eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
°⏳| (258) |⌛️° 💠امیرالمومنین حضرت علی (ع) 😇 چهار چيز برای چهار مقصد ديگر آفريده شده اند😊👌 ❶ مال برای خرج کردن در احتياجات زندگی نه برای نگهداری😌 ❷ علم برای عمل کردن به آن نه جدال و کشمکش و بحث😊 ❸ انسان برای بندگی و اطاعت از خدا نه خوشگذرانی و معصيت😄 ➍ دنيا برای جمع آوری توشه آخرت نه غفلت از آخرت و آباد ساختن دنيا☺️ 📚منبع : نصايح صفحه ۱۷۹ . . . پاتوق [ 👳🎙: 👇] 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
°| (756) 😎💪 |° ✍ ✅ســـرڪار خــانم پـــروانه مــافے👇 بــا تصـــویب Fatf قیــمت دلـار💴 نصــف خـــواهـد شــد👊 ایشـونــو☝️بهتــر بشنــاسیم👊 سیــاستمــدار اصلاح طـلب👁👁 نمــاینــده مــردم تهــران رے و شمیرانات اسلامشهــر🗣 و پــردیس در همـــین دوره مجــلس هستنــد👊 در ضمـــن ایشــــون در زمــان 😐 👊 فـــرمانــدار شمیــرانات بــودنـد👊 زمــان بـــرجــام هم فـــرمودنــد امثــال شمــا😒 ڪه اگــر بــرجام بیــایــد👊 همــه ے تحـــریم ها بـــرداشته مےشــود😏 دقـــیقــا بــا نگــاه به اروپــا و آمـــریڪا زدیــــد اوضــاع ڪشــــور و نــابه ســـامان ڪردید☹️ وقتے از چیــزے اطــلاع نــداریـم بهتـــــره اظهـــار فضــل نڪنیــم👊 یـــادمـون نرفتـــه مــوافقــان را یــاادمـون نمےره موافقــان Fatf را👊👊 👇 ⛔️🙏 🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡 °~ @Heiyat_Majazi
javadmoghaddam-@yaa_hossein.mp3
6.75M
🎧🍃 🍃 |° (86)🙏°| 🏴زائرتمـ با یه سلامـ[☺️] 🏴با یه سلامـه ســاده[😌] 🙏☺️📥 🍃 @Heiyat_Majazi 🎧🍃
° (ع)☀️📖 [36] ° 🍃⚫️🍃⚫️🍃 ✨بہ نام خــــداے علے✨ 😒 سلام علیک! 😁 علیکم السلام ورحمة الله. 😒 اوقور بخیر! به سلامتی جایی تشریف می برین؟ 😁 بله داریم با خانواده میریم پابوس امام رضا(ع)😍 😒 ولی به نظر من الان راه نیفتین بهتره. 😁 چرا ؟ چی شده؟ 😒 دیشب ماه و ستارگان رو دیدم خبرای خوبی ازشون نشنیدم! 😁 با بسم الله الرحمن الرحیم وتوکل به خدا راه می افتیم. 😒 یعنی به حرف من اعتماد ندارین؟! 😁 بیشتر از اعتماد به شما به خداوند اعتماد دارم و ازش کمک می خوام اون خیر ما بهتر از ما میدونه.😘 ☺️ باباجون آقای همسایه چی میگفتن؟ 😁 هیچی بابا میدونی که یه کم خرافاتیِ. 😊 باباجون یه خطبه از نهج البلاغه میگه به این حرفا توجه نکنین. 😁 کدوم خطبه؟ 📚 |•نهج البلاغه . خطبه ۷۸ ▪️▪️▪️▪️▪️ باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
°| (58) 👳🏻 |° چیــزے ڪه الان خیلے رایج شده تو باشگاه ها اینــه ڪه حتماا بایــد آهنگ استفاده شه ڪه ریتــم بگیــرند🎼 وبهتــر ورزش ڪنند🏋‍♀ ورزش ڪار خوب و مفیــدیه اگـه موسیقے همــراهش نباشه اشڪالےنداره رفتــن به باشگــاه هاا تاجایے ڪه مادیدیم مشڪل داره😬 امــا سعــي ڪنید جاے مناسبے رو براے ورزش ڪردن انتخاب ڪنید😊 ⛔️🙏 😉 🍃 . . . ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ این ڪانال دیگه هیچ شبهـه‌اے رو بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
°| |° سلام، سلام😃✋ خوبید؟! چطورید؟! نمیگید این خادم چرا انقد شاد و شنگولہ..؟!😁 میرم سر اصل مطلبـ 👇 خودم ڪہ ذوق مرگ شدممم [👵] بگو دیگہ مادرجون نصف جونم ڪردے نڪنہ ایتا میخواد فیلتر بشہ!😐 [👱] نــــہ ایتا ڪہ فیلتر نمیشہ! تازه قراره بهترم بشہ اگہ خدا بخواد! خب بگم خبرو ڪہ نصف جونتون نڪنم... آماده اید؟؟؟ یڪ دو سہ🏃 . . . بومبــــــ💣 با یہ هشتگ جدید درخدمتیم😎 یہ هشتگ جذاب و خوب ان‌شاءاللـہ هشتگے ڪہ قراره توے اون بہ دغدغہ هااا، مشڪلات و صبورے هااااے خادمان ڪانال هامون بپردازیم ان‌شاءاللـہ...😍👌 [👵] حالا چرا هے ان شاءاللــہ ان شاءالله میڪنے؟ [👱] چونــــــ پر از هیجان و جذابیتہ😆 حالا خودتون ببینید عاشقش میشید! [👵] واے مادر من عاشق هیجان ام... [👱] مادرجون شما هم... [👵] بلہ مگہ من چمہ؟ [👱] هیچے هیچے ببخشید... عــــــہ اسمشو یادم رفت بگم...😑 ••این شما و اینم هشتگ جدید•• ••باما باشید خوش میگذره بهتون😉•• 😍💚 🍃: 🌹|@Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 8⃣3⃣ مقابل در کلیسا، دو زن میانسال
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 9⃣3⃣ کشیش داشت فکر می کرد که سارق یا سارقین از کجا وارد کلیسا شده اند، ناگهان به فکر در پشتی افتاد. از جا برخاست. از اتاق خارج شد. زن ها که وحشت زده و مضطرب وسط سالن ایستاده بودند، با دیدن او کنار رفتند. کشیش به انتهای سالن رفت. کلید در و قسمتی از چوب آن شکسته شده بود. کشیش چشم هایش را بست و کف هر دو دستش را روی پیشانی اش گذاشت. *** پلیسی که مسن تر بود و درجه ی ستوانی داشت، دستش را جلو آورد و دست نحیف و استخوانی کشیش را به گرمی فشرد و گفت: سلام پدر، من ستوان استپان هستم. ببخشید که کمی دیر رسیدیم. پلیس دوم که جوان تر بود و لاغر اندام، و بند کیف مشکی اش را روی شانه اش انداخته بود، به کشیش سلام کرد و به طرف محراب رفت. ستوان استپان نگاهی به اطرافش انداخت و رو به کشیش گفت: متأسفم پدر، سرقت از کلیسا نهایت بی است... آیا چیز باارزشی هم به سرقت رفته است؟ 💠💠💠@Heiyat_Majazi💠💠💠 کشیش گفت: به نظر نمی رسد از اموال کلیسا چیزی برده باشند، اما در کشوی میز کارم پول نقد بود که حالا نیست. یکی از زن ها آه بلندی کشید. ستوان رو به آنها گفت: خانم ها! لطفا شما سالن کلیسا را ترک کنید. سپس رو به کشیش گفت: یا سارقین از وارد کلیسا شده اند؟ بعد به دو زن که بین رفتن و ماندن مردد بودند، نگاه کرد؛ در واقع چشم غره رفت. زن ها صلیب کشیدند و به طرف در خروجی به راه افتادند. کشیش با دست در پشتی را نشان داد و گفت: قفل آن در شکسته شده است. ستوان به طرف در رفت و لحظه ای بعد برگشت و به همکارش که داشت با دقت بهم ریختگی محراب را نگاه می کرد گفت: سرکار دنیس! لطفا از در پشتی انگشت نگاری کنید. بعد بیایید به دفتر کار جناب کشیش. کشیش و ستوان به طرف دفتر کار به راه افتادند. کشیش نمی توانست به محراب نگاه کند؛ بزرگی که نسبت به ساحت کلیسا شده بود او را آزار می داد. ستوان با دیدن دفتر بهم ریخته ی کشیش پرسید: آیا شما همیشه در دفتر کارتان قابل توجهی پول نگهداری می کنید؟ 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 رمان فوق العاده☝️ هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇 📚|@Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 9⃣3⃣ کشیش داشت فکر می کرد که سارق
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 0⃣4⃣ کشیش روی یکی از صندلی ها نشست، گفت: نه! من هیچ وقت پولی در دفترم نگه نمی داشتم. این دو هزار دلار، پول یک مرد تاجیک بود که قرار بود بیاید و آن را از من بگیرد. ستوان به کشیش خیره شد و گفت: یک مرد تاجیک؟ آیا او می دانست شما دو هزار دلار را دفتر کارتان نگه می دارید؟ کشیش که اصلا حوصله ی سین جیم های پلیس را نداشت، بی حوصله جواب داد: خیر! او چیزی نمی دانست. قرارمان دو روز پیش بود، اما نمی دانم چرا نیامد. در سؤالات ستوان، بوی سوء ظن به مشام کشیش رسید 💠💠💠@Heiyat_Majazi💠💠💠 - ببخشيد پدر! آیا شما با این مرد تاجیک، قصد معامله ی چیزی را داشتید؟ کشیش فکر کرد ای کاش نامی از مرد تاجیک نمی آورد و ذهن ستوان را به سمت معامله ی کتاب که در روسیه امری غیرقانونی بود نمیکشاند: هيج معامله ای در بین نبود. او جوانی بود که احتیاج به کمک داشت و فرد خیری این پول را به من داد تا در اختیار او قرار دهم. ستوان پرسید: می توانید نام این مرد تاجیک را به من بگویید؟ کشیش احساس کرد در بد مخمصه ای گرفتار شده است. دسته ی صندلی را محکم فشرد تا بر اعصابش مسلط شود. گفت: ماجرای این سرقت، قطعا هیچ ارتباطی با مرد تاجیک ندارد. او می توانست به موقع بیاید و پولش را بگیرد و برود؛ پس دلیلی ندارد که دو روز بعد بیاید و پول خودش را به سرقت ببرد. ستوان فکر کرد این کشیش پیر به نکته ی جالبی اشاره کرده است. هیچ آدم نمی آید پول خودش را ؛ آن هم از کلیسایی که ورود به آن مخاطراتی دارد. علاوه بر آن، بهم ریختگی محراب کلیسا، نشان میداد که سارق یا سارقین به دنبال چیزهای دیگری هم بوده اند. . البته شما راست می گویید پدر! ذهن من به طرف ماجرای قتل یک مرد جوان تاجیک سوق داده شد که دو روز پیش جنازه اش را در یک شرکت ساختمانی پیدا کردیم. ظاهرا نگهبان آن شرکت بوده. صد البته نباید بین آن مرد تاجیک مقتول و مرد تاجیکی که قرار بود شما دو هزار دلار را به او بدهید، رابطه ای وجود داشته باشد. کشیش در صندلی فرو رفت و مچاله شد. رنگ صورتش چنان پرید که از نگاه تیزبین ستوان دور نماند. خیره به کشیش نگاه کرد: - چه شده پدر؟ حالتان خوب نیست؟ 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 رمان فوق العاده☝️ هر شب ساعت 21:00 از این ڪانال👇 📚|@Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
°| #نوستالژے(63) 📺🎈 |° قـدیما براے سوارشدن به اتوبـ🚌ـوس‌هاے درون شهرے ازیـن بلیـط ها استفـاده میڪردنـ😌 چه ڪاغذے ڪه اصرافـ نمیشد ولے خدایـے چقدر ارزونـ بود😢☝️ #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi
°| (259) 😊✋ |° دوربــ🎥ــین خــدا روشنه! دیدین گاهی میریم عروسی💍 یا جشن تولد🎂دوربین داره فیلمبرداری میکنه و تا نوبت به ما میرسه؛ خودمون رو جمع و جور میکنیم🙊 چرا؟ 🤔چون دوربین روی ما زوم میکنه؛نکنه زشت و بد قیافه بیفتیم‼️ 💠اگه فقط به این فکر کنیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی ما هم زوم شده، شاید یه جور دیگه زندگی می کردیم😌 💠شاید اخلاقمون یه جور دیگه بود😇 شاید لحن صحبتمون یه جور دیگه میشد! 👈مطمئن باشیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی تک تک ما زوم شده؛ چون خودش فرمود: ✨«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق/14) آیا نمی دانند خدا می بیند... . . . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
💠🍃 🍃 #حسینیه ■قلبم بہ هواے □حرمٺ دربدر اسٺ ■چشمان ترم بہ ڪولہ بارسفر اسٺ □گفتم بہ همہ ■ڪه اربعین در حرمم □ارباب ببین آبرویم درخطر اسٺ #اللهم_ارزقنا_ڪربلا💔 #ارباب_باوفا 🍃 @heiyat_majazi 💠🍃
°⏳| (259) |⌛️° 🌸امام صادق علیہ السلام😇 حیا دہ جز دارد😊 نہ جزء آن در زنان است 😍 و یك جزء در مردان.😄 📚من لایحضر الفقیہ ج۳ ، ص۴۶۸ . . . پاتوق [ 👳🎙: 👇] 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
•°| (18)😅💪 |°• ‌|•مـــ💛ــوضوع:یڪـــروز زندگے2 •| معلم گفت 👈امام صادق(ع) فرمودند: ڪسے ڪہ دو روزش (ازنظررشد انسانے وڪمال زندگے) یڪسان باشد، ضررڪرده وباختہ است .وهرڪس ڪہ امروزش بہتراز دیروزش باشد، موردغبطہ دیگران قرار مے گیرد و آرزو مے ڪنند ڪہ مثل او باشند 🤔باخودم گفتم یعنے چہ ڪہ دو روزم باهم یڪسان نباشد⁉️ باید بفہم پاسخ این سوال را تا ضرر نڪنم وزندگے را بیہوده نبازم 💪 از همسایہ مان آقاے احمدے ڪہ پیرمرد🎅خوبے است پرسیدم:یعنے چہ ڪہ دو روزم شبیه هم نباشد؟ گفت : یعنے دیروز بہ پدر و مادرت سرنزدے امروز حتما سربزنے😞 ازسوپر👨 سرڪوچہ سوال را پرسیدم، گفت : یعنے اینڪہ دیروز جنس ها را گران دادے امروز ڪمے ارزانتر بدهے💰💷 از روحانے محل پرسیدم گفت: یعنے دیروز هیچ قرآن نخواندے،امروز یڪ صفحہ بخوانے 📖 پزشڪ منطقہ گفت یعنے دیروز ازیڪنفر نیازمند ویزیت نگرفتے امروز از دونفر نگیرے😍 از دخترے بے حجاب پرسیدم سوال را، قدرے فڪر ڪرد و دست بر روسرے برد وگفت یعنے دیروز روسرے ات تا وسط سرت بود امروز دوانگشت جلوتر بڪشے و سپس روسرے اش را جلوتر ڪشید👏 ازدلقڪے پرسیدم، گفت یعنے دیروز بہ یڪنفر در خیابان خندیدے😂 امروز بہ ڪسے نخندے با هر ظاهر و لباسے ڪہ دارد😇👌 و از مادرم ڪہ پرسیدم گفت یعنے دیروز ازت ڪمڪ خواستم درڪارهاے خانه ،گفتے اوففففف 😩😤،امروز اینرا نگویے وباخوشحالے ڪمڪم ڪنے😃😬 💟بعد شنیدن پاسخ ها تصمیمے مہم گرفتم 💪ڪہ ازامروز هرشب ڪارهاے ڪہ انجام دادم را بنویسم 📝وبراے فردا برنامہ بریزم ڪہ ڪارهاے خوبم را زیاد 😍و ڪارهاے بدم را ذره ذره ڪم ڪنم 😍آفرین بر من 😁 👌مرحبا بر من ☺️ 👈 شما هم اگر مے خواهید زندگے را پوچ از دست ندهید بجنبید تا دیر نشده 😱 چراڪہ شاعر مے گہ 👈 چقد زود دیر مے شود 😔 👏احسنت بر شما ڪہ روز بہ روز پیشرفت مے ڪنید 🌹❤️ ✅ یڪ فنجان‌معنوےجات‌همراه‌انرجے😍👇 [°🍹°] @Heiyat_Majazi
°| (757) 😎💪 |° ✍👊 وقتے بهتـــون مےگیــم💪 با ایــــران🇮🇷🇮🇷 در نیــــوفتیـــن واسه ایـــن روزاست👊👊 یه ایـــرانه و یه رهبـــر مقتــدر💪 فقط ڪافیه ایشـــون امـــر ڪنند👊 از ســــردار بـــاقــرے💪 تـــا ســــردارهاے دلاور دیگـــمون مِن جمــله👇 🇮🇷 همــه گـــوش به فــرمان فـــقط مےگــن چشــم فــرمانده🇮🇷 امـــروز بــا دونــــوع ڪاره تـــروریست ها توے سوریه👈 شـــرق فــرات👇 فـــرات بزرگتــرین رود سوریه است👊 را ســــاختیـــم👊👊 ایـــن موشڪ ها از نـــوع زمین به زمین و به نـــام هاے ذوالفــقار و قـــیام بـــودنــد👊👊👊👊🇮🇷🇮🇷 مشخصـــات این موشڪها👇 موشڪ قیــام🇮🇷 ســازنــده: وزارت دفــاع🇮🇷 ایـده اولیــه سـاخت این موشڪ👇 ســـردار شهیـد طهـــرانےمقـدم🇮🇷 ایــن موشڪ در دریـــا نیــز قـــابلیــت شڪ خــواهد داشت🇮🇷 ایــن موشڪ در حقیـــقت دروازده ایـــران🇮🇷 بـــراے ورود به عــرصه ے جــدیدے از ســـاخت موشڪ هاے بالستیڪ اســـت👊👊 موشڪ بالستیڪ👇 یعنے تــا ارتفــاع بسیــار بالایے اوج مےگیـــرد🇮🇷🇮🇷 حــالا بیــاییـــم یڪم نـــزدیڪتــر👇 بهتــره ایـــن چـــیزا رو بـــدونیـم تــا اگــه ڪسے خــواست راجـــع به اینـــڪه بــابا ایـــران زورش بــه اســـرائیل نمےرسه😉😉😉 بلـــه ڪه مےرسه بـــراے همیــنه اینـــقد از ایــران🇮🇷 مےتـــرسن👊👊 اســـرائیــل یـــه شهــرے داره به نــام تل آویــو👊 ایـــن شهـــر دومــین شهـــر پـــر جمــعیت👊👊 صهـــیونســت ها اســـت👌 نــزدیڪتــرین ســـایت موشڪے سپــاه🇮🇷🇮🇷 ڪمــتر از 1100 ڪیلومتــر اســت👇 و در تیـــرس موشڪ شهاب 3🇮🇷 سجـــیل🇮🇷 و قـــدر است🇮🇷 هر سه موشڪ از ســرے موشڪ هاے🇮🇷 بالستــیڪ هستنـــد💪💪 براے همیــن ڪه ســردار سلیمــانے👇 مےگــن👇 مــا از اون چیـــزے ڪه شمــا فڪــر مےڪنــید بهــتون نـــزدیڪتــریم👊👊👊💪💪 ســـردار محــسن رضـایے👇 فــرمانده سپــاه🎤 حمــله موشڪے سپــاه پاســداران🇮🇷🇮🇷 به مقـــر تــروریســت ها در اهـــواز👊 تلنـــگرے بـــود براے جنــایتڪاران👊👊 گــوشمـــالے اصلے در راه اســـت🇮🇷🇮🇷🇮🇷 روے موشڪهاے امــروز👇 علاوه بـــر مـــرگ بر آمـــریڪا👊👊 و مـــرگ بر اســـرائیل👊👊 مـــرگ بر آل سعـــود هم نــوشتــه شـــده بود👊👊 بـــن سلمـــان مــراقــب خــــــودت بـــــاش👊 👇 ⛔️🙏 🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡 °~ @Heiyat_Majazi
amirabbasi-@yaa_hossein.mp3
6.65M
🎧🍃 🍃 |° (87)🙏°| 🏴آسمونها عزاداره غمت(😭) 🏴چشامون خیره سمت پرچمت(😭) ☺️📥 🍃 @Heiyat_Majazi 🎧🍃
°| (260) 😊✋ |° اگه یه روزی یه اشتباه کوچولو کردی و خدا گوشِـ👂ــت رو پیچوند ناراحت نشو خیلی خوشحال باش 😍 اگه اشتباه کردی و اتفاقی نیفتاد نگران شو و وحشت کن 😳 👆 نکنه دستت از دست خدا جدا شده باشه!☹️ . . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [37] ° 🍃⚫️🍃⚫️🍃 ✨بہ نام خــــداے علے✨ 😁 نگاه کن تو رو خدا! چند روزه دنبال سِپَر می گرده! 🙂 مگه دوره پیامبرِ که دنبال سپر می گرده؟😳 😁 بیا از خودش بپرس. 🙂 سرگردونی؟ دنبال چی هستی؟ 😕 دنبال چیزی ام که من رو حفظ کنه؟ 😁 اون وقت ازچی ؟ 🤔 😕 از این که بخوام زرنگی کنم و مردم رو فریب بدم 😕 ببین آدم یه چیزایی رو میدونه که راه دور زدن قانون و خیلی چیزای دیگه است که اگه ازش استفاده کنی از نظر مردم زرنگی به حساب میاد 😔 😁 اینکه خیلی خوبه!!! 😕 اصلا خوب نیست. من که میترسم 🙂 سپری که تو می خوای فقط ایمانِ قویِ 💪. 🙂 بلایی که تو ازش فراری هستی سپر لازمه . اما اینجا پیدا نمیشه از این دو تا هم کمک بگیر. قرآن و نهج البلاغه. 📚|• نهج البلاغه. خطبه ۴۱ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
°| (59) 👳🏻 |° 📝قسم خوردن خیلےاز مردم موقع قسم خوردن از ڪلمه، به قرآن استفاده مے ڪنن ✋ وعرفاً عمل به چنین قسمے را واجب مے دونند. در حالے ڪه عمل به سوگندے واجب و ترڪ اون ڪفاره داره ڪه نام خدا در اون برده شود (مثل اینڪه بگه: به خدا قسم که سیگار ڪشیدن🚬 را ترڪ مےڪنم). بنابراین قسم خوردن به قرآن یا پیامبران یا ائمه علیهم السلام یا ڪعبه و مانند آن ها واجب العمل نیست و ڪفاره نداره ولے گناهه😨 📚تحریر الوسیله امام، ج2 ص99 ⛔️🙏 😉 🍃 . . . ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ این ڪانال دیگه هیچ شبهـه‌اے رو بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
°| 🎷 ' 📺🎈|° مشق شبو ازڪلاساے اول تا سوم حذف کردن. 😶 حالا زمان ما اینقدر مشق میدادن📝 ڪه یه خوردشو خودمون سر ڪلاس و تو خونه مینوشتیم، یخوردشو مادر پدرمون مینوشتن، یخوردشم تو مسیر رفتن به مدرسه، یخوردشم قبل رفتن سر صف، یسریشم تو توالت 🚽مدرسه، آخرم معلم میگفت چرا ڪامل ننوشتے😐😂 ☺️✋ خاطرات خودتون رو باما به اشتــراڪ بذارید😉👇 🆔: @DokhtarAbani . . °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😍👇 {📸} @Heiyat_majazi
•| (36)💡😃 |• درصورتےکہ احساس اضطراب و ناراحتےدارید😞 بہ شستشو و پاکیزگےخود و محیط اطرافتان بپردازید،💦 تمیز و مرتب بودن ظاهر و محیط زندگےبا ایجاد حس موفقیت نسبےباعث بهترشدن خلق و روحیہ تان مےشود.😌🍃 👌 🎈 دانستنےهاےجـذابــ و خاصــ👇 |•🎓•| @heiyat_majazi
°| |° سلام، سلام😃✋ خوبید؟! چطورید؟! نمیگید این خادم چرا انقد شاد و شنگولہ..؟!😁 میرم سر اصل مطلبـ 👇 خودم ڪہ ذوق مرگ شدممم [👵] بگو دیگہ مادرجون نصف جونم ڪردے نڪنہ ایتا میخواد فیلتر بشہ!😐 [👱] نــــہ ایتا ڪہ فیلتر نمیشہ! تازه قراره بهترم بشہ اگہ خدا بخواد! خب بگم خبرو ڪہ نصف جونتون نڪنم... آماده اید؟؟؟ یڪ دو سہ🏃 . . . بومبــــــ💣 با یہ هشتگ جدید درخدمتیم😎 یہ هشتگ جذاب و خوب ان‌شاءاللـہ هشتگے ڪہ قراره توے اون بہ دغدغہ هااا، مشڪلات و صبورے هااااے خادمان ڪانال هامون بپردازیم ان‌شاءاللـہ...😍👌 [👵] حالا چرا هے ان شاءاللــہ ان شاءالله میڪنے؟ [👱] چونــــــ پر از هیجان و جذابیتہ😆 حالا خودتون ببینید عاشقش میشید! [👵] واے مادر من عاشق هیجان ام... [👱] مادرجون شما هم... [👵] بلہ مگہ من چمہ؟ [👱] هیچے هیچے ببخشید... عــــــہ اسمشو یادم رفت بگم...😑 ••این شما و اینم هشتگ جدید•• ••باما باشید خوش میگذره بهتون😉•• 😍💚 🍃: 🌹|@Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
°| #مغزبانے(757) 😎💪 |° #قــــیام✍👊 وقتے بهتـــون مےگیــم💪 با ایــــران🇮🇷🇮🇷 در نیــــوفتیـــن واسه
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 1⃣4⃣ کشیش سعی کرد کنترلش را حفظ کند، اما ممکن نبود موفق به ابن کار شود. مرد تاجیک به او گفته بود که در یک ساختمانی نگهبان است. پس دلیل او ...! هر چند به قتل رسیدن مرد تاجیک می توانست خیال او را از بابت کتاب برای همیشه راحت کند، اما قتل او بی ارتباط با کتاب و آن دو مرد روس نبود. اگر آن دو مرد که حالا می توانست حدس بزند قاتل مرد تاجیک هستند، به سراغ او می آمدند چه پیش می آمد؟ از کلیسا هم باید کار آنها باشد. واضح بود که آنها به دنبال کتاب بودند؛ پس دست از سر او هم بر نمی داشتند. ستوان دستش را روی شانه ی او گذاشت و پرسید: چه شده پدر؟ حالتان خوب نیست؟ کشیش آهسته جواب داد: چیزی نیست؛ احتمالا باید فشار خونم بالا رفته باشد. ستوان گفت: شما به کسی مشکوک نیستید؟ کسی که می دانسته شما دو هزار دلار پول را در دفتر کارتان نگهداری می کردید؟ 💠💠💠@Heiyat_Majazi💠💠💠 کشیش سرش را تکان داد. نوک انگشتان پاهایش مور مور می شد. دلش می خواست دست به جیبش می برد و یکی از قرص های فشارش را می خورد، اما ترجیح داد فعلا به خودش مسلط شود: خیرا من به کسی مشکوک نیستم.. ستوان گفت: به هر حال ما پس از بررسی کامل موضوع، مسأله را | صورتجلسه می کنیم. امیدوارم بتوانیم سارق یا سارقین را دستگیر کنیم. ستوان که از دفتر کارش بیرون رفت، یکی از قرص های فشارش را بلعيد تا مانع سرگیجه بیشترش شود و به فاجعه ای فکر کند که در شرف تکوین بود؛ فاجعه ای که با قتل مرد تاجیک شروع شده بود و خدا میدانست چه وقت گریبان او را خواهد گرفت. فکر کرد بهتر است همه چیز را به پلیس بگوید. صحبت کردن درباره ی آن دو مرد مشکوک که حالا میدانست به یقین قاتل مرد تاجیک هستند، می توانست احتمال خطر را برای او از بین ببرد. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 رمان فوق العاده☝️ هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇 📚|@Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 1⃣4⃣ کشیش سعی کرد کنترلش را حفظ ک
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 2⃣4⃣ دو مرد خطرناڪ ڪہ براے بہ دست آوردن ڪتاب مرتڪب شده بودند، بہ سادگـــے دست از سر او بر نمےداشتند. واقعہ بدون اشاره بہ مسالــہ ے ڪتاب قدیمے، امڪان پذیــر نبــود و حتے پیرامون ڪتاب، پاے او را بہ ماجراے قتل مـــرد تاجیڪ باز مےڪرد. صداے قدم هاے ستـوان او را بہ خــود آورد. آرام از روے صندلــے بلنــد شد و ایستـــاد. ستــوان ڪہ داشت با گوشہ ے سبیــل بــورش ور مےرفت، گفـت: امیــدوارم ڪہ حالتــان خــوب شده باشـد پـــــدر! ڪشیش گفت: بلہ بہـترم، بایــد قرص فشـــارم را زودتـر مےخـوردم. ستــوان گفت: البتہ حــق با شماست؛ سرقـــت از ڪلیــسا و برداشتــن پول امانتے ڪہ نزد شما بــوده، مسألہ ے ڪوچڪے نیست. ستــوان شمـاره تلفــن ڪشیش را یادداشت ڪرد و بعد دسـت او را بہ گرمــے فشــرد و بہ اتفــاق همڪارش ڪلیســا را ترڪ ڪرد. 💠💠💠@Heiyat_Majazi💠💠💠 و حالا ڪشیش مانده بود با و خیـــال هایے نگــــــران ڪننده. ترسے عمیق وجودش را گرفتہ بود. در ســال هاے طولانــے زندگــے، هرگــز درگیـــر ماجراے قتــل و سرقـــت و پلیـــس نشده بود. بہ مـــرد تاجیڪ فڪر ڪرد؛ چہــره ے سبــزه و معصــوم او را بہ خاطــر آورد، مردے ڪہ انگــار مأموریـــت داشت ڪتـاب را بہ دســت او و خود را در این راه از دست بدهد. پس بایــد با و دنــدان از ڪتاب محافظــت ڪند، از آن دو جــوان قاتــل به دل راه ندهد و توڪل بہ داشتہ باشد ڪہ مقدرات بشـــر در دست اوســت. *** ڪشیش روز سختے را پشــت سر گذاشت. خستہ و درمانده به منــزل رفت و ماجراے سرقــت از ڪلیسا را بہ ایرینا گفت؛ اما هیچ اشاره اے بہ ماجراے قتــل مـــرد تاجیڪ و آن دو جـــوان روس نڪــرد. از آن شــب، احســاس مےڪرد ڪہ دلبستگے اش بہ ڪتاب بیشتــر شده است. ڪتــاب بود ڪہ بہ دنبـــال آن بودند؛ گنجـــے ڪہ پـــــاے آن خون انسان ریختہ شده بود. پس باید از آن بہ خوبـــے مراقبت ڪند. بہ ڪنہ آن پے ببرد. ڪتاب قطعا یڪ جنــــگ ســــاده در یڪ برهہ از تاریــــخ نیست؛ باید در پس آن حقایقـــے نہفتـــہ باشد و شاید معنویتـــے بے ارتباط با رؤیاے آن شب نبـــود. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 رمان فوق العاده☝️ هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇 📚|@Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
°| #نوستالژے(64) 📺🎈 |° دور از هیاهوے عالـ🌏ـمـ با یڪ تـ⚽️ـوپــ و چهـارتا سنگـ گلـ🌼ڪوچیڪ بازے میڪردیـمـ😍ـ #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi
°| (758) 😎💪 |° ✍ سرلشڪر باقـرے👇 رئیس ستــاد ڪل نیـــروهاے👊 مسلـــح جمهـــورے اسلامے ایران🇮🇷🇮🇷 ✅نخــستیــن مـــرحله انتـــقام👊 حمــله تـــروریستے💪 اهــــواز اجــرا شـــد👊 پهپــادها براے اولیــن بــار👊 بـــا عبــــــور از فضـاے👊 چنــــد ڪشور😉 خـــودشـان را بــا دقــت👌 تمــام به هــدف رســاندند و ضـــربات سنگینے بــه دشمــن وارد ڪردند👊 تعـــداد 6 پهبـــاد👊 اتفـــاق امـــروز👊 نشــان دهنــده ے 😌 ایـــــران🇮🇷🇮🇷 بــــود ســرداران سپـــاه خـــداقوت💪 عـــــزتـــتان روز افـــزون👊 خــــدا حفظتــون ڪنه💪💪🇮🇷🇮🇷 👇 ⛔️🙏 🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡 °~ @Heiyat_Majazi