eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب یک ون شبه که بصورت اینترنتی هم دانلود می شود و اکثر شبهات پر تکرار در حوزه: زن ازادی و کارامدی نظام و حکومت اسلامی گفته شده و پاسخ داده شده است برای کسانی که قصد انجام جهاد تبیین را دارند مناسب می باشد🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ..............................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان عزیز سلام... امروز سالگرد شهید بزرگوار يوسف قربانیه.. شهیدی که هیچ کس رو نداشت و از تنهایی برای آب نامه مینوشت 😔 هر کسی که در توانشه سوره قرآنی، دعایی یا هر چیزی که دوست داره به این شهید عزیز هدیه کنه ان شاء الله که حاجت روا باشید و همگی از شفاعتش بهره مند بشیم به برکت صلوات بر محمد و ال محمد 🙏
🚨 چرا شبکه۳ بعد از کودتای سلبریتی‌ها با بحران مواجه نشد؟/ داستان تسخیر «لانه سلبریتی‌ها» 🔹از ابتدا جریان سلبریتی سر در آخور صداوسیما داشت. جریانی که از همان اول هم زاویه روشنی در سبک زندگی و فهم فرهنگی با جمهوری اسلامی داشت و از صداوسیما به شهرت و پول رسیدند. 🔸همین قشر در سالی که گذشت بر علیه جمهوری اسلامی کودتا کرد و اولین جایی که از  خروج آنها باید آسیب می‌دید، صداوسیما جمهوری اسلامی ایران بود. 🔹اما چرا مهم‌ترین شبکه سازمان یعنی شبکه سه سیما از این موضوع ضربه نخورد؟ شبکه۳ مهم‌ترین لانه سلبریتی‌ها در سال‌ها مختلف بوده است. از سروش صحت و فردوسی پور تا قاسم خانی و مهران مدیری همه از کنار شبکه۳ سلبریتی شدند. 🔸در سال‌های گذشته یکی از مهم‌ترین پروژه‌های شبکه۳ گذار از سلبریتی‌ها بوده است و این مهم تنها با بهره‌گیری از جوانان حزب اللهی با انگیزه ممکن بوده است. 🔹به عنوان نمونه بیننده برنامه خودمونی شبکه سه در شب یلدا ۱۷درصد بود. این آمار در مقایسه با برنامه سال قبل مهران مدیری(دورهمی_۱۵٪) و باربد بابایی(زوجی نو_۱۵٪) بیشتر بوده و مردم با وجود هجمه‌ها اقبال بیشتری داشته‌اند. ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عوامل حمله تروریستی اصفهان در دادگاه یکدیگر را فروختند! 🔹متهم صالح میرهاشمی: کلت را از حمیدلره خریدم! 🔹متهم مجید کاظمی:یعقوبی منو لاکار کرد! 🔹متهم سعید یعقوبی: کاظمی اسماعیلی را شهید کرد! ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
シ︎. 🌕 ماه تیسا🌙 ╭══✾✾✾══╮ ♡ ╰══✾✾✾══╯ قسمت426 عطابک. باگریه وبغض لب میزد، طوری که عوض من. دل سنگ هم برایش آب میشد. _کاش هیچوقت پات به این سفره خونه باز نشده بود. _دلم میخواست دیگه منو نخوای... دیگه دوستم نداشته باشی... ولی نه اینجوری _آدما یه روز یکی و می بینن دلشونو میبازن و دیگه بعد ازاون هیشکی رو نمی ببنن. کاش روزی که عاشقت شدم، روزی که بهت دل دادم و گفتم به هر قیمتی میخوامت دنیا تموم می شد. لعنت بهت. لعنت به من که دوست دارم. خم ابروهایش هر لحظه بیشتر می‌شد. پوپک که انگار دریک نبرد سخت موفق شده باشد روبه من تشر زد. _با دوستت و داداشت برای همیشه ازاین جا گم می شید. از خدا خواسته همین را میخواستم که عطابک گفت : _نه... همه چی همینجوری این جا تموم نمیشه. عطابک از جابلند شد، دستی به گونه های خیسش کشیدو از آشپزخانه بیرون رفت. وارش روبه پوپک گفت : _خدا رو خوش میاد چون به خواسته قلبی خودت نرسیدی این دختره بدبخت و این جوری بچزونیش ما که داشتیم می رفتیم دیگه چه فرقی میکرد عطابک خان جریان و بدونه یا نه. که اینطور بی آبرومون. کردی پوپک خانم پوپک _حقتون بود. خیلی خوب تو این مدت فیلم بازی کرده بودید ودست خدا هم یارتون بود باید یه جایی می فهمیدین که ماه پشت ابر نمی مونه _کاش نگفته بودی پوپک سر سمت من چرخاند. _ما باهم یه معامله ای کردیم. تو نتونستی از پس شرط من بربیای، منم پتتو ریختم رو آب . پوپک سمت دررفت ودسته درراگرفت. _اینجا می مونید تا تکلیفتون روشن شه. پوپک رفت ودرراقفل کرد. حالا دیگر قرارمون به کل منتفی وغیر ممکن بود. حال وارش از من هم بدتر بود. وارش_اخر شد اونی که نمی‌خواستیم. _بهت گفتم بریم هی گفتی هیچ جارو نداریم. _دیدی که رفتیم. آواره کوچه وخیابان شدیم باز که برگشتیم. خیلی خب آروم. باش. همه حاملگیت تو ترس واضطراب گذشت. کلافه روی زمین نشستم وسرم را بین دست هایم فشردم. _خدایا چرااین شب تموم نمیشه. .. ☠🚫 ✍نویسنده: ☾︎★㋛︎𖦹🌾🍁🍂
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼 🌼 به نام آنکه عشق آفرید . . .♥️ رمان عشق در همین نزدیکی / فصل اول 🌿 به قلم
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼 🌼 به نام آنکه عشق آفرید . . .♥️ رمان عشق در همین نزدیکی / فصل اول 🌿 به قلم : (میم . ر) هشتاد و هشتم ......... همگی نگاهی بهم انداختیم که اقاجونم جواب داد : خود اقا ارین دیگه صاحب اختیاره .... دخترم کیانا جان برو بابا حرفاتون رو بزنید . بابای ارین هم با خنده اضافه کرد : چیزی از قلم نندازینا ..... باز بگید یه دور دیگه بریم حرف بزنیم . همه با صدای بلند خندیدن . من و ارین هم در کنار دست های بقیه از جامون بلند شدیم و راهی طبقه بالا اتاقم شدیم . وقتی وارد اتاق شدیم ارین درب رو بست . میشه اون انگشتری که برات قبل این مراسم خریده بودم رو بیاریش لطفا میخوام خودم بذارم تو انگشتت . نگاهی با خجالت بهش کردم و جعبه انگشتر رو از کشو میز تحریرم در اوردم و گرفتم جلوش . به جای اینکه جعبه رو بر داره ... دستم رو گرفت و اروم به لب هاش نزدیک کرد و بوسید . کل تنم از این حرکتش گر گرفت . خودشم فهمید که زیاده روی کرده وانگشتر رو در اورد و اروم گذاشت تو انگشت حلقه ام . نمیخوای چیزی بگی ؟ دوست دارم الان یه چیزی ازت بشنوم . اونقدر شوکه بودم و خجالت کشیده بودم که حد نداشت . با خجالت نگاهش کردم : من .... فقط میخوام هیچ تو زندگیمون از یاد خدا غافل نشیم و همیشه پشت هم باشیم . چیز دیگه ای نمیخوای بهم بگی ؟ احساس میکنم حالا که محرم هم شدیم بیشتر خجالت میکشی ؟ نه فعلا حرف دیگه ای ندارم ..... خب ....‌ خب یکم خجالت و استرس طبیعیه دیگه .. خندید و ساعت مچی توی دستس رو کمی میزان کرد : نه اینقدر که ادمو راهی بیمارستان کنه ..... دوست ندارم خودتو اینقدر اذیت کنی که مریض بشی خدای نکرده ..... اینا حرفایی بود که میخواستم همون شب بزنم بهت ولی نشد که بگم . مرسی از اینکه اینقدر به فکرم هستین . من فردا ساعت هفت میام تا بریم برای گروه خون ..... فقط یه چیزی ؟ کمی نگاهش کردم که به حرف اومد : من شب قبل از اینکه بیایم اینجا خواب عجیبی دیدم .... خواب دیدم توی جای برهوت گیر کردم و بعد از چند لحظه دور برم اونچنان سبز و قشنگ شد که حد نداشت . دستی در موهاش کشید .... انگاری خودشم کمی احساس خجالت زدگی داشت : خیلی قشنگ بود .... اونقدر خوشحال بودم که حد نداشت .... فکر کنم تعبیر خوابم خودت باشی که با اومدنت به زندگیم دنیام سبز و قشنگ شد . لبخند کم رنگی زدم و خواستم از کنارش بلند شم که دستم رو گرفت : نپرسیدی مهریه عقد موقتمون چی باشه ؟ کمی که نگاهش کردم دوباره ادامه داد : من دوست دارم خودت مهریه عقد موقتمون رو معین کنی ..... حالام من منتظرم تا بگی ؟ کمی انگشتای دستم رو پیچ دادم و اب دهنم رو قورت دادم . دوست نداشتم از مادیات باشه ..... دوست داشتم یه چیزی باشه که تا ابد مال خودم بشه . اگر بشه قلبی که به امید خدا می تپه و ۱۰ عدد شاخه گل رز قرمز که من عاشقشون هستم . ارین خنده ای از ته دل کرد : خب اگر من قلبم رو در بیارم بدم به شما که دیگه خودم وجود ندارم ..... نداشتیم دیگه ..... از این شوخی ها نداشتیم .... حالا جدی جدی قلبم رو میخوای ؟ سری تکون دادم : اره ..... ولی نه اینکه درش بیاری ...... از همون جایی که داره میزنه مال خودم باشه . ارین دستی به ته ریش مرتبش کشید : چشم ..... به روی چشمام قلبم هم برای شما ...... اگر امر دیگه ای نیست بریم پایین که الان فکرا همه پیش ماست . لبخندی همراه با خجالت زدم و از جام بلند شدم و به همراه ارین از اتاق اومدیم بیرون راهی پذیرایی شدیم . اقاجونم به محض دیدنم پرسید : خب ..... به مبارکی حالا بفرمایید مهریه عقد موقت چی شد ؟ به توافق رسیدین ؟ بله جناب فرهمند ....البته با اجازه همه ۱۰ شاخه گل رز و یه سفر مشهد . سفر مشهد رو خود ارین اضافه کرده بود و من ته دلم نقل و نبات پخش بود که بعد از عقد باهاش می رم مشهد پابوس امام هشتم . اخ که چقدر دلم هوای زیارت داشت و ارین اینو از ته دلم خونده بود که خودش اضافه کرد به مهریه . از امروز تا پایان روز مادر تخفیف داریم، رمان رو با ۳۰هزار تومن تا اخر بخون😍 @AdminAzadeh نظرتو به نویسنده بگو: https://harfeto.timefriend.net/16706082802920 ۴۰۰ پارت کامل رمان در وی ای پی کیانا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3223388388C6388116db8 🌿 ادامه دارد ... 🌿 منتظر فصل دوم این رمان از همین کانال باشید. دوست عزیز : نشر و کپی برداری از این رمان به هر دلیلی پیگرد قانونی و الهی دارد . 🌿 🌼 🍃🌼 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽تفاوت جنگ نرم و سخت به‌روایت رهبر معظم انقلاب 🔺جنگ نرم یک عرصه‌ی بسیار وسیعی است که روزبه‌روز با گسترش فضای مجازی، گسترده و خطرناک‌تر می‌شود... 🔺در جنگ سخت، جسم‌ها به خاک‌وخون کشیده می‌شوند اما روح‌ها پرواز می‌کنند بسوی بهشت... 🔺در جنگ نرم، جسم‌ها سالم می‌مانند و پروار می‌شوند اما روح‌ها می‌روند به قعر جهنم... ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
کتاب زیبای تنها گریه کن زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید معماریان نویسنده این کتاب خانم اکرم اسلامی است این کتاب ٢٨٨ صفحه است و مجاهدت های فراوان خانم منتظری در زمان انقلاب و فعالیت های زیاد، دوران جنگ و حتی کارهایی که در این زمان انجام می دادند را گفته است حضرت امام درباره این کتاب نوشته اند: ((بسم الله الرحمن الرحیم باشوق و عطش این کتاب شگفتی ساز را خواندم و چشم و دل را شست و شو دادم همه چیز در این کتاب عالی است روایت عالی راوی عالی نگارش عالی سلیقه ی تدوین و گرداوری عالی و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علو و رفعت..... هیچ سرمایه معنوی برای کشور و ملت و انقلاب برتر از اینها نیست سرمایه ی با ارزش دیگر قدرت نگارش لطیف وگویائی است که این ماجرای عاشقانه ی مادرانه به ان نیاز داشت ١٠اسفند ١٣٩٩ -از نویسنده جدا باید تشکر کرد))🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ...........................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت اصلا دلیل خلق، تماشای فاطمه ست باشد به زیر سایه ی مهرش تمام خلق... هـرذره ای کـه زیر قدمـهـای فاطمه ست... 🌹 (س)💞 💖
دلگرم کننده ترین آیه ای که خوندم اینجا بود که گفت: "وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ" یعنی اگر خدا برای تو خیری بخواهد هیچکس نمی‌تواند مانع لطفتش شود✨