eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
417 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
[• ☎️ •] . . بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ ⚘ إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ ⚘ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوی ⚘ عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ ⚘ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ ⚘ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ ⚘ تَبارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ♡ همانا پروردگار شما خداوندی است ♡ که در شش روز(و دوران)آسمان ها ♡ و زمین را آفرید و سپس برعرش ♡ (جایگاه قدرت و تدبیر جهان) ♡ مستولی شد.او روز را به وسیله ی ♡ شب که به سرعت آن را دنبال می ♡ کند، می پوشاند و خورشید و ماه ♡ وستارگان را(آفرید)که تسلیم فرمان ♡ اویند. ♡ آگاه باشید که آفرینش و تدبیر تنها ♡ از آنِ اوست! خجسته و مبارک است ♡ خداوندی که پروردگار جهانیان است. سوره . اعراف آیه . 54 . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 [•💚•] @heiyat_majazi
[• ☺️ •] عشــق به خــدا [❤️] تنهــا عشقــی اســت کــه از دو طرفــه بودنــش اطمینــان کامــل داریــد …!😊 💖 💖 خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• 👜•] . .   ڪیـ🍰ـڪ شکلاتی ساده به همراه دو لایه خامه و گاناش😋 برای کیک : 3 تخم مرغ 1 پیمانه شکر 1 پیمانه شیر وانیل بکینگ پودر 2 قاشق غذاخوری پودر کاکائو آرد ۱ونیم الی ۲ پیمانه 1/2 پیمانه روغن مایع . برای لایه دوم: خامه فرم گرفته و یا 1 بسته کرم شانتی که با 1 پیمانه شیر فرم دادین . برای لایه سوم: خامه فرم گرفته بعلاوه نوتلا و یا 1 بسته کرم شانتی که با 1 پیمانه شیر فرم دادین و 3 قاشق غذاخوری نوتلا اضافه کردین طرز تهیه:👩🏻‍🍳 تخم مرغ و شکر رو حداقل 5 دقیقه با همزن بزنین و بقیه موادو اضافه کنین و بزنین، مواد خشک هم جداگانه مخلوط کنین و الک کنین و اضافه کنین و با لیسک زیرو رو کنین، در داخل پیرکس مربع که چرب کردین بریزین و در فر شده 175 درجه بپزین، نگفته بود چقدر.اونقدر که تکون دادنی وسطش تکون نخوره و خلال چوبی تنیز دربیاد از وسط کیک. بعد که کیک کیک سرد شد، با 1 پیمانه شیر ولرم خیس کنین بعد روش خامه فرم گرفته بدین، بعد روی اونم مقداری نوتلا به خامه فرم گرفته اضافه کنین و مخلوط کنین و روی لایه دوم بدین.بعد 1 ساعت بزارین یخچال. برای گاناش هم، خامه رو گرم کنین و روی تکه های شکلات بریزین و مخلوط کنین. گاناش هم روی لایه سوم بریزین و 1 ساعت بزارین یخچال. نکته: میتونین بجای خامه از پودینگ استفاده کنید، فقط باید پودینگ وانیلی روش یک سلفون بزارین تا به سطحش بخوره یا مدام هم بزنین تا سرد(ولرم) بعد روی کیک بدین و 1 ساعت بزارین یخچال بعد پودینگ شکلاتی هم همینطور روی اون بریزین و بزارین یخچال و بعد گاناش. نوش جـ🤩ـان . . یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇 [•👒•] @heiyat_majazi
[• 📿 •] . . ۷ فایده استغفار در قرآن 💕 ۱.مانع نازل شدن عذاب میشود. ✨۳۳انفال ✨ 💕۲.بهره مندشدن ازنعمتها در دنیا ✨‌۳هود✨ 💕 ۳.نازل شدن باران✨۵۲هود✨ 💕 ۴.تقویت انسان ✨۵۲هود✨ 💕۵.بهشتی شدن✨۱۳۵ آل عمران✨ 💕۶.تبدیل گناهان به حسنات ✨۷۰فرقان✨ 💕۷.نزول باران، ومال وفرزند... ✨۱۱و۱۲ نوح✨ . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
📚|ختم قران امروز ارسال تعـداد به آے دی☺️👇 •📮• @F_Delaram_313 تعداد صفحات • ۱۳۵ • هر روز میزبان فرشته ها😇👇 [💌🍃••] @heyat_majazi
[• 😎 •] . . ♦️۱۰ وظیفه مهمِ در انتخابات ♦️همه‌چی به انتخاب درستِ ما بستگی داره👌 . . ⛔️ 🍃 با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 [•📡•] @Heiyat_Majazi
[• 📿 •] . ڪلام شهید ڪسانے به امامِ زمانشان خواهند رسید، که اهل سرعت باشند...! و اِلّا تاریخ ڪربلا نشان داده ، که قافله حسینے معطل کسے نمے ماند. . ♡| / . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
[• 😂 •] به یک نفر چینی اصیل☺️ با حقوق و مزایا💴 و بلیط رفت و برگشت✈️، برای چندتا عطسه درهیئت دولت و مجلس شورای اسلامی نیازمندیم. سیاست طنز رو اینجا بخون😂👇 [•🎈•] @heiyat_majazi
🍃💌 فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَڪَّرون قصہ‌ے گذشتگان بہ خلق بگوے! باشد ڪہ (براے نجات خود) بہ فڪر آیند! 💌🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃💌 فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَڪَّرون قصہ‌ے گذشتگان بہ خلق بگوے! باشد ڪہ (براے نجات خود)
[• 📚•] 😌🌸🍃 سال‌ها از آرام گرفتن چمران می گذرد و روزهای جنگ های سرنوشت ساز پایان یافته اند و اکنون در این روزگار به ظاهر آرام "غاده چمران" با لحنی شکسته داستانی روایت می کند، "داستان یک نسیم که از آسمان روح آمد و در گوشش کلمه عشق گفت و رفت به سوی کلمه بی نهایت." سال ها از روزی که سرانجام چمران در این زمین آرام گرفت می گذرد و این بار غاده داستانی از تاریخ این سرزمین روایت می کند، داستان "مرد صالحی که یک روز قدم زد در این سرزمین به خلوص . " دختر قلم را میان انگشتانش جابه جا کرد و بالاخره روی کاغذی که تمام شب مثل میت به او خیره مانده بود نوشت "از جنگ بدم می‌آید" با همه غمی که در دلش بود خنده اش گرفت ، آخر مگر کسی هم هست که از جنگ خوشش بیاید ؟ چه می دانست ! حتماً نه . خبرنگاری کرده بود ، شاعری هم ، حتی کتاب داشت . اما چندان دنیا گردی نکرده بود . "لاگوس" را در آفریقا می شناخت چون آن جا به دنیا آمده بود و چند شهر اروپایی را ، چون به آنجا مسافرت می رفت . بابا بین آفریقا و ژاپن مروارید تجارت می کرد و آن ها خرج می کردند، هر طور که دلشان می خواست . با این همه ، او آن قدر لبنانی بود که بداند لبنان برای جنگ همان قدر حاصلخیز است که برای زیتون و نخل . هر چند نمی فهمید چرا! نمی فهمیدم چرا مردم باید همدیگر را بکشند. حتی نمی فهمیدم چه می شود کرد که این طور نباشد، فقط غمگین بودم از جنگ داخلی ، از مصیبت . خانه ما در صور زیبا بود ، دو طبقه با حیاط و یک بالکن رو به دریا که بعدها اسرائیل خرابش کرد . شب ها در این بالکن می نشستم ، گریه می کردم و می نوشتم . از این جنگ که از اسلام فقط نامش را داشت با دریا حرف می زدم، با ماهی ها ، با آسمان . این ها به صورت شعر و مقاله در روزنامه چاپ می شد . مصطفی اسم مرا پای همین نوشته ها دیده بود . من هم اسم او را شنیده بودم اما فقط همین . در باره اش هیچ چیز نمی‌دانستم ، ندیده بودمش ، اما تصورم از او آدم جنگ جوی خشنی بود که شریک این جنگ است . ماجرا از روزی شروع شد که سید محمد غروی ، روحانی شهرمان ، پیشم آمد و گفت: آقای صدر میخواهد شما را ببیند . من آن وقت از نظر روحی آمادگی دیدن کسی را نداشتم ، مخصوصا این اسم را . اما سید غروی خیلی اصرار میکرد که آقای موسی صدر چنین و چنان اند ، خودشان اهل مطالعه اند و می خواهند شمارا ببینند. این همه اصرار سید غروی را دیدم قبول کردم و "هرچند به اکراه" یک روز رفتم مجلس اعلای شیعیان برای دیدن امام موسی صدر ، ایشان از من استقبال زیبایی کرد . از نوشته هایم تعریف کرد و اینکه چقدر خوب درباره ولایت و امام حسین (ع) "که عاشقش هستم " نوشته ام . بعد پرسید: الان کجا مشغولید ؟ دانشگاهها که تعطیل است . گفتم: در یک دبیرستان دخترانه درس میدهم . گفت: اینها را رها کنید ، بیایید با ما کار کنید .  پرسیدم ( چه کاری ؟) گفت:شما قلم دارید ، می توانید به این زیبایی از ولایت ، از امام حسین(ع) ، از لبنان و خیلی چیزها بگویید ، خوب بیایید و بنویسید. گفتم: دبیرستان را نمی توانم ولی کنم ، یعنی نمی خواهم. امام موسی گفت: ما پول بیشتری به شما میدهیم ، بیایید فقط با ما کار کنید. من از این حرف خیلی ناراحت شدم . گفتم: من برای پول کار نمی کنم ، من مردم را دوست دارم . اگر احساسم تحریکم نکرده بود که با این جوانان باشم اصلاً این کار را نمی کردم ، ولی اگر بدانم کسی می خواهد پول بیشتر بدهد که من برایش بنویسم احساسم اصلاً بسته میشود . من کسی نیستم که یکی بیاید بهم پول بدهد تا برایش بنویسم . و با عصبانیت آمدم بیرون . البته ایشان خیلی بزرگوار بود ، دنبال من آمد و معذرت خواست، بعد هم بی مقدمه پرسید چمران را می‌شناسم یا نه،گفتم: اسمش را شنیده ام. گفت: شما حتماً باید اورا ببینید. ادامه دارد...❣😉 🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍 ... [•📙•] @Heiyat_Majazi