eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
416 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
[• 💚 •] . . یکی از مهمترین نکات همسرداری‌برای‌خانم‌ها این‌است که برای این کــه همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای ‌افکار و‌ احساساتش ‌ارزش‌قائل شوید. اگر حرف‌ها و گفته‌های او مطابق میل شما نیست از خود واکنش‌تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بی‌اعتمادی درزندگی‌خودمی‌کاریدواودیگر حرفهایش‌راباشمادرمیان‌نمی‌گذارد! . . نڪات تربیتے خانوادگے😌👇 [•👨‍👩‍👧‍👦•] @heiyat_majazi
سه دقیقه در قیامت
22.99M
{• 🌱 •} . . ⇦تجربھ‌اۍ جدید از مرگ⇨ اگر دوست دارید حقایقے حیرت‌انگیز از دنیاۍ پس از مرگ بدانید، این کتاب را بخوانید👌🙂 این ڪتـاب 100 صفحھ‌اۍ تجربھ‌اۍ خاص را از دنیاۍ پس از مرگ برای شما بازگو میکندツ . . •⏱• اولِ راهیآ؛ اینجا تپشے از نو 👇 [°•💓•°] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #پسرک_فلافل_فروش #قسمت_پنجاهم مؤسسه اي در نجف بود به نام اسلام اصيل كه مشغول كا
【• 📚 •】 براي همين رويش را ازمابرگرداند و بيرون جاده را نگاه مي كرد. به كربلا كه رسيديم، ما با هم به زيارت رفتيم. اما هادي مي گفت: اينجا جاي زيارت دسته جمعي نيست. هركي بايد تنها بره و تو حال خودش باشه، ما هم به او محل نمي گذاشتيم و كار خودمان را مي كرديم! در مسير برگشت، باز همان روال را داشتيم. شوخي مي کرديم ميخنديديم. هادي مي گفت: من ديگر با شما نمي آيم، شما قدر زيارت امام حسين آن هم شب جمعه را نمي دانيد. اما دوباره هفته ي بعد كه به شب جمعه مي رسيد از من مي پرسيد؟ كي ميري كربلا؟ هادي گذرنامه ي معتبرنداشت،براي همين، تنها رفتن برايش خطرناك بود.دوباره با ما مي آمد و برمي گشت. اما بعد از چند هفته ي ديگر به شوخي هاي ما توجهي نداشت. او براي خودش مشغول ذكر و دعا بود. توي كربلا هم از ما جدا مي شد.خودش بود و آقا ابا عبدالله . بعد هم سر ساعتي كه معين مي كرديم مي آمد كنار ماشين. روزهاي خوبي بود. هادي غير مستقيم خيلي چيزها به ما ياد داد. يادم هست هادي خيلي آدم ساده و خاکي بود. در آن ايام با دوچرخه ازمحل مؤسسه به حوزه ي علميه مي رفت. براي همين از او ايراد گرفته بودند. مي گفت: براي من مهم نيست كه چه مي گويند. مهم درس خواندن و حضور در كنار مولا علي است. مدتي كه گذشت از كار در مؤسسه بيرون آمد! حسابي مشغول درس شد. عصرها هم براي مردم مستحق به صورت رايگان كار مي كرد. 📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری ✍ ادامه دارد ... ✍🏻شهـید محمد هادی ذوالفقاری 😍🖐 🌹 🌿 🍃 @heiyat_majazi 💐🍃🌿🌹🍃🌼
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #پسرک_فلافل_فروش #قسمت_پنجاه_یکم براي همين رويش را ازمابرگرداند و بيرون جاده را
【• 📚 •】 ...به من گفت: مي خوام لوله كشي ياد بگيرم خيلي از اين مردم نجف به آب لوله كشي احتياج دارند و پول ندارند. رفت پيش يكي از دوستان و كارلوله كشي هاي جديد با دستگاه حرارتي را ياد گرفت. آنچه را كه براي لوله كشي احتياج بود از ايران تهيه كرد. حالا شده بود يك طلبه ي لوله كش يادم هست ديگر شهريه ي طلبگي نمي گرفت. او زندگي زاهدانه اي را آغاز كرده بود. يک بار از او پرسيدم: تو كه شهريه نمي گيري، پس براي غذا چه ميكني؟ گفت: بيشتر روزهاي خودم را با چاي و بيسكويت مي گذراند با اين حال، روزبه روز حالت معنوي او بهتر مي شد. از آن طلبه هايي بود كه به فكر تهذيب نفس و عمل به دستورات دين هستند. 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش ✍ ادامه دارد ... ✍🏻شهـید محمد هادی ذوالفقاری 😍🖐 🌹 🌿 🍃 @heiyat_majazi 💐🍃🌿🌹🍃🌼
. . 20 دقیقھ دیگھ آنلاین باشید یھ شگفتانھ‌دلۍ نآب دارم براتون♡ +ویژه گل دختراس البتھ😌💗🍃 . .
°🎀○ بسم رب فاطمہ ○🎀°
شگفتانھ ما شنیدنیھ و خیلیم خاصھ😌 یعنے قول میدم بشنوے ڪلے فڪرا و ایده‌هاۍ خوب خوب تو ذهنت جرقه بخوره🤩😎💪
هیئت مجازی 🚩
🎙 پادکست #دختران_حاج_قاسم😍✌️
بھ بھ😍🤩🙈🍃🍃 عجلوا بدانلود دخترااا
شاید شنیده باشید و بگید تکراریه😬😐 اما من میگم تویِ دخترِ حاج قاسم باید یه پوشه توی گوشیت بزاری و کلی پادکست‌ و سخنرانی های نآب توش داشته باشۍ ڪه هر از چندگاهی بشینی از اول همشو گوش ڪنی 😇😌✌️
هیئت مجازی 🚩
🎙 پادکست #دختران_حاج_قاسم😍✌️
بعد از شنیدن این پادکست اولین ماموریت شما دخترگلی‌ها اینه که بیایید به آیدی زیر و نظرا و ایده‌هاتون یا نه حس و حالتون رو بفرستید براممم😌👇 ♡| @Gomnan_313 |♡ دخترااآ‌! منتظرتونم...ببینم چیکار میکنید😍😉👍