eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رصدنما 🚩
😄 》 💬 این میتونست منو تو باشیم، ولی تو پزشکیان فن بودی😞🚶🏻‍♂ عروس داماد های عزیز که عروسیشون موقع انتخاب نیست صبر کنن در انتخاب شورای مدارس شرکت کنن😂😂 | | پوشش انتخابات۱۴۰۳ با چاشنی طنز •👇🏼• 🧂 eitaa.com/Rasad_Nama
هدایت شده از رصدنما 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•「🔎🧭」• 【 】 - 🇮🇷 ﷽ ✍ اگه آب بها و پول برق‌تون کم میاد و میتونید به پزشکیان رای بدین تا علاوه بر بنزین قیمت اون دوتای بالا هم سر به فلک بکشه😏 🤷‍♀به هر حال من گفتم که گفده باشم . خوددانی - ‌◞چَـنـد دَرَجـہ بـہ سَـمـتِ حَـقـیـقَـت ...!‌◟‌ Eitaa.com/Rasad_Nama •「🔎🧭」•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: با دشمنان خدا •قسمت‌: (بیست ویکم) خودمو ول کردم و تکیه دادم به دیوار ... دعای ندبه شروع شد. ... با حمد و ستایش خدا و نبوت پیامبر ... شروع شد و ادامه پیدا کرد ... پله پله جلو میومد و اهل بیت پیامبر و وارثان ایشون رو یکی یکی معرفی می کرد. ... شروع شد ... تمام مطالبی که خوندم ... توحید خدا، همزمان با حمد الهی ... سیره و وقایع زندگی پیامبر توی بخش نبوت ... حضرت علی ... فاطمه زهرا. ... با هر فراز، تمام مطالبی رو که خونده بودم مثل فیلم از مقابل چشمم عبور می کرد ... نبوت پیامبر، وفات پیامبر، امام علی ، امام حسن ، امام حسین. ... لحظه به لحظه و با عبور این مطالب ... ذهنم داشت مطالب رو کنار هم می چید ... از بین تناقض ها و درگیری ها و سردرگمی ها، جواب های صحیح رو پیدا می کرد. ... ضربان قلبم هر لحظه تندتر می شد ... سنگینی عجیبی گلو و سینه ام رو پر کرده بود و هر لحظه فشارش بیشتر می شد ... دقیقه ها با سرعت سپری می شدند ... دیگه متوجه هیچ چیز نمی شدم ... تمام صداهایی که توی سرم می پیچید، لحظه به لحظه آروم تر می شد. ... بچه ها بهم ریخته بودن و منو تکان می دادن ... اونها رو می دیدم ولی صداشون در حد لب زدن بود ... صدای قلبم و فرازهای آخر ندبه، تنهای صوتی بود که گوش هام می شنید و توی سرم می پیچید ... کم کم فشار روی قلبم آروم تر شد ... اونقدر آروم ... که بدن بی حسم روی زمین افتاد. ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• درسراسرجادۀ زندگی تابلوی توقف ممنوع است ودرانتهای زندگی تابلوی دور زدن ممنوع پس طوری زندگی کن که درآخرجاده متاسف نباشی! . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلـام و رحمت ، ان‌شاءالله حال‌دلتون ، احسن‌الحال باشه🌻 کتـ ـ ـ ـابِ [ نـــــا ] نویسنده [ مریم برادران ] ✨/ سیدمحمدباقر صدر از آن چهره‌هایی است که روزگار کم به خود می‌بیند. شخصیتی که او را اکنون باید از لابه‌لای نظریات باشکوهش شناخت. عالمی که بیشتر با مجاهداتش شناخته شده‌است، تا با علمش. مریم برادران در کتاب نا ، پرده از چهره این عالم مجاهد بر‌می‌افکند تا اسوه‌ای حسنه در دوران معاصر را به نسل جوان معرفی کند. نگاهی جامع به زندگی شهید صدر از جوانب گوناگون و حتی ارتباطات خانوادگی وی این اثر را از سایر کتاب‌هایی که درباره شهید صدر نوشته شده، متمایز کرده‌‌ است . . .🌱 ✨/ لینک جهت خرید و دریافت فایل پی‌دی‌اف : ' https://taaghche.com/book/82837 . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🧪᯽• . . •• •• 📍هیچ‌چیز به اندازه مسئولیت دادن به کودکان اعتماد به نفس آنها را افزایش نمی‌دهد،😊👌 پس سعی کنید به فرزند خود مسئولیت‌های متناسب با سنش را بدهید.✅ 📌خواهید دید که هرگاه او مسولیتش را انجام می‌دهد چه رضایت خاطری پیدا می‌کند و احساس می‌کند که چقدر در خانواده‌اش فرد مهمی است.😇🥰✋ ⬅️ مثلا از کودک ۳ یا ۴ ساله خود بخواهید اسباب‌بازی‌هایش را جمع کرده سر جایش بگذارد و یا از کودک ۷ ساله خود بخواهید لباس‌ها را پس از خشک شدن تا کند و در قفسه‌های مربوط به خود قرار دهد.🤗 👈سعی کنید این احساس درونی را در آنها به وجود آورید که خودشان باید مشکلاتشان را حل کنند.🤌☺️ . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎞᯽• . . •• - ‌‌ ماه عشق و محرم شروع شد .... . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: با دشمنان خدا •قسمت‌:(بیستم ودوم) چشم هام رو باز کردم ... زمان زیادی گذشته بود ... هنوز سرم گیج و سنگین بود ... دکتر و پرستار بالای سرم حرف می زدند اما صداشون رو خط در میون می شنیدم ... یه کم اون طرف تر بچه ها ایستاده بودند ... نگرانی توی صورت شون موج می زد ... اما من آرام بودم. ... از بیمارستان برگشتیم خوابگاه ... روی تخت دراز کشیدم ... می تونستم همه حقایق رو جدای از دروغ ها و تناقض ها ببینم ... هیچ چیز گنگ یا گیج کننده ای برام نبود. ... گذشته ام رو می دیدم که غرق در اشتباه زندگی کرده بودم ... تا مرز سقوط و هلاکت پیش رفته بودم ... با یه نیت خدایی، توی لشگر شیطان ایستاده بودم و. ... باید انتخاب می کردم ... این بار نه بدون فکر و کورکورانه ... باید بین زندگی گذشته ام، خانواده، کشورم ... و خدا ... یکی رو انتخاب می کردم. ... حس می کردم شیاطین به ستم هجوم آوردن ... درونم جنگ عظیمی اتفاق افتاده بود ... جنگی که لحظه لحظه شعله های آتشش سنگین تر می شد. ... همین طور که غرق فکر بودم ... همون طلبه افغانی جلو اومد و با شرمندگیحالم رو پرسید ... نگاهش کردم اما قدرت حرف زدن نداشتم ... وسط بزرگ ترین میدان جنگ تاریخ زندگیم گیر افتاده بودم. ... یکم که نگاهم کرد گفت :حق داری جواب ندی ... اصلا فکر نمی کردم این طوری بشه ... حالت خراب بود و مدام بدتر می شدی ... به اهل بیت توسل کردیم که فرجی بشه ... دیشب خواب عجیبی دیدم ... بهم گفتن فردا صبح، هر طور شده برای دعای ندبه ببریمت حرم. ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
بسم الله الرحمن الرحیم هیئت اخلاقی
hossein_sotode_halam_bade.mp3
3.09M
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ ،السَّلامُ عَلَیْكِ أَیَّتُها الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ الحَوْراءُ الاِنْسِیَّةُ، الفاضِلَةُ الزَّكِیَّةُ التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ
نمی تونم. نمی تونم از این اسم بگذرم. شب اولِ می خوایم ده شب با هم زیر این خیمه گریه کنیم و سر این سفره نوکری کنیم.😭😭😭
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ… من جرات ندارم که این فرازو معنا کنم، اما ایمان دارم که از شماها، از چشماتون پیداست که معنارو متوجه می شید، اصلاً نمی شه معنا کرد.😭😭😭
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ الْمَكْسُورَةِ ضِلْعَهَا والْمَقْتُولِ وَلَدُها والْمَظْلُومِ بَعْلُهَا یَا سَیِّدَتَنَا وَ مَوْلاَتَنَا
اگه روزی میخوای، اگه میخوای یه محرم ویژه، پراشک، پر از حال، انصافا در خوب خونه ای رو شب اول زدی.😭😭😭
یَا سَیِّدَتَنَا وَ مَوْلاَتَنَا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللّهِ ..
خبر دهید به عالم که ماه، ماه عزاست مه قیام، مه اشک، ماه عاشوراست😭😭😭
باور می کنی به محرم رسیدی؟ میخوان یه محرم دیگه به نامه عملت اضافه کنن؟ به خدا اگه میشد همه مون سجده می کردیم. چه ماهیِ این ماه😭😭😭
خبر دهید به عالم که ماه، ماه عزاست مه قیام، مه اشک، ماه عاشوراست😭😭😭
مه ولادت عشاق، در شریعۀ خون مه شهادتِ ریحانۀ رسول خداست😭😭😭
میخوام شب اول همۀ روضه های این ده شب رو با هم یه مرور کنیم. ببینیم قراره کجاها بریم، قراره چکارا بکنیم😭😭😭
مه تجلّی هفتاد ماهِ بر سر نی مه حرارت عشق حسین در دلهاست😭😭😭
«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً»😭😭😭
مه ولادت خون در برابر شمشیر مه هدایت در پرتوِ چراغ هداست😭😭😭
عجب ماهیِ ماه محرم … سلام محرم … سلام پیرهن عزا ، سلام دهۀ عاشورا .. یه نگاه کن به دور و برت، یه نگاه کن به فامیل و رفیق، ببین پارسال کیا بودن .. الان دستشون کوتاهِ .. همین که عمری هست و نفسی هست شکرانه داره. شکرانه شم همین اشکِ، همین شور و حالِ . چه ماهیِ ماه عزا .. همین امشب باید رزقِ گریه تو بگیری . شب اول خیلی رفقا شب مهمیه .. به خدا شب اول شبیِ که مادر ما سفره رو پهن می کنه ..😭😭😭