eitaa logo
📚 حکایت و داستان های شنیدنی 📚
3.7هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
2 فایل
حکایت و داستان های شنیدنی و جذاب😍 #فرهنگی #آموزشی #مذهبی #طنز #اجتماعی و.... کپی: آزاد ادمین : @rezazadeh_joybari تبلیغات: @tablighatch 🌺 🌺🌺 🌺🌺🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ در گذشته، پیرمردی بود که از راه کفاشی گذر عمر می کرد ... او همیشه شادمانه آواز می خواند، کفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت. و امّا در نزدیکی بساط کفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛ تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش کار می کردند، کم کم از آوازه خوانی های کفاش خسته و کلافه شد ... یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟ کفاش گفت روزی سه درهم تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه ی عمر کار کردنت هم بیشتر است! برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا کلافه کرده ... کفاش شکه شده بود، سر در گم و حیران کیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت. آن دو تا روز ها متحیر بودند که با آن پول چه کنند ...! از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن کیسه ی زر ... تا اینکه پس از مدتی کفاش کیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت ، کیسه ی زر را به تاجر داد و گفت : بیا ! سکه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده! •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
۱۹ تیر ۱۴۰۲
📚جوانی گمنام عاشق دختر پادشاه شد ✨یکی از ندیمان پادشاه به او گفت:پادشاه اگر احساس کند تو بنده ای از بندگان خدا هستی،خودش به سراغت خواهد آمد.جوان به عبادت مشغول شد بطوری که مجذوب پرستش شد ✨روزی گذر پادشاه به مکان جوان افتاد و دریافت بنده ای با اخلاص است.همانجا از وی برای دخترش خواستگاری کرد. جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و به مکانی نامعلوم رفت ✨ندیم پادشاه به جستجو پرداخت و بعد از مدتها جستجو او را یافت و دلیل کارش را پرسید.جوان گفت:اگر آن بندگیِ دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود،پادشاهی را به درِ خانه ام آورد،چرا قدم در بندگیِ راستین نگذارم تا پادشاه را در خانۀ خویش نبینم؟ •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
۱۹ تیر ۱۴۰۲
حکایت آموزنده برکت مال حلال روزی امیرالمومنین علیه السلام میثم تمار را در پی کارى فرستاد و تا بازگشت او، خود، در مغازه میثم ماند. ‏یک مشترى براى خریدن مراجعه کرد. حضرت فرمود: پول را بگذار و خرما بردار!... ‏ وقتى میثم برگشت و از این معامله با خبر شد، دید که پولهاى آن شخص، است و به ‏حضرت قضیه را گفت. امام على(علیه السلام) فرمود: «آنان هم خرما را خواهند یافت.» در همین گفتگو بودند که آن مشترى، خرماها را باز آورد و گفت: این خرما تلخ است... 📚بحارالانوار، ج‏۴۱، ص‏۲۶۸ •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
۲۰ تیر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مرحوم آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی: در جنگ و تهاجم فرهنگی، نباید با مروّجین فحشا همسو شد •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
۲۰ تیر ۱۴۰۲
'✈️✨‌‌‌… ــ﷽ ــ درباره‌ی استغفار و باب‌های باز آسمان در این ماه گفتیم، حیف است ندانید ڪه هرشب نزدیڪ سحر فرشتھ‌ای به طور مخصوص برای مستغفرین، یعنــے خودِ خودِ ما ندا میدهد و می‌گوید بلند شوید…😢 گویـی خدا در آسمان را باز میکند و مارا به آغوش خود میخواند":) می‌فرماید: فرصت هارا دریاب ڪه میگذرند…🕟 • . توصیھ‌ی آیت‌الله حق‌شناس، برای بیدار شدن سحر و لبیڪ گفتن به این ملڪ داعی، این است ڪه ▫️ شبھا قبل از خواب تسبیحات حضرت زهرا'سلام‌الله‌علیها' را بگوییم ▫️و قدری قرآن بخوانیم ڪه انشاءالله و به امید او بتوانیم سـحـر بیدار شویم🌿' . • ▫️ 🔴 👇 https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
۲۱ تیر ۱۴۰۲
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای مهسا امینی به روایت سردار نقدی ⭕️ جالب بود حتماً ببینید! 🔴 👇 https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
۲۱ تیر ۱۴۰۲
امام على عليه السلام: كُن لِما لا تَرجُو أرجى مِنكَ لِما تَرجُو ؛ فإنّ موسى بنَ عِمرانَ عليه السلام خَرَجَ يَقتَبِسُ لِأهلِهِ نارا، فَكَلَّمَهُ اللّهُ عزّوجلّ فَرَجَعَ نَبيّا، و خَرَجَتْ مَلِكَةُ سَبَأٍ فَأسلَمَتْ مَع سُليمانَ عليه السلام، و خَرَجَ سَحَرَةُ فِرعَونَ يَطلُبُونَ العِزَّةَ لِفِرعَونَ فَرَجَعُوا مُؤمِنِينَ به آنچه اميدش را ندارى اميدوارتر باش از آنچه بدان اميد دارى؛ زيرا كه موسى بن عمران عليه السلام رفت كه براى خانواده اش آتش برگيرد اما [در آن جا] خداوند عزّوجلّ با او به سخن در آمد و او پيامبر برگشت. ملكه سبا نيز از كشور خود بيرون آمد، اما به دست سليمان عليه السلام مسلمان شد. و جادوگران فرعون براى تقويت قدرت فرعون بيرون آمدند، اما [به خدا ] ايمان آوردند و برگشتند الأمالی للصدوق صفحه244 🔴 👇 https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
۲۱ تیر ۱۴۰۲
انسان دو دهان دارد: یکی گوش که دهان روح است و دیگر دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلی محترم‌اند. انسان باید خیلی مواظب آن‌ها باشد. یعنی باید صادرات و واردات این دهنها را خیلی مراقب باشد. آن‌هایی که هرزه خوراک می‌شوند، هرزه‌کار می‌گردند. کسانی که هرزه‌شنو می‌شوند، هرزه‌گو می‌گردند. وقتی واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف می‌شود. یعنی قلم او هرزه و نوشته‌هایش زهرآگین خواهد شد. امیرالمؤمنین, فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بی‌نیاز نیست و آب‌ها گوناگون‌اند. هر آبی که پاک است، نبات آن هم پاک و میوه‌اش شیرین خواهد بود؛ و هر آبی که پلید است، نبات آن هم پلید و میوه‌اش تلخ است خودِ عمل، حاکی است که از چه آبی روییده شده است. ✍🏻آیت الله حسن زاده مجموعه مقالات، ص 121-122 •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
۲۱ تیر ۱۴۰۲
🔴 عنایت امام حسین علیه السلام به کریم سیاه آیة الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی مشهور به صاحب عروه (1253 – 1337 ق) برای صله ارحام عازم یزد بود، یک قطعه کفن برای خودش خریده در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین علیه السّلام زیارت عاشورا را با تربت براطراف آن نوشته بود، در این سفر این کفن را با خودش به یزد می برد، در شب اول ورودش به یزد، در منزل یکی از دخترانش استراحت می کند، حضرت سیدالشهداء علیه السّلام به خوابش آمده می فرماید: یکی از دوستان ما فوت کرده، در مزار یزد منتظر کفن است، ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود. بیدار می شود و می خوابد، دوبار دیگر این رؤیا تکرار می شود، لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام «کریم سیاه» فوت کرده، او را غسل داده روی سنگ نهاده منتظر کفن هستند. تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند. مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟ می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم. مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟ می گویند: او شخصی به نام «کریم سیاه» است، یک فرد معمولی، ولی عاشق امام حسین علیه السّلام بود، در هر کجا مجلسی به نام امام حسین علیه السّلام برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد. 📚جرعه ای از کرامات امام حسین، ص 97. •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
۲۲ تیر ۱۴۰۲
۲۲ تیر ۱۴۰۲