eitaa logo
📚 حکایت و داستان های شنیدنی 📚
3.7هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
2 فایل
حکایت و داستان های شنیدنی و جذاب😍 #فرهنگی #آموزشی #مذهبی #طنز #اجتماعی و.... کپی: آزاد ادمین : @rezazadeh_joybari تبلیغات: @tablighatch 🌺 🌺🌺 🌺🌺🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠کلیپ تصویری: غربت آفتاب 🔸معرفی امام حسن مجتبی (علیه السلام) از ولادت تا شهادت
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠امام حسن مجتبى عليه السلام در توصيف و شرح حال قرآن مجيد فرمود: 🔹إنَّ هَذَا اَلْقُرْآنَ فِيهِ مَصَابِيحُ اَلنُّورِ وَ شِفَاءُ اَلصُّدُورِ فَلْيَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْيُلْحِمِ اَلصِّفَةَ فِكْرَهُ فَإِنَّ اَلتَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ اَلْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِي اَلْمُسْتَنِيرُ فِي اَلظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ 🔸 براستى كه در اين قرآن، چراغهاى روشنايى [بخش] و شفاى سينه ها [از بيماريهاى دلها] است. پس، جلا دهنده، بايد كه به نور آن [ديده دل خويش را] جلا دهد و اوصاف قرآن را [به دل خويش ]پيوند زند؛ زيرا كه انديشيدن [در قرآن] مايه حيات دل شخص با بصيرت است، همچنان كه آدمى در تاريكيها، با كمك نور راه خود را مى پيمايد. 📗بحارالأنوار ج89 ص32 💠شیر جمل 🔹به مناسبت ولادت امام حسن مجتبي (علیه السلام) 🔸محمدحسین پویانفر
✅روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه‌ی سکه‌ی مردی غافل را می دزدد هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است: خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما ✍اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد. دزدکیسه در پاسخ گفت: ✨صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد.ان گاه من دزد باورهای او هم بودم. واین دور از انصاف است...! 🔺و این روزها عده ای هم دزد خزانه مردمند و هم دزد باورهای شان ... !!! ‌‌ کانال حکایت ها و داستان های شنیدنی •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
📓 جوانیِ از دست رفته بازرگانى در زمان انوشیروان مى زیست و مالى فراوان گرد آورد. پس از سال ها، او که در مملکت انوشیروان غریب بود، تصمیم به بازگشت به دیار خویش گرفت، ولى بدخواهان، نزد پادشاه بدگویى کردند که فلان بازرگان، از برکت تو و سرزمین تو، چنین مال و منال به هم رسانده است و اگر او برود، دیگر بازرگانان هم روش او را در پیش مى گیرند و اندک اندک رونق دیار تو، هیچ مى شود. انوشیروان هم رأى آنها را پسندید و بازرگان را احضار کرد و گفت که اگر مى خواهى، برو؛ ولى بدون اموال. بازرگان گفت: «آنچه پادشاه فرمود، به غایت صواب است و از مصلحت دور نیست. اما آنچه آورده بودم و در شهر تو به باد رفت، اگر پادشاه دو چندان باز تواند داد، ترک همه مال گرفتم. انوشروان گفت: اى شیخ! در این شهر چه آورده اى که باز نتوانم داد؟ گفت: اى مَلِک! جوانى آورده بودم و این مال بدو کسب کرده. جوانى به من باز ده و تمامت مال من باز گیر. انوشیروان از این جواب لطیف متحیّر شد و او را اجازت داد تا به سلامت برفت. کانال حکایت ها و داستان های شنیدنی •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
عارفی سی سال، مرتب ذکر می گفت: استغفر الله! مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار می کنی؟ ما که از تو گناهی ندیدیم! جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمداللهِ نابجاست! روزی خبر آوردند؛بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم:حجره ی من چه؟ گفتند: حُجره ی شما نسوخته؛ گفتم: الحمدلله... معنی آن این بود که مال من نسوزد، مال مردم ارتباطی به من ندارد! آن الحمدلله از روی خود خواهی بود نه خدا خواهی!!! چقدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم که شاکر هستیم؟! کانال حکایت ها و داستان های شنیدنی •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
طرح ملی زندگی با آیه ها💫 https://www.skyroom.online/ch/rezazade1401/ayehayezendegi 📍لینک کلاس زندگی با آیه ها در اسکای روم👆🏻 📌کلاس حفظ رایگان ویژه ماه رمضان💐 علاقمندان به تکرار و تمرین وحفظ ۳۰ آیه همراه با فهم ترجمه و تفسیر آیات مورد نظر و پرسش و تحویل محفوظات به اساتید ، می توانند: با کلیک کردن لینک بالا هر روز از ساعت ۱۱ صبح و همچنین هر روز از ساعت ۴ بعد از ظهر به مدت ۴۰ دقیقه در اسکای روم آنلاین شوند. منتظر شما هستیم.🌹 👈🏻برای دانلود : 📚فایل PDF کتاب مسطورا 🔰شامل: خلاصه‌ای از کتاب طرح کلی اندیشه‌اسلامی در قرآن(مقام معظم رهبری) به سایت مراجعه کنید: https://2noor.com/زندگی-با-آیه-ها/ ✅موسسه قرآن و نهج‌البلاغه _ قم 📣کانال تخصصی جامع دو نور 🆔https://eitaa.com/twonoor
امام علی علیه السلام: آشتی دادن دو نفر، از نماز و روزه‌ی همه‌ی عمر بهتر است!
📜 تدبیر مملکت‌داری آورده‌اند که انوشیروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرَد. نوشیروان گفت نمک به قیمت بِستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند از این قدر چه خلل آید؟ گفت بنیادِ ظلم در جهان اوّل اندکی بوده‌است هرکه آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده. 🔹 اگر ز باغِ رعیّت مَلِک خورَد سیبی 🔹 بر آورند غلامان او درخت از بیخ 🔸 به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد 🔸 زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ 🔻 از باب اول گلستان سعدی کانال حکایت ها و داستان های شنیدنی •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
📚 حکایت آورده اند که روزی هارون الرشید به اتفاق بهلول به حمام رفت خلیفه از بهلول پرسید : اگر من غلام بودم چقدر ارزش داشتم؟ بهلول او را گفت : ۵۰ دینار هارون برآشفت که ای دیوانه فقط لُنگی که به خود بسته ام ۵۰ دینار قیمت آن است! بهلول گفت : من هم فقط لُنگ را قیمت کردم وگرنه خلیفه که ارزشی ندارد! کانال حکایت ها و داستان های شنیدنی •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
. 👌داستان کوتاه پند آموز ✨زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند. ✨حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد. ✨فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی چهار تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است. مواظب باشیم آبی که ریختیم دیگر جمع نمی شود 🔸پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند: ✨در شب معراج، مردمى را دیدم که چهره هاى خود را با ناخنهایشان مى خراشند. پرسیدم: اى جبرئیل، اینها کیستند؟ گفت: اینها کسانى هستند که از مردم غیبت مى‌کنند و آبرویشان را مى‌برند. 📚«تنبيه الخواطر: ۱ ، ۱۱۵» کانال حکایت ها و داستان های شنیدنی •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
. ✅از كجا دانستند؟ 🔸 يكى از كوهنوردان مى گويد: در تمام مدت سال از منزلم تا بالاترين نقطه تپه اى كه در محيط زندگيم بود، راهپيمايى مى كردم. زمستان بسيار سردى بود، برف سنگينى زمين را پوشانده بود، از محلى كه رفته بودم بر مى گشتم، در مسير راهم در بالاى تپه حوضچه اى پر آب بود. گنجشك هاى زيادى هر روز پس از خوردن دانه به كنار آن حوضچه براى آب خوردن مى آمدند؛ آن روز سطح حوضچه را يخ ضخيمى پوشانده بود، گنجشك ها به عادت هر روز كنار حوضچه آمدند نوك زدند، سطح محل را يخ زده يافتند، ايستادم تا ببينم كه اين حيوانات كوچك ولى با حوصله چه مى كنند. ناگهان يكى از آن ها روى يخ آمد و به پشت بر سطح يخ خوابيد، پس از چند ثانيه به كنارى رفت، ديگرى به جاى او خوابيد و پس از چند لحظه دومى برخاست، سومى به جاى او قرار گرفت، همين طور مسئله تكرار شد تا با حرارت بدن خود آن قسمت را آب كردند؛ وقتى نازك شد با نوك خود شكستند آب بيرون زد، همه خود را سيراب كردند و رفتند؛ براستى اين عمل اعجاب انگيز چيست؟ از كجا فهميدند كه يخ با حرارت آب مى شود سپس از كجا فهميدند كه بدن خود آن ها حرارت مناسب را دارد و از كجا دانستند كه بايد اين حرارت با خوابيدن روى يخ به يخ برسد و از كجا فهميدند كه با خوابيدن يك نفر مشكل حل نمى شود، بلكه بايد به نوبت اين برنامه را دنبال كرد؟ آيا جز هدايت حضرت حق اسم ديگرى بر اين داستان مى توان گذاشت؟! 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی جلد 13 اثر استاد حسین انصاریان کانال حکایت ها و داستان های شنیدنی •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
. ❇️ سفارش موکّد امام زمان ارواحنا فداه در مورد خواندن زیارت عاشورا 💠 در ملاقاتی که سید رشتی با امام زمان ارواحنا فداه داشته‌اند؛ حضرت به سید رشتی می‌فرمایند: ✍ که چرا عاشورا نمی‌خوانید؟ 👈 و بعد سه بار می فرمایند « عاشورا، عاشورا، عاشورا » 📚مفاتیح الجنان داستان سید رشتی کانال حکایت ها و داستان های شنیدنی •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•