بزارین یخچال.
نکته:
میتونین بجای خامه از پودینگ استفاده کنید، فقط باید پودینگ وانیلی روش یک سلفون بزارین تا به سطحش بخوره یا مدام هم بزنین تا سرد(ولرم) بعد روی کیک بدین و 1 ساعت بزارین یخچال بعد پودینگ شکلاتی هم همینطور روی اون بریزین و بزارین یخچال و بعد گاناش.
نوش جـ🤩ـان
.
.
یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇
[•👒•] @heiyat_majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
۷ فایده استغفار در قرآن
💕 ۱.مانع نازل شدن عذاب میشود.
✨۳۳انفال ✨
💕۲.بهره مندشدن ازنعمتها در دنیا
✨۳هود✨
💕 ۳.نازل شدن باران✨۵۲هود✨
💕 ۴.تقویت انسان ✨۵۲هود✨
💕۵.بهشتی شدن✨۱۳۵ آل عمران✨
💕۶.تبدیل گناهان به حسنات
✨۷۰فرقان✨
💕۷.نزول باران، ومال وفرزند...
✨۱۱و۱۲ نوح✨
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
📚|ختم قران امروز
ارسال تعـداد #صفحات به آے دی☺️👇
•📮• @F_Delaram_313
تعداد صفحات
• ۱۳۵ •
هر روز میزبان فرشته ها😇👇
[💌🍃••] @heyat_majazi
[• #مغزبانے😎 •]
.
.
♦️۱۰ وظیفه مهمِ #جوان_مومن_انقلابی در انتخابات
♦️همهچی به انتخاب درستِ ما #مردم بستگی داره👌
#رای_به_اصلح
.
.
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
[•📡•] @Heiyat_Majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
ڪلام شهید
ڪسانے به امامِ زمانشان
خواهند رسید،
که اهل سرعت باشند...!
و اِلّا تاریخ ڪربلا
نشان داده ،
که قافله حسینے
معطل کسے نمے ماند.
.
♡| #شهید_سیدمرتضےآوینے /
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
[• #ترکش_خنده 😂 •]
به یک نفر چینی اصیل☺️
با حقوق و مزایا💴 و بلیط
رفت و برگشت✈️، برای چندتا
عطسه درهیئت دولت و
مجلس شورای اسلامی نیازمندیم.
سیاست طنز رو اینجا بخون😂👇
[•🎈•] @heiyat_majazi
🍃💌
فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَڪَّرون
قصہے گذشتگان بہ خلق بگوے!
باشد ڪہ (براے نجات خود) بہ فڪر آیند!
#حرفخداستاااا
#یکمیادشبگیریم
#انتهاےآیہ167سورهےاعراف
💌🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃💌 فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَڪَّرون قصہے گذشتگان بہ خلق بگوے! باشد ڪہ (براے نجات خود)
[• #قصه_دلبرے📚•]
#چمران_از_زبان_غاده
#قسمت_اول😌🌸🍃
سالها از آرام گرفتن چمران
می گذرد و روزهای جنگ های
سرنوشت ساز پایان یافته اند و
اکنون در این روزگار به ظاهر آرام
"غاده چمران" با لحنی شکسته
داستانی روایت می کند، "داستان
یک نسیم که از آسمان روح آمد و
در گوشش کلمه عشق گفت و رفت
به سوی کلمه بی نهایت."
سال ها از روزی که سرانجام
چمران در این زمین آرام گرفت
می گذرد و این بار غاده داستانی
از تاریخ این سرزمین روایت می
کند، داستان "مرد صالحی که یک
روز قدم زد در این سرزمین به
خلوص . "
دختر قلم را میان انگشتانش
جابه جا کرد و بالاخره روی کاغذی
که تمام شب مثل میت به او
خیره مانده بود نوشت "از جنگ
بدم میآید" با همه غمی که در
دلش بود خنده اش گرفت ، آخر
مگر کسی هم هست که از جنگ
خوشش بیاید ؟ چه می دانست !
حتماً نه . خبرنگاری کرده بود ،
شاعری هم ، حتی کتاب داشت .
اما چندان دنیا گردی نکرده بود .
"لاگوس" را در آفریقا می شناخت
چون آن جا به دنیا آمده بود و چند
شهر اروپایی را ، چون به آنجا
مسافرت می رفت . بابا بین آفریقا
و ژاپن مروارید تجارت می کرد و
آن ها خرج می کردند، هر طور که
دلشان می خواست . با این همه ،
او آن قدر لبنانی بود که بداند لبنان
برای جنگ همان قدر حاصلخیز
است که برای زیتون و نخل . هر
چند نمی فهمید چرا!
نمی فهمیدم چرا مردم باید همدیگر
را بکشند. حتی نمی فهمیدم چه
می شود کرد که این طور نباشد،
فقط غمگین بودم از جنگ داخلی ،
از مصیبت .
خانه ما در صور زیبا بود ، دو طبقه
با حیاط و یک بالکن رو به دریا که
بعدها اسرائیل خرابش کرد . شب
ها در این بالکن می نشستم ، گریه
می کردم و می نوشتم . از این
جنگ که از اسلام فقط نامش را
داشت با دریا حرف می زدم، با
ماهی ها ، با آسمان . این ها به
صورت شعر و مقاله در روزنامه
چاپ می شد . مصطفی اسم مرا
پای همین نوشته ها دیده بود . من
هم اسم او را شنیده بودم اما فقط
همین . در باره اش هیچ چیز نمیدانستم ، ندیده بودمش ، اما
تصورم از او آدم جنگ جوی خشنی
بود که شریک این جنگ است .
ماجرا از روزی شروع شد که سید
محمد غروی ، روحانی شهرمان ،
پیشم آمد و گفت: آقای صدر
میخواهد شما را ببیند . من آن وقت
از نظر روحی آمادگی دیدن کسی
را نداشتم ، مخصوصا این اسم را .
اما سید غروی خیلی اصرار میکرد
که آقای موسی صدر چنین و چنان
اند ، خودشان اهل مطالعه اند و
می خواهند شمارا ببینند. این همه
اصرار سید غروی را دیدم قبول
کردم و "هرچند به اکراه" یک روز
رفتم مجلس اعلای شیعیان برای
دیدن امام موسی صدر ، ایشان از
من استقبال زیبایی کرد . از نوشته
هایم تعریف کرد و اینکه چقدر
خوب درباره ولایت و امام حسین (ع) "که عاشقش هستم " نوشته ام . بعد پرسید: الان کجا مشغولید ؟ دانشگاهها که تعطیل است . گفتم: در یک دبیرستان دخترانه درس میدهم . گفت: اینها را رها کنید ، بیایید با ما کار کنید .
پرسیدم ( چه کاری ؟) گفت:شما
قلم دارید ، می توانید به این
زیبایی از ولایت ، از امام
حسین(ع) ، از لبنان و خیلی چیزها
بگویید ، خوب بیایید و بنویسید.
گفتم: دبیرستان را نمی توانم ولی
کنم ، یعنی نمی خواهم. امام
موسی گفت: ما پول بیشتری به
شما میدهیم ، بیایید فقط با ما کار
کنید. من از این حرف خیلی
ناراحت شدم . گفتم: من برای پول
کار نمی کنم ، من مردم را دوست
دارم . اگر احساسم تحریکم نکرده
بود که با این جوانان باشم اصلاً این کار را نمی کردم ، ولی اگر
بدانم کسی می خواهد پول بیشتر
بدهد که من برایش بنویسم
احساسم اصلاً بسته میشود . من
کسی نیستم که یکی بیاید بهم
پول بدهد تا برایش بنویسم . و با
عصبانیت آمدم بیرون . البته
ایشان خیلی بزرگوار بود ، دنبال
من آمد و معذرت خواست،
بعد هم بی مقدمه پرسید چمران
را میشناسم یا نه،گفتم:
اسمش را شنیده ام.
گفت: شما حتماً باید اورا ببینید.
ادامه دارد...❣😉
🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_زبان_غاده #قسمت_اول😌🌸🍃 سالها از آرام گرفتن چمران می گذرد و روزهای جنگ
بغضِ مجنون بعدِ لیلے بر
ڪسے پوشیده نیست،
بعد مجنون حالِ لیلے را
ڪسے پرسیده است؟
#سوسندرفش
#نیمہهاےپنهانمـاه💔🍃