【• #رزق_معنوے •】
.
.
+⚠️
.
.
•|• یقه خودتُ بگیر رفیق
الکی شیطون رو لعنت نڪن..✋
.
.
+⚠️
↫ #التماستفڪر✋🏻
.
.
| #تقبلالله
#دلتو_بهخدا_بسپار|💚
#حرفاےدرگوشے😌☝️
@heiyat_majazi
•🍃•☝️•
عاشقانه ای از جنس نور.mp3
5.5M
【• #نوحه_خونے🎤 •】
.
.
مـنِ خدا ؛
تمـــامِ نگاهم به توئه...
خودِ خودِ تو!❣
تا وقتے ڪه....؟!
#استاد_شجاعے
#عاشقانهاےازجـنسنور
.
.
متفاوت بشنویـد🙃👇
[•🎧🍃•] @Heiyat_Majazi
【• #ترکش_خنده😂 •】
.
.
يه روز فرمانده گردان به بهانه
دادن پتو و امڪانات همه رو
جمع ڪرد...😰
شروع ڪرد به داد زدن ڪه ڪِے
خستهس؟ ڪے ناراضيه؟ کے سردشه؟🤔🧐
بچه ها هم که جو گرفته بودتشون گفتن: دشمن!!😌💪
فرمانده گردان هم گفت:
خوب!آفرين..حالا بريد...
چون پتو به گردان ما نرسيده!!!!😂😐😬🖐
.
.
حرفاے طنزو از اینجآ بخون🤓👇
[•✂️•] @heiyat_majazi
[• #خانواده_درمانے💚 •]
.
.
|⚠️| مواظب نه گفتن های زیادی به بچهها باشید!
|👫| گاهی پیش میآید که والدین مجبور میشوند با
درخواست ها و خواهش های کودکان مخالفت کنند.
|👶| کودکان یک #نه صریح را حمله ای مستقیم علیه
استقلال شان تلقی میکند و تمام نیروی و توانشان را
برای ضد حمله بسیج می کند.
|😢| جیغ و داد راه میاندازند، اوقات تلخی میکنند.
#دقـــــت_لطــــــــــفــــــــــا😎👌
.
.
نڪات تربیتے خانوادگے😌👇
[•🌙•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 بسم رب الشھـدا #قسمت_شانزدهم دوره دبیرستان، وقت آتش سوزاندن پسرهاست. ولی مح
【• #قصه_دلبرے📚 •】
بسم رب الشھـدا
#قسمت_هفدهم
اسمش "امیر دوست محمدی" بود.
رفیق فابریک محسن در دوران دبیرستان. بچه آرام و محجوبی بود.
محسن، پای امیر را به محافل قرآنی باز کرده بود.
دوست داشت شانه به شانه جلو بروند.
اما تقدیر امیر چیز دیگری بود.
رفته بود اردوی راهیان نور که این طور شد.
در راه ِ برگشت، اتوبوس شان با تانکر نفت،
شاخ به شاخ شد و آتش، کل ِ بچه ها را سوزاند.
داغ خانواده ها و دوستانشان را فقط این پیام
آیت الله بهجت می توانست کمی خنک کند که گفت:
این ها شهید هستند.
از همان وقت بود که آرزوی شهادت به دل محسن افتاد
و همه این را از زبانش می شنیدند.
یک روز که سر از سجده طولانی برداشت،
مامان ازش پرسید:
چی از خدا خواستی محسن؟!
گفت: شهادت!
مامان یکه خورد.
فکر کرده بود محسن دارد از خدا ازدواج خوب،
شغل خوب و از این دست خوب ها می خواهد.
هیچ کس فکر نمی کرد آن دعا
بعد از چند سال این طور مستجاب شود.
🍁حالا محسن، در بهشت ثامن الائمه علیه السلام
با فاصله چند متر از مزار امیر، همسایه اش شده. ...
✍ ادامه دارد
✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی
#سفربـهدنیایےمملوازدلـدادگے😍🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌹
🌿
🍃 @heiyat_majazi
💐🍃🌿🌹🍃🌼
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 بسم رب الشھـدا #قسمت_هفدهم اسمش "امیر دوست محمدی" بود. رفیق فابریک محسن در د
【• #قصه_دلبرے📚 •】
بسم رب الشھـدا
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_هجدهم
محسن، میانه ای با مسابقات نداشت .
هیچ شاگردی را برای موفقیت در مسابقات تربیت نکرد. می دانست اگر مسابقات هدف بشوند،
دیگر نه قاری ساز بلکه قاری سوزند.
گاهی پیش می آمد که در محفلی ازش
می خواستند برای کم کردن روی دیگران بخواند. نمی خواند.
هرچه اصرار می کردند، نمی خواند.
قرائت در نگاهش یک جور پیامبری بود.
همیشه به آدم هایی فکر می کرد که
پای تلاوت او نشسته اند و دارند گوش می دهند.
آن ها دستگاه های شور و حجاز و ... را نمی شناختند.
اما قلب هایشان فرق صدای دل و صدای حنجره
را تشخیص می داد.
می خواست شاگردهایش به جای داوران بین المللی
به آن آدم ها فکر کنند.
به این که چطور قرآن بخوانند تا دل آنها به خدا نزدیک شود.
وقتی نیت قاری، جلب نظر داوران باشد،
نمی تواند به بالاتر از سقف مسابقات برود و با ارواح آدم ها رفیق بشود.
قبل از مسابقات بین المللی مالزی،
سیزده سال توی هیچ مسابقه ای شرکت نکرده بود.
می خواست چنین نگاهی را در خودش تقویت کند.
وقتی تلاوتش در محافل تمام می شد
مثل بقیه نمی رفت به اتاق مخصوص قاریان.
همان بیرون می ایستاد.
مردم با اینکه او را از قبل نمی شناختند
به سمتش می آمدند. می بوسیدنش
و حال و احوال می کردند.
بعضی سوال قرآنی می کردند.
محسن مدت ها سرپا می ایستاد
و پاسخ می داد.
دانشگاه رضوی داخل حرم است.
سمت ِ بستِ طبرسی.
دانشجوها زمان های قرائتش را گرفته بودند
و خودشان را می رساندند به مجلسش.
بعد از قرائتش هم ولش نمی کردند.
پا به پایش در مسیر برگشت می آمدند.
مردم عادی به جواد گفته بودند:
نمی دونیم چی در قرائت برادرتون هست
که اینطور دل آدم رو می کـِشـه!.
✍ ادامه دارد ...
✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی
#سفربـهدنیایےمملوازدلـدادگے😍🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌹
🌿
🍃 @heiyat_majazi
💐🍃🌿🌹🍃🌼
هدایت شده از عاشقانه های حلال C᭄
🍬🍃
#دورهمی(۴۴) | ۹۹/۳/۵
طعم شیـرین خـدا😋
🍃🍬
هیئت مجازی 🚩
🍬🍃 #دورهمی(۴۴) | ۹۹/۳/۵ طعم شیـرین خـدا😋 🍃🍬
.
.
شمـا هم دعوتـید😉🌹
.
.
【• #ازخالق_بہمخلوق📞 •】
.
.
سوره 👈 اعلے
آیه 👈16/17
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب🤩👇
[•♥🍃•] @heiyat_majazi
【• #حرفاے_خودمـونے🗣 •】
😍🍃
🎋یاالهے
🍃 تو ڪریمتر از آن هستے
ڪه ڪسی رو ڪه خودتــ
تربیتــ ڪردهای، تباه ڪنے...🌱🍃
از اینجآ صآف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇
[•❣🍃•] @Heiyat_Majazi
【• #خانمےڪه_شماباشے👒•】
.
.
مواد لازم👩🏻🌾👇 :
1 لیوان دسته دار شیر
3 ق غ شکر
2 ق غ نشاسته ذرت یا گندم
2 ق غ خامه صبحانه
1 ق غ پودر کاکائو
1 ق م وانیل شکری
👩🏻🍳دستور تهیه دسر دنت شکلاتی:😋
شکر، نشاسته و پودر کاکائو را داخل یک کاسه کوچک با هم مخلوط میکنیم شیر رو اضافه و با همزن دستی هم میزنیم تا یکدست شود
داخل یه قابلمه کوچک می ریزیم و روی حرارت کم می گذاریم ومدام هم میزنیم تا غلیظ بشه (فقط باید مواظب باشید ته نشین نشه ونجوشه اگه دیدید که ته نشین میشه از روی حرارت بردارید و هم بزنید و دوباره روی حرارت بذارید).وقتی که غلیظ شد از روی حرارت بردارید وانیل و خامه رو اضافه و هم بزنید تا یکدست بشه و بگذارید چن دقیقه ای تو دمای محیط سرد شه.
مایه آماده شده شبیه به دنت های شکلاتی آماده هست هم از نظر طعم وهم ازنظر رنگ غلظت.من برای تزیین از توت فرنگی و بیسکوییت پیتی بور وانیل استفاده کردم به این صورت که دور استکان حلقه های توت فرنگی رو چیدم و داخلش یک لایه پودر بیسکوییت ویک لایه دنت ریختم. با این اندازه دنت ۴ تا از این استکانها دسر درست کردم. (برای تزیین می تونید از هر میوه ای دیگه ای استفاده کنید مثل موز ،کیوی)
.
.
یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇
[•🌻🍃•] @heiyat_majazi
【• #منبر_مجازے☺️ •】
.
.
😇|• امام صادق علیهالسلام:
🤔|• اگر دنيا فناپذير است، پس دل
خوش كردن به آن چرا؟
📚|•بحار الأنوار، ج۷۳، ص۸۸، ح۵۴
.
.
یـه حبـه مـوعــظـهِ شیریـن😉👇
[•📿🍃•] @Heiyat_Majazi