هدایت شده از رصدنما 🚩
[• #نظرپرسے_تبیینے 🧐 •]
.
.
🔹 سوال #نظرپرسے:
▫️ دوست دارید اسرائیل جواب بده؟! 🧐
https://EitaaBot.ir/poll/i1u8
.
.
📱 #نظرپرسے_آنلاین
📆 #نظرسنجے_هفتگے
📝 #جهاد_تبیین
✔️ لینک توضیحات طرح نظرپرسے
مطالبه به روش پرسشگری😉👇
•🔎 • eitaa.com/joinchat/527499284C7fe1d7515d
•᯽📞᯽•
.
.
•• #ازخالق_بهمخلوق ••
«با آنان بجنگید تا خدا آنان را به
دستِ شما عذاب کندو رسوایشان
سازد و شما را بر آنان پیروزی دهد،
و سینه های مردمِ مؤمن را شفا
بخشد!❤️🩹»
🌿••[سوره تـوبه آیــه 14]••🕊
.
.
᯽چهکسےماراشنیـدالاخدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽•
.
.
•• #دل_آرا ••
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه
.
.
᯽دلتورامیطلبد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🍃᯽•
•᯽🌍᯽•
.
.
•• #مھدییـار ••
در این حــوالی
چـراغ روشـن کـرده ام
و نشستــه ام :)✨
تـا مـرا ببیـنی و نجــات دهـے
از این تنـگـنای دنیا !
تو
آرام جـان و جـهـان منـے !💙🪴
.
.
᯽همهـجامےبینمرخزیباےتـورا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌍᯽•
•᯽🧪᯽•
.
.
•• #خانواده_درمانے ••
✍ وقتی همسرتان را در اولویت قرار میدهید، در واقع به خودتان بها دادید چون بازتاب این عمل به خودتان برمیگردد😍🥰☺️
✨شما تنها کسانی هستید که قرار است تا آخر کنار هم باشید👍❤️
#خانواده_خوشبخت
#سبک_زندگی_درست
#احترام_به_یکدیگر
.
.
᯽درسـاحلامنخانوادھ᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🧪᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎞᯽•
.
.
•• #استوریجات ••
فقط انسانهای ضعیف به اندازه
امکاناتشان کار میکنند✌️
پدرموشکیایران🌿
.
.
᯽بدونِاستورےنمونے᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🎞᯽•
•᯽🌱᯽•
.
.
•• #شکرانه ••
خدایا، شکرت کہ زندگی در جریانہ💚
شکرت بہخاطر گلهای توی گلدون،
درختهای بلند و جوونہهای کوچولوی
گیاه🪴
شکرت بہخاطر نرمی خاک و سفتی
سنگ، بہخاطر همہی چیزای شگفتانگیزی
کہ آفریدی 🐚
.
.
شکرانههاتون رو میشنویم...👀
••📬•• @Daricheh_khadem
.
.
᯽منبےتودمےقرارنتوانمکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌱᯽•
•᯽🌗᯽•
.
.
•• #شـبهاے_بلھبرون ••
همهی گلولههای جنگ نرم، مثل خمپاره شصت است
نه سوت دارد نه صدا!
وقتی میفهمیم آمده که میبینیم:
فلانی دیگر هیئت نمیآید،
فلانی دیگر چادر سرش نمیکند!
#شهید_حجتاللهرحیمی
.
.
.
᯽شھـادتتسنگرابوسیدنےکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: #طنزِفریبرز
•بهقلم:ناصرکاوه
•قسمت:(صدوبیستم)
پرسـتار دوره جنـگ بـودم و حـدودا 19 سـال داشـتم کـه مسـجد محـل یـک شـب
حـاج اقـا، خانما رو جمـع کـرد و گفـت رزمنـده هـا لبـاس ندارنـد و یـه سری کارای
تدارکاتــی رو خواســت کــه انجــام بدیــم، مــن و چنــد تــا از خواهــرا کــه پزشــکی
میخوندیـم، پیشـنهاد دادیـم بـرای جبران نیـروی پرسـتاری بریـم بیمارستان هـای
صحرایـی و مـا چمـدون رو بسـتیم و راهـی جنـوب شـدیم... مـن تصـور درسـتی از
واقیعـت جنـگ نداشـتم و کسـی هـم بـرای مـن توضیـح نـداده بـود و ایـن باعـث
شـد کـه یـک سـاک دخترونه ببنـدم شـبیه مسـافرت هـای دیگـه، و عضـو جدانشـدنی
از خــودم رو بــذارم تــو ســاک، یعنــی بیگــودی هــام و چنــد دســت لبــاس و کــرم
دســت و کلــی وســایل دیگــه... غافــل از اینکــه جنــگ، خشــن تــر از اینــه کــه بــه
مـن فرصـت بـده موهامـو تـو بیگـودی بپیچـم! یـا دسـتمو کـرم بزنـم... بـه منطقـه
جنگـی و نزدیـک بیمارستان رسـیدیم... نمی دونـم چطـور شـد کـه سـاک مـن و بقیـه
خواهـرا از بـالای ماشـین افتـاد و بـاز شـد و بـه دلیـل بـاد شـدیدی کـه تـو منطقـه
بـود، محتویاتـش خـارج شـد و لباسـا و بیگـودی هـای مـن پخـش شـد تـو منطقـه.
مــا مبهــوت بــه لباســامون کــه بــا بــاد ایــن ور و اون ور میرفتن نــگاه میکردیــم...
و بــرادرا افتــادن دنبــال لباســا ومــا خجالــت زده بــرادرا داشــتیم تماشا میکردیــم...
بعـد از جمـع کـردن یـه کپـه لبـاس اومـدن بـه سـمت مـا, دلمون میخواسـت انـکار
کنیـم, امـا اونجـا جنـس مونثـی نبـود جـز مـا سـه نفـر کـه تـو اون بیابـون واساده
بودیـم نبـود. و بعـد بیگـودی هـام دسـت یـه بـرادر دیگـه بـود و خانما اشـاره کردنـد
کـه اینـا بیگـودی هـای خواهـر کاتبیـه... از اون لحظـه کـه بیگـودی هـا رو گرفتـم،
تصمیــم گرفتــم اونــا رو منهــدم کنــم... شــب کــه رســیدیم بیمارستان ، تــو کیســه
انداختـم و پـرت کـردم پشـت بیمارستان , صبـح یکـی از بـرادرا اومـد سـمتم بـا کیسـه
بیگـودی... گفـت در حـال کیشـیک بـودن، ایـن بسـته مشـکوک رو پیـدا کردنـد. گفـتن
بیگـودی هـای خواهـر کاتبیـه... شـب کـه همـه خوابیـدن ، تصمیـم گرفتـم چـال کنـم
پشـت بیمارستان صحرایـی. چـال درسـت کـردم و چنـد روز بعـد یکـی از بـرادرا اومـد
و گفـت مـا پشـت بیمارستان خواسـتیم سـنگر بسـازیم، زمیـن رو کندیـم، اینـا اومـده
بـالا , گفـتن اینـا بیگـودی هـای خواهـر کاتبیـه. و مـن هـر جـور ایـن بیگـودی هـای
لعنتـی رو سر بـه نیسـت مـی کـردم، دوبـاره چنـد روز بعـد دسـت یکـی از بـرادرا
میدیـدم کـه داره میـاد سـمتم، شـده بـود کفـش هـای میـرزا نوروز.خواهـر کاتبـی
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🪴᯽•
.
.
•• #وقت_بندگی ••
راز و نیاز با یار حقیقی...
*فیلم باز شود!
.
.
᯽خوبشدشمارا دارم...خدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🪴᯽•
•᯽📞᯽•
.
.
•• #ازخالق_بهمخلوق ••
"و بزودی پروردگارت آنقدر به تو
عطا خواهد کرد که خشنود شوی!💚"
🌱•﴿سـوره ضُحیٰ، آیه ۵﴾•🌿
.
.
᯽چهکسےماراشنیـدالاخدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📞᯽•
•᯽🧪᯽•
.
.
•• #خانواده_درمانے ••
🌸اگه میخواین توی رفتارتون و برخوردتون با همسرتون موثرتر باشین:⇩⇩
🌸 وقتی همسرتون حرف میزنه مستقیم نگاهش کنین🙂
و مرتب با سر حرفش رو تایید کنین😌
یا جملات تأییدی بهش بگین.
مثل درست میگی و ... و مهمتر از همه اینکه لبخند به لب داشته باشین😊🥰
🌸 اگه نقدی هم به حرفش دارید، همون اول نزنین توی ذوقش.🙁
اول سعی کنید با چند تا نکته مثبت توی حرفهاش تاییدش کنین🤗
و بعد نظر خودتون رو با ملایمت بگین.☺️
ومطمئن باشید که اینطوری اثر حرفتون خییییلی بیشتره.😉😇😍
#مهارت
#سبک_زندگی_درست
#هر_دو_بدانیم
.
.
᯽درسـاحلامنخانوادھ᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🧪᯽•
•᯽🖤᯽•
.
•• #خادمانه ••
به یاد آن حــــرمی که از او به غارت رفت
بگو به هر حــــرمی لحظهی ورود حــــسن
السلام علیک یا ابا محمد،یا حسن بن علی
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🖤᯽•
•᯽🍬᯽•
.
.
••
#نسل_مهدوے
🔰 #نکات_تربیتی
💠 پیامدهای اختلال در خواب
3⃣ افسردگی
در روایتی امام باقر(ع) میفرمایند: «خواب
ابتدای روز افسردگی، قبل از مغرب حماقت
و قبل از ظهر نعمت است. متاسفانه افراد
عمدتاً قبل از ظهر نمیخوابند چون صبح تا
دیر وقت خواب هستند و طبیعتاً قبل از
ظهر خوابشان نمیبرد و بعد فعالیت کردن
و هنگام مغرب میخوابند.
#نیاز_زیستی
#خواب_به_موقع
📝 «استاد تراشیون»
.
᯽ایرانـم،جـوانـ بمـان᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🍬᯽•
عشاق الحسین محب الحسین.محمدحسین حدادیان.mp3
7.74M
•᯽🎺᯽•
.
.
•• #نغمه_بهشتی ••
البقیع لنا
#سالروز_تخریب_قبور_ائمه_بقیع🏴
#آج
.
.
᯽چوندیدمخوشتر از آواز تو᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🎺᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: #طنزِفریبرز
•بهقلم:ناصرکاوه
•قسمت:(صدوبیست ویکم)
سرلشکر زهیرنــژاد بــرای بدرقــه بچه هــا آمــده بــود. پــای پلــكان هواپیــما ایســتاده
بــود و یكــی یكــی بــا افــراد دســت مــیداد و روبوســی میكــرد. مــن پشــت علــی
ایســتاده بــودم و میدانســتم علــی بی شــوخی از ایــن جــا نمی گذرد . نوبــت بــه او
رسـیده بـود. سرلشکر دسـتش را دراز كـرد تـا دسـت بدهـد. علـی دسـت مصنوعیش
را درآورد و تـوی دسـت سرلشکر گذاشـت. یـك دفعـه سرلشکر تكانـی خـورد. صـدای
خنــده همــه بلنــد شــد. سرلشکر هــم خندیــد. از روبوســی ها كــه بــا علــی كــرد،
متوجـه شـدیم همدیگـر را خـوب میشناسـند.او بـا اسـتفاده از دسـتش زیـاد شـوخی
میكـرد، مثـا هنـگام خداحافظـی بـا دوسـتان، دسـتش را درمـیآورد و میگذاشـت
تـوی دسـت آنهـا و میگفـت: دسـت علـی بـه همراهـت... منبـع: سـایت سـاجد
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•
هدایت شده از رصدنما 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽📞᯽•
.
.
•• #ازخالق_بهمخلوق ••
«دو دریای مختلف (شور و شیرین) را
در کنار هم قرار داد، در حالی که با
هم تماس دارند!¹⁹
در میان آن دو حائلی است که یکی
بر دیگری غلبه نمیکند !²⁰
و از آن دو دریا مروارید و مرجان
بیرون می آید!²²
پس کدامین نعمت های پروردگارتان
را انکار می کنید؟²¹✨»
💙•°ســوره الرحـمـٰن°•🌧
.
.
#چند_ثانیه_آرامش_باخدا 🎧
#قدرت_قرآن♡
᯽چهکسےماراشنیـدالاخدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽•
.
.
•• #دل_آرا ••
وقتی به دنیا اومدی
توگریه کردی، بقیه خندیدن
حالا یجوری زندگی کن
که موقع مرگت همه گریه کنن توبخندی
درست مثل شهدا🥹
حاج حسین یکتا
.
.
᯽دلتورامیطلبد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🍃᯽•
•᯽📚᯽•
.
.
•• #ڪتابچه ••
•ڪتاب: تا خدا راهی نیست
•بهقلم: دکتر مهدی خدامیان آرانی
گزیدهای از کتاب:
خدايا! خيلى وقت ها دلم مى خواست از تو سؤالى بكنم. مى خواستم بدانم چرا تو اين همه بين بندگانت فرق گذاشته اى؟ به عدّه اى پول زيادى داده اى و به عدّه اى ديگر، فقر را هديه داده اى. بعضى ها سالم و تنومند هستند و بعضى بيمار. ديروز از خيابان كه عبور
مىكردم، كودكى را ديدم كه فلج بود و
نمىتوانست راه برود، خيلى دلم سوخت،
تو چرا او را اين گونه آفريدى؟😔🧐
آن ديگرى را بگويم كه كورمادرزاد به
دنيا آمده است، او هرگز نتوانسته است
دنيا و زيبايى هاى آن را ببيند. چرا او را اين گونه آفريدى؟ زمان زيادى گذشت تا فهميدم كه تو خدايى و همه كارهاى تو از روى حكمت است. تو براى همه كارهاى خود دليلى دارى كه من از آن بى خبرم. اگر همه انسان ها ثروتمند و سالم بودند، هيچ كس به ياد تو نبود، هيچ كس شكر تو را به جا نمى آورد و تو خود مى دانى كه اگر انسان، تو را از ياد ببرد به چه روزى مى افتد!🌿
.
.
᯽فوقالعادهفوقالعاده،آخرینکتاب᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📚᯽•
•᯽🧪᯽•
.
.
•• #خانواده_درمانے ••
⬅️ وقتی همسرت حالتو میپرسه از جملات دیگهای هم استفاده کنید:👌
با تو همیشه خوبم🥰✋
باداشتن همسری مثل تو معلومه که خوبم😍✌️
به لطف تو خوبم😇✨
زنده باشی همسرم؛ عالیم🤩❤️
تو خوب باشی منم خوبم🤌😘
#خانواده_خوشبخت
#سبک_زندگی_درست
#هر_دو_بدانیم
.
.
᯽درسـاحلامنخانوادھ᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🧪᯽•
•᯽🌱᯽•
.
.
•• #شکرانه ••
خدایا، بابت پدر و مادر عزیزی کہ
توانستهام روزی در کنار آنها خاطرات
خوش داشته باشم، حتے اگر امروز
کنارم نباشند، شکرگزارم💚
خدایا، بابت مادر مهربانم که به من
اجازه داد بہ معنای واقعے مهرِ مادری
را بچشم، شکرگزارم 🌸
خداوندا، بہخاطر پدری کہ اجازه
داد بفهمم چہقدر عزیز بودن برای
یک انسان لذتبخش است، شکرگزارم 🤲🏻
🪴• #ارسالے_شما
.
.
شکرانههاتون رو میشنویم...👀
••📬•• @Daricheh_khadem
.
.
᯽منبےتودمےقرارنتوانمکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌱᯽•
مجنـون ..mp3
3.77M
•᯽🎺᯽•
.
.
•• #نغمه_بهشتی ••
پای غمت گیرم حسین ...
هر شب باید مجنونت شم ، لیلا کیه ؟
لیلا تویی قربونت شم
#شب_زیارتی_ارباب
#شب_جمعه
.
.
᯽چوندیدمخوشتر از آواز تو᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🎺᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🌗᯽•
.
.
•• #شـبهاے_بلھبرون ••
هروقت میگفتیم حاجی؟!
یچی برامون مینویسی؟
مینوشت...
#شهید_همت
.
.
.
᯽شھـادتتسنگرابوسیدنےکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: #طنزِفریبرز
•بهقلم:ناصرکاوه
•قسمت:(صدوبیست ودوم)
بـه عنـوان روحانـی بـه جبهـه اعـزام شـدم. اومـدم تبلیغـات لشگرسیدالشـهداء )ع( و
خـودم رو معرفـی کـردم و اونهـا هـم گفتنـد شـا بایـد بریـد گـردان حضرت زینـب
)س(. مـن خیـال کـردم گـردان مخصـوص خانـوم هاسـت. اصرار کـردم کـه گـردان علـی
اکـبر )ع( یـا علـی اصغـر )ع( روحانـی نمی خـواد مـن بـرم؟...
گفتند: ما فقط برای گردان حضرت زینب نیاز داریم...
من ناچار قبول کردم و گفتم: حالا این گردان مقرش کجاست؟...
گفتند: کنار رودخانه دز. این را که گفتند حسابی توی دلم خالی شد...
گفتم من که اونجا رو بلد نیستم حالا چه جوری برم؟
گفتنـد: ماشـین الان میـره اونـوری و شـما رو هـم میـره. بـا ماشـین حرکـت کردیـم
سـمت مقـر گـردان حضرت زینب)س(.تـوی راه بـا خـودم میگفتـم حتما ایـن هـا
یــه تعــداد از خواهــران هســتند کــه دارنــد پتوهــا و لبــاس هــای رزمنــده هــا رو
میشــویند حـالا میریــم و نمازی و احکامــی بــرای اونهــا میگیــم.از راننــده ســوال
کـردم کـه ایـن گـردان کنـار رودخانـه دز چـه میکنـه و در جـواب گفـت: حـاج آقـا
مشـغول آمـوزش غواصـی هسـتند.اینو کـه گفـت مغـزم داغ شـد... تـا اینکـه راننـده
بـه سجاده خاکـی رسـید و مـن رو پیـاده کـرد و گفـت حـاج آقـا مـن عجلـه دارم و
بایـد جایـی دیگـه هـم برم؛تـا مقرگـردان حضرت زینـب)س( دویسـت مـتر راه مونده؛
خودتـون برویـد... و مـن هـم پیـاده شـده و لنـگان لنـگان بـه سـمت مقـر رفتم.بـه دژبانـی رسـیدم و خـودم رو معرفـی کـردم و معرفـی نامـه اعـزام رو هـم نشـون دادم
و وارد مقـر شـدم. از دژبانـی کـه رد شـدم لـب رودخانـه پیـدا نبود.یـک مقدارجلـو
کــه اومــدم یــک دفعــه خشــکم زد. دیــدم یــه عــده ای سر تــا پــا مشــکی دارنــد از
آب بیـرون میـان. زود جلـوی چشـام رو گرفتـم و رسم رو پاییـن انداختـم و شروع
کــردم اســتغفار کردن.چنــد لحظــه ای گذشــت دوبــاره بــه راهــم ادامــه دادم و از
لای انگشــت هام دور و بــرم رو می پایــدم. یــواش یــواش لای انگشــتم رو بــاز کــردم و
احسـاس کـردم کـه بـه جماعتی نزدیـک شـدم. در دلم ایـن بـود کـه همـون هایـی کـه
از آب بـالا میومدنـد الان در نزدیکـی مـن هسـتتند. داشـتم از خجالـت آب می شـدم
کـه دیـدم صـدای مـرد میـاد. یـک مقـدار چشـم هـام رو نیمـه بـاز کـردم و رسم رو
بـالا آوردم. دیـدم عجـب. چـی فکـر مـی کـردم و چـی شـد. ایـن هـا همـه مردنـد کـه
لبــاس غواصــی پوشــیدند.اینجا از خواهــران خبــری نیســت. دســتی بــرای غواص هــا
تکــون دادم و رفتــم ســمت چــادر تبلیغــات و خــودم رو معرفــی کردم.بعدهــا ایــن
حکایـت رو بـرای بعضـی هاتعریـف کـردم و کلـی خندیدنـد.راوی: رسدار علـی فضلـی
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•