در کنار غروب چشمانش آه سعی طبيب بي معناست سالها بی قرار رفتن بود بعد زهرا شکيب بی معناست راوی سالها پريشانی ست گيسویی که چنين سپيد شده در دل کوچههای دلتنگی سالها پيش از اين شهيد شده
😭😭😭😭
تو جنگِ صفین به عمار فرمود به همۀ لشگر بگو خضاب کنن برا بالا بردنِ روحیه لشگر همه حنا بستن و خضاب کردن فقط خودِ امیرالمومنین خضاب نکرد ..
عمار میگه سوال کردم یا امیرالمومنین چرا خضاب نکردی؟! سرِ مبارکش رو انداخت پایین، یه دست به محاسنش کشید تو چرا می پرسی ؟! ..
تو که میدونی من عزادارِ فاطمهام ..
تو که میدونی من بعد از فاطمه عزادارم ..
تو که میدونی دیگه لباسِ نو نپوشیدم، دیگه عطر نزدم ..
تو که میدونی من بعد از فاطمه عزادارم ..
تو که میدونی من سی ساله عزادارِ در و دیوارم ..
😭😭😭😭
راوی سال ها پریشانیست گیسویی که چنین سفید شدهست در دل کوچه های دلتنگی سال ها پیش ازین شهید شدهست هرگز از ياد او نخواهد رفت😭😭😭😭
اول کسی که برا این روضه گریه کرده خودِ امیرالمومنینِ ..
اول کسی که برا این روضه داد زده خوده علیِ ..
(کِی داد زد؟!) همون شبی که بچههاش آستین به دهان گرفته بودن ..
😭😭😭😭
هرگز از ياد او نخواهد رفت سورۀ کوثر و در و ديوار آتش و تازيانه و سيلی غنچۀ پرپر و در و ديوار دست او بسته بود اما ديد گل ياسش به يک اشاره شکست در هجومی کبود و بی پروا دست و پهلو و گوشواره شکست 😭😭😭
کاش به جا دستات، چشمات رو بسته بودن .. خدا برا هیچ مردی نیاره ببینه ناموسش بینِ چهل تا نامحرم اسیرِ ..
بی جهت نبود تا وقتی شمشیر رو زد گفت راحت شدم ..
تا با صورت افتاد تو محراب یه نفس راحت کشید ..
ببرمت از مدینه یه جای دیگه، (شبِ احیاست) زیرِ بغل هاشو گرفتن رسیدن مقابلِ در خانه یه نگاه به اطراف چشمایِ بی رمقش رو باز کرد گفت حسنم، حسینم بزارید خودم وارد بشم .. منو با این حال نزارید واردِ خانه نکنید ..
😭😭😭😭😭
نمیخوام منو بچههام تو این حال ببینن .. نمیخوام صدای شیونِ زن و بچه بلند بشه .. دخترام منو اینجوری نبینن ..
من طاقت ندارم صدای شیون زن و بچه بلند بشه ..
کربلا .. کربلا .. کربلا چند جا صدای شیون زن و بچه بلند شد .. یا علی مراقب بودی صدای شیونِ زن و بچه بلند نشه کربلا کجا بودی آقا ..
کجا صدا شیونِ زن و بچه بلند شد؟! مقتل میگه یه بار تو وداع علی اکبر ..
تاریخ نوشته صدای شیونِ زن و بچه بلند شد ..
همه صدا میزدن «إرحَم غُربَتَنا .. » اینجا نوشتن صدای شیون و ضجه بلند شد یه جا دیگه صدا شیونِ زن و بچه بلند شد ..
(الله اکبر ..) اونجایی بود که ابی عبدالله از علقمه برگشت ..
دیدن کمرِ بابا خمیده ..
وقتی عمودِ خیمهی عمو رو زمین گذاشت ..
😭😭😭😭
زن ها ضجه میزدن ..
یه جا دیگه هم صدا شیون و ضجه بلند شد .. کجا؟! وقتی از داخل خیمه نگاه کردن دیدن بابا شیرخواره رو، رو دست گرفت ..
دیدن داره التماس میکنه .. «إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» ..
صدای ضجه و شیون بلند شد ..
(سه ماه دیگه محرمِ، رزق محرم و اربعینتُ امشب بگیر ..) ما بدونِ گریه برا حسین میمیریم ..
اما یه جا رو من سراغ دارم که صدای ضجه با همه جا فرق داشت ..
صدای شیون با همیشه فرق داشت ..
این سه جا که برات گفتم وداعِ علی اکبر و برگشتِ از علقمه و بالابردنِ شیرخواره رو دست؛ این سه جا ابی عبدالله زنده بود ..
باز زن و بچه خیالشون راحت بود حسین هست ..
😭😭😭😭
اما غروبِ عاشورا وقتی اومدن دورِ زین العابدین ..
عمه میگه چه کنم، بچه ها رو دارن میزنن، همه چادرا سوخته ..
دامن ها سوخته ..
همه رو دارن تازیانه میزنن ..
اینجا بود زین العابدین فرمود عَلَیکُنَّ بِالفرار .. عمه بگو همه فرار کنن ..
لااله الا الله ..
آخ بمیرم ..
مقتلِ مُقَرَّم میگه اینحا بود بچه ها تو گرد و غبار سراسیمه و مضطرب نمیدونستن کجا برن ..
همه سیلی خورده و تازیانه خورده ..
یه مرتبه بین دود و آتیش و غبار یه چیزی دیدن ..
دیدن زره باباشونِ ..
خوشحال شدن رفتن طرف زره ..
گفتن بابامون اومده ..
یه مرتبه دیدن زره بابا تنِ کسی دیگهست .
. با تازیانه افتاد به جانِ بچهها ..
نزن ..
بابامون کجاست این لباسِ بابایِ منه ..
ای حسین .. .
😭😭😭😭
خدایا میدونم رو سیاه و گناهکارم ولی به امید بخشش تو و نگاه بابا علی امشب اومدیم😭😭😭
قراناتون باز کنید مقابلتون همه باهم بخونیم
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ.
قرانارو بزارید رو سرتون بگید
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ
هیئت مجازی 🚩
صوتش فرستادم گوش بدید بچه ها و اعمالش انجام بدین بیشتر از این وقتتون نمیگیرم التماس دعای فرج🙂💔
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم اللہ الرحمن الرحیم
نمازمون رو بہ امید خدا شروع میکنیم..🖤
نماز شب امشب رو به نیابت از حضرت علی اکبر علیه السلام بخونیم و ثوابش رو هدیه کنیم از جانب مولا به جد بزرگوارشون حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🫀