eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
420 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از تو احترام ندارد قبیله ات مادر که رفت وای بر احوال دختران 😭💔
 خدا ان شاءالله هر كی مادر داره، خدا براش نگه داره، بخدا اگه یه روزی بری خونه ببینی مادرت حالش خوب نیست دست و پات رو گم میكنی،اگه یه روز ببینی سخت نفس بكشه دست و پات رو گم میكنی،اگه یه روز ببینی بابات گوشه ی خونه زانوی ِ غم بغل گرفته كاری نمیتونه بكنه،همه غصه های عالم رو دلت میاد 😭💔
الهی مادر برات بمیرم كه بعد از درو دیوار هر روز آب میشدی،ان شاءالله هیچ وقت تو خونه مادر مریض نشه بخوای مریض داری كنی،یه وقت یه كسی مادرش مریضه میگن سن وسالی ازش گذشته،الهی برات بمیرم هجده ساله بودی یه كاری كردن مثل پیر زن ها دست به دیوار میگرفتی،قربون كسایی برم كه برا مادر بلند بلند گریه می كنند،داد بزن،اگه بهت گفتن چرا داد می زنی؟بگو:آخه مادرم سنی نداشت،مادر زمین بخوره ، اما جلو چشم بچه اش زمین نخوره،بمیرم برات كه جلو بچه هات كتك خوردی مادر😭💔
اسماء میگه: تا صدای در می اومد، دیدی تا صدای در میاد مادر میگه:باباست،داداشه، دایی است، زود مادر تشخیص میده،تا صدا در می اومد می گفت: من و كمك كن، خانم جان من خودم هستم، می فرمود:نه علی اومده،علی غریب ِ، من خودم می خوام در و بروش باز كنم😭💔
اوج روضه ی من اینه: روزهای اول می گفت: زیر بغل هاش رو می گرفتم آروم آروم می اومد جلوی در ، در رو باز می كرد، اما روزهای آخر نوك پاهاش به زمین كشیده می شد، می خوای دادت رو بلند كنم؟یه روز مادر با یه چشمش نگاه كرد،چرا می گم یه چشم؟آخه بعد ِ كوچه دیگه یه چشمش باز نمی شد،یه نگاه كرد گفت:علی جان یه چیزایی شنیدم آقا، چه چیزی عزیز ِ دلم؟ آقاجان شنیدم مردم ِ مدینه سلامت نمی كنند، علی برا زهرا یه مصیبت خونده هیچ كسی نخونده،صدا زد: زهرا جان من ِ علی سلام میدم روشون رو برمی گردونند غریب آقا... 😭💔
دو دستم بسته بود،اما دو چشم من تماشا كرد كه یارم عشق را بین ِ درو دیوار معنا كرد 😭💔
انگار دوست داری روضه ی كوچه بشنوی،اگه اهلشی من برات بگم؟ 
كسی كه پهلوش میشكنه نمی تونه خوب نفس بكشه، اما مادر ما دوید وسط كوچه،" من آروم میگم تو بلند داد بزن" همه رو كنار زد، یه نگاه كرد گفت: علی جان مگه زهرا مرده پا برهنه بیرونت ببرن؟دستش رو دراز كرد، كمر بند علی رو گرفت، چنان كمربند  رو كشید چهل نفر به زمین افتادن،نانجیب یه نگاه كرد، گفت:قنفذ. چه كنم امیر؟ گفت: مگه نمی بینی یه زن با پهلوی ِ شكسته همه رو زمین انداخته؟ چه كنم؟گفت:یه كاری كن دیگه نتونه قدم از قدم برداره،چنان غلاف به بازوی مادر... حسینی ها،می خوای بریم كربلا؟تو كربلا یه نامردی یه نگاه كرد،گفت:حرمله چرا بیكار ایستادی؟چه كنم امیر؟ گفت: مگه سفیدی ِگلوی ِ علی رو نمی بینی؟ یه تیر به حلقوم ِ این بچه زد... حسین.... 😭💔
اخ بمیرم برای غریبی این خاندان😭💔
اخه جز ما شیعه ها کسیو ندارن غم خواری ندارن😭💔
تو این ایام بیاین عهد ببندیم باهاشون بگیم مادر میخوایم پاک بشیم گناه نکنیم سرباز مولاباشیم نه سربار مولا مادر خودت دستمون بگیر و کمکمون کن😭😭
اللهم عجل لولیک الفرج