eitaa logo
📚 حکایت و داستان های شنیدنی 📚
3.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
2 فایل
حکایت و داستان های شنیدنی و جذاب😍 #فرهنگی #آموزشی #مذهبی #طنز #اجتماعی و.... کپی: آزاد ادمین : @rezazadeh_joybari تبلیغات: @tablighatch 🌺 🌺🌺 🌺🌺🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🏴نوحه ناب🇵🇸
4.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷زیارت (عج) در روز جمعه 🎤با نوای استاد 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴مرجع رسمی و ♨️کانال نوحه ناب👇 🆔eitaa.com/nohe_naab 🆔eitaa.com/nohe_naab
👓وقتی خزانه را دید!!! ابوالاسود مى گويد: چون على (ع) در جنگ جمل پيروز شد همراه گروهى از مهاجران و انصار، كه من هم با ايشان بودم، به بيت المال بصره وارد شد. همينكه بسيارى اموال را در آن ديد فرمود: كس ديگرى غير از مرا بفريب ؛ و اين سخن را چند بار تكرار فرمود. سپس نظرى ديگر به اموال انداخت و آنرا با دقت نگريست و فرمود: اين اموال را ميان اصحاب من قسمت كنيد و به هر يك پانصد درهم بدهيد؛ و چنان كردند و همانا سوگند به خداوندى كه محمد را بر حق برانگيخته است كه نه يك درهم اضافه آمد و نه يك درهم كم، گويى على (ع) مبلغ و مقدار آن را مى دانست ؛ شش هزار هزار درهم بود و شمار مردم دوازده هزار بود. حبة عرنى مى گويد: على عليه السلام بيت المال بصره را ميان اصحاب خود قسمت كرد و به هر يك پانصد درهم داد و خود نيز همچون يكى از ايشان پانصد درهم برداشت. در اين هنگام كسى كه در جنگ شركت نكرده بود آمد و گفت: اى اميرالمومنين! من با قلب و دل خود همراه تو بودم، هر چند جسم من اينجا حضور نداشت ؛ اينك چيزى از غنيمت به من ارزانى فرماى. اميرالمومنين همان پانصد درهمى را كه براى خود برداشته بود به او بخشيد و بدينگونه به خودش از غنايم چيزى نرسيد. ...غُرِّی غَیْرِی مِرَاراً ثُمَّ نَظَرَ إِلَی الْمَالِ وَ صَعَّدَ فِیهِ بَصَرَهُ وَ صَوَّبَ وَ قَالَ اِقْسِمُوهُ بَیْنَ أَصْحَابِی خَمْسَمِائَةٍ خَمْسَمِائَةٍ.... ج ۱ ص ۲۵۰ [ روایت ها وحکایت ها ]
✨﷽✨ 🌼از لحظات آخر مرگ جدا بترسید ✍️هنگام احتضار و جان کندن عالمی،‌ برایش دعای عدیله می‌خواندند و او تکرار می‌کرد؛ وقتی رسیدند به جمله "واشهدان الائمة الابرار" محتضر گفت: این اول حرف است، یعنی قبول ندارم! تا سه مرتبه او را تلقین می‌کردند و او می‌گفت این اول حرف است. پس از لحظه‌ای عرق تمام بدنش را گرفت و چشم‌هایش را باز کرد و با دست اشاره به صندوقی که در گوشه حجره نمود و امر کرد سر آن را باز کردند. و از میان آن یک ورقه بیرون آوردند پس به او دادند و آن‌را پاره‌اش کرد. چون سبب آن را از او پرسیدند گفت: من به کسی پنج تومان قرض داده بودم و از او سند گرفته بودم، هر وقت به من می‌گفتید بگو: واشهدان الائمة الابرار؛ می‌دیدم فردی با ریش سفیدی سر صندوق ایستاده و این سند را به دست گرفته و می‌گوید اگر این کلمه شهادت را گفتی این سند را پاره می‌کنم. من برای گرفتن طلبم به آن سند نیاز داشتم و در آن لحظه راضی نمی‌شدم که این شهادت را بگویم و چون خدا به لطف خودش مرا شفا داد و از حالت احتضار خارج شدم، آن سند را خودم پاره کردم که دیگر مانعی از گفتن کلمه شهادت نداشته باشم. 📚داستان‌های شگفت شهید دستغیب به نقل از منتخب التواریخ، باب 14 •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
هدایت شده از ◗مروارید عفاف◖
25.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راه بازگشت کیمیا؟ ♨️ ماجرای جدایی کیمیا از ایران برای رسیدن به طلای المپیک و آینده‌ای که در گرو تصمیم کیمیاست از کجا به کجا؟ 😱 کار جالبی از کاشف مدیا
🔷شیخ زکزاکی در کمتر از ۲۰ سال تونسته ۲۵ میلیون نفر را شیعه کند که ۹۰ درصد آنها مقلد آیت‌الله خامنه‌ای هستند. 📌جُرم کمی نیست! شش فرزندش را شهید کردند و خودش هم شکنجه شده و حبس کشیده و ... و ما هم با بالا پایین شدن قیمت تخم مرغ اعتقاداتمون بالا پایین میشه ... •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
⭐بابا جان، جواب همان است! 📕 خاطره‌ای از آیت الله بهجت(ره) 🔸مرحوم آیت‌الله قاضی(ره) استاد آیت‌الله (ره) بودند و حضرت امام(ره) از ایشان به «کوه عرفان» تعبیر می‌فرمودند. آقای بهجت(ره) مکرر در نصایح‌شان این عبارت را از مرحوم قاضی(ره) نقل می‌فرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.» یا در جای دیگری فرمودند: «به صورت من آب دهان بیاندازد» 🔸یکی از علما می‌فرمود: «سال‌ها پیش، یک روز خدمت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) رفته بودیم. به ایشان گفتم: «راهی به ما نشان دهید تا آدم شویم.» آقای بهجت(ره) فرمودند: «نمازتان را اول وقت بخوانید!» این عالم بزرگوار می‌گوید: «در دلم گفتم حاج آقا ما را تحویل نگرفت. ما که خودمان نماز اول وقت می‌خوانیم!» 🔸یک‌سال از آن ماجرا گذشت. قرار بود به یک جلسه مهمانی بروم و در آن مهمانی دوباره خدمت آقای بهجت(ره) برسم. در راه به خودم گفتم: «این دفعه از آقا سوال کنم، ببینم اگر بخواهد راهی معرفی کند تا من به همه‌جا برسم، چه راهی را معرفی می‌کند؟» 🔸وقتی خدمتشان رفتم، همراه جمعی بودیم و ایشان داشتند صحبت می‌کردند. هنوز هیچ سخنی نگفته بودم که ایشان وسط صحبتشان فرمودند: «بعضی‌ها پیش ما می‌گویند چکار کنیم تا آدم شویم و رشد پیدا کنیم؟ به ایشان می‌گوییم نماز اول وقت بخوانید. می‌روند سال بعد می‌آیند، پیش خودشان می‌گویند حاج آقا ما را تحویل نگرفت! دوباره از حاج آقا بپرسیم که چه باید بکنیم؟ همان حرف بنده را دقیق گوش نکردند و رعایت نکردند، حالا دوباره می‌خواهند سؤال کنند! بابا جان، جواب همان است، همیشه جواب همان است.» 🔸این عالم بزرگوار می‌فرماید: «من دیگر هیچ حرفی نزدم. آقای بهجت(ره) راست می‌گفتند. من برخی از نمازهایم را به وقتش نمی‌خواندم. شروع کردم و آن را هم درست کردم.» آن عالم بزرگوار کم‌کم به جاهایی که دلش می‌خواست و حتی فوق تصورش بود، رسید. 📚 بخشی از کتاب "چگونه یک خوب بخوانیم؟" اثر علیرضا پناهیان •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
هدایت شده از صدای مردم
2.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ♨️ وقتی صهیونیست‌ها به حیوانات هم رحم نمی‌کنند 🔹لحظه تیراندازی سربازان اسرائیلی به اسبی که فقط کیسه های آرد حمل می‌کرد! 📌
10.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روزی که آمریکا و انگلیس شاه فراری را برگرداندند
هدایت شده از نهج البلاغه
33.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠نماهنگ لشکر حسین(ع) لشکرقدس منتشر شد از کربلا به قدس باید برویم در غزه دوباره کربلایی برپاست... ⚫همزمان با حرکت نوجوانان آرمانی تهران به طریق الحسین سرود کاروانان نوجوانان اربعینی منتشرشد 📌
🔻ماجرای روضه‌خوان و تفرقه بین عثمانی و ایران ✍ در زمان قاجار؛ در کنار سفارت حکومت عثمانی در تهران؛ مسجد کوچکی وجود داشت. امام جماعت آن مسجد می‌گفت: «شخص روضه‌خوانی را دیدم که هرروز صبح به مسجد می‌آمد و روضه حضرت زهرا (س) را می‌خواند و به خلیفه دوم و به اهل سنت ناسزا می‌گفت. و این در حالی بود که افراد سفارت عثمانی و تبعه آن که اهل سنّت بودند؛ برای نماز به آن مسجد می‌آمدند. 🔸روزی به او گفتم : «تو به چه دلیل هر روز همین روضه را می‌خوانی و همان ناسزا را تکرار می‌کنی؟ مگر روضه دیگری بلد نیستی؟» در پاسخ گفت: «بلدم؛ ولی من یک نفر بانی دارم که روزی پنج ریال به من می‌دهد و می‌گوید همین روضه را با این کیفیت بخوان.» 🔸از او خواستم مشخصات و نشانی بانی را به من بدهد. پیگیری کردم، سرانجام متوجه شدم در این‌ بین یازده واسطه وجود دارد تا این روضه در آن مسجد خوانده شود. معلوم شد که از طرف سفارت انگلستان روزی ۲۵ تومان برای این روضه‌خوانی با این کیفیت مخصوص برای ایجاد تفرقه بین ایران شیعی و حکومت عثمانی سنی داده می‌شد 📚 منبع: هزار و یک حکایت اخلاقی، محمدحسین محمدی •✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•