•᯽🌗᯽•
.
.
•• #شـبهاے_بلھبرون ••
شهید رئیسی چگونه بود؟
ملاکِ انتخاب..⁴
#شهید_جمهور
#انتخابات
.
.
᯽شھـادتتسنگرابوسیدنےکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: ##جنگ با دشمنان خدا
•قسمت:(پانزدهم)
گریه ام گرفته بود ... به خاطر اینکه به ایران اومده بودم عصبانی بودم و
خودم رو سرزنش می کردم ... بین زمین و آسمان، و حق و باطل گیر کرده
بودم. ...
موضوع علی و خلفا و شیعه و سنت نبود ... باور کشته شدن دختر پیامبر با
چنین شان و جایگاهی در کتب شیعه و سنت، اون هم به دست خلیفه اول و
دوم برام غیر ممکن بود. ...
یک لحظه عمل اونها رو توجیه می کردم و لحظه بعد ... یادم میومد دشمن
فاطمه زهرا، دشمن خداست ... خدا ... خدا ... خدا.آتش خانه فاطمه زهرا، به جان من افتاده بود. ...
دیگه هیچی برام مهم نبود ... شبانه روز فقط مطالعه می کردم ... هر کتابی
که در مورد شیعه و اهل سنت و شبهات بود رو خوندم ... مهم نبود نویسنده
اش شیعه است یا سنی ... و تمام مطالب رو با علمای عربستانی مناظره و
مقایسه می کردم. ...
آخر، یه روز رفتم پیش حاجی ... بهش گفتم بزرگ ترین اساتید حوزه رو در
بحث مناظره شیعه و سنی می خوام ... هزار تا حرف و بهانه چیده بودم و
برای انواع و اقسام جواب ها، خودم رو آماده کرده بودم ... اما حاجی، بدون
هیچ اما و اگری، و بدون در نظر گرفتن رده و جایگاه علمی من، فقط یه جمله
گفت ... همزمان مناظره می کنی؟. ...
دو روز بعد، با سه نفر از بزرگ ترین اساتید جلسه داشتم ... هر کدوم دو
ساعت ... شش ساعت پشت سر هم. ...
با هر شکست، کلی کتاب و مطلب جدید ازشون می گرفتم و تا هفته بعد همه
اش رو تموم می کردم ... به حدی فشار درس و مطالعه و مناظرات زیاد شده
بود که گاهی اوقات حتی فراموش می کردم غذا نخوردم ... بچه ها همه
نگرانم بودند ... خلاف قانون کتابخونه برام غذا میاوردن اما آتشی که به
جانم افتاده بود آرام نمی شد...
از شدت فشاری که روم وارد شده بود 3 مرتبه از حال رفتم و کار به اومدن
آمبولانس و سرم کشید ... و از شانس بدم، دفعه آخر توی راه پله از حال رفتم
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•
#هیئت_بصیرتی
شب ولادت آقا امام کاظم علیهالسلام
باب الحوائج
چهارشنبه ٦ام تیرماه ۱٤۰۳
سلام و خداقوت به اهل هیئتی ها و
هیئتی ها، میدونم حال و هوای جبههی انقلاب،
الان چطوریاست.. ولی!
مجاهدتتون میدونید چیه دیگه؟!
کمتر از ٤۸ ساعت دیگه متوجه میشی که
واقعا عرق ریختی؟ واقعا عرق ریختنات نتیجه داده یا نه؟
مثل چشمای رزمنده ای که همیشه به رنگ قرمز بود، حالا تو دوشب اونقدر دو بگیر و بدو بدو کن که خواب برات حروم باشه و
چشمات قرمز بشه..
هیئت مجازی 🚩
مثل چشمای رزمنده ای که همیشه به رنگ قرمز بود، حالا تو دوشب اونقدر دو بگیر و بدو بدو کن که خواب برات
ببین چه مزه ایه؟ حلاوتش میره زیر زبونت یا نه؟