eitaa logo
هیئـت مجــازے📿
44 دنبال‌کننده
24 عکس
17 ویدیو
0 فایل
هیئتے براےآنانڪه‌مےخواهندتوشه‌اے براےآخرت‌خودذخیره ڪنند💚 ناشناسمون https://abzarek.ir/service-p/msg/1031224 هم سنگر📿 @BOYE_PELAK
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌿| سوال¹¹👇🏻🌸 میدونم که براتون سخته و با عرض شرمندگی دو سوال پایین رو میپرسم: اگر ممکنه درمورد نحوه شهادت ایشون برامون توضیح بدید و اینکه خبر شهادت چجوری به شما رسید.. •🌿|
•🌿| +زندگی مون تا اسفند ماه خوب بود تازه داشتم طعم خوشبختی رو میچشیدم😊 ۵ اسفند بود شب اومد پسرمون رو بغل گرفت و به من گفت کنارش بشینم آروم شروع کرد به حرف زدن.. گفت فردا میخواد بره یه ماموریت سخت و مهم و مجبوره یه هفته ای مارو تنها بذاره ولی بیرون از خونه همکاراش هستن و حواسشون به ما هست نزدیک ۵ بار تکرار کرد که تا خودم یا فرمانده ام نیومدن دم در در رو باز نکنم اینا رو که گفت دلم هری ریخت..:) •🌿|
•🌿| +بهش گفتم قول بده زود برگردی و حواست به خانواده ات باشه گفت چشم ولی برنگشت.. صبح وقتی بدرقه اش میکردم دم گوشم گفت وصیت نامه لای قرآن تو اتاق محمد حسینه مواظب خودتو دختر کوچولوم باش:) و اونجا بود که فهمیدم دیگه قرار نیست برگرده.. •🌿|
•🌿| +دلم شور میزد ساعت ۱۱ شب بود داشتم پسرمون رو میخوابوندم که آیفون رو زدن؛ترسیدم خیلی وقتی دیدم فرماندشه دلم ریخت.. نمیدونستم چه خبره و از طرفی ماه های آخر بارداریم بود و سخت جا به جا میشدم چادر سر کردم و ایشون اومدن بالا همون اول کاری گفتم پر کشید نه؟! با اخم گفتن زبونتو گاز بگیر دختر برو بچه رو بیار به من بده و حاضر شو میریم بیمارستان اونجا بود که فهمیدم توی آی سیو بستری شده و کلی التماس کردم تا اجازه دادند که برم از داخل و نزدیک ببینمش همون اول کاری که وارد شدم با دیدن وضعیتش اشکام ریخت و باخنده گفتم باز شربت شهادت رو که نصفه خوردی آقا:) بیهوش بود ولی قطعا صدام رو میشنید •🌿|
•🌿| +یه روز کامل بالاسرش بودم و ۷ اسفند دلبر من رفت به دیدار معشوقش.. بعد از شهادتش با پسرمون رفتم خونه مون که وسایلم رو جمع کنم وقتی رسیدیم خونه مستقیم رفتم سراغ اون قرآن و وصیت نامه اش:) برای پسرمون نوشته بود مرد باش و هوای مادرت رو تا آخر عمر داشته باش برای منم فقط یه جمله نوشته بود مثل همیشه قوی باش دختر حضرت مادر:) بهم گفته بود قوی باشم چون پسرمون داره مادرشو نگاه میکنه و دخترمون الگوش مادرشه.. در رو بستم و همونجا گریه هامو کردم دیگه بعد از شهادتش گریه نکردم من اشکامو ریخته بودم:) خیلی برام عجیب بود برای دخترمون چیزی ننوشته ولی بعدا همون متنی که بالا تر فرستادم توی قسمت یادداشت های گوشیش پیدا کردم..🙃 •🌿|
•🌿| سوال¹²👇🏻🌸 وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ با توجه به این آیه جایی بوده که حس کنید واقعا شهدا زنده ان و حواس شهیدتون به شما هست؟ •🌿|
•🌿| +خیلییی این اتفاق افتاده(: هرجا کم اوردم و نیازش داشتم حضورشو حس کردم(((: •🌿|
•🌿| کلام آخر👇🏻🌸 و کلام آخر اینکه به عنوان همسر شهید اگر توصیه ای برای ما دارید بفرمایید: •🌿|
•🌿| +ما کی باشیم به قول حاج قاسم پشت ولایت فقیه باشیم(: •🌿|
•🌿| با آرزوی صبر زینبی برای همه خانواده های شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم و امنیت و سلامت..💚 یاعلی •🌿|
•🌿| نظرتون رو با ما درمورد محفل شهدایی امشب درمیون بذارید☺️ منتظرتونیم↯ https://abzarek.ir/service-p/msg/926029 •🌿|
هیئـت مجــازے📿
•🌿| نظرتون رو با ما درمورد محفل شهدایی امشب درمیون بذارید☺️ منتظرتونیم↯ https://abzarek.ir/service-p
راستی رفقا اگه موافقین دسته جمعی نماز شب بخونیم بعد هیئت ها اعلام کنید 👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اومدن گفتن عبدالله ت شهید شده
گفت حسین چیشد
گفتن جعفرت شهید شده
گفت حسین چیشد
گفتن عثمانت شهید شده
گفت حسین چیشد
گفتن عباستم شهید شده
گفت حسین چیشد
گفتن حسینم شهید شده
گفت اخ🥀💔💔
ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌شد و او زنده می‌ماند...
این بود عشق بانو ام البنین به اهل بیت که این زن را انقد والا مقام کرد در چشم اهل بیت و شیعیان
در تاریخ زنی همچون ام‌البنین دیده نشده که نسبت به فرزندانِ هَووی خود محبتی خالصانه داشته باشه و اونها رو به فرزندان خودش مقدم بداره...
بانو ام‌البنین نسبت به خاندان پیامبر، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود. اهل‌بیت نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او می‌رفتند....
•🌿| نظرتون رو با ما درمورد محفل امشب درمیون بذارید☺️ منتظرتونیم↯ https://abzarek.ir/service-p/msg/926029 •🌿|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا