eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
یه خانوم عاقل ودانا خانومیه که با رفتارای درست و با اعتماد به نفسش باعث میشه که شوهرش هیچ وقت فکر اینکه یکی بهتر از اون میتونه داشته باشه یا فکر اینکه اونو از دست بده توی ذهنش نیاد،اگه یه زن واقعا خودشو بهترین واسه شوهرش بدونه و واقعا هم همینطور باشه و واسه ارامش زندگیش تلاش کنه بایدمطمئن باشه این حسو به همسرش هم انتقال میده،دیدین بعضی زنا همش انگار منتظر خیانت از طرف شوهرشون هستن و... اینا یعنی خودشون هم خودشونو قبول ندارن دیگه چه برسه به شوهرشون!!! پس لطفا ازین دسته نباشید ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
برای نشان دادن مهرومحبت راههای مختلفی وجود دارد. برای مثال لمس کردن دستان همسرتان هنگام تماشای تلویزیون یا انداختن پاهایتان روی پاهای یکدیگر درهنگام خواندن روزنامه ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
🉐همسرتان یک درخت نیست! پس وقتی در مورد او صحبت می‎کنید از اسامی اشاره مثل "این" یا "اون" به کار نبرید! این کلمه های "ببین" و "الو" و "آهای" 🍃❄️ وقتی همسرتان شما را صدا می‎زند با علاقه به او جواب بدهید! مثلا به جای گفتن: "هااان!؟" یا گفتن یک "بله" خالی به او بگویید: "بله عزیزم"، "جان دلم" یا "جانم". مطمئن باشید در ازای احترام گذاشتن خودتان احترام می بینید. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ متانت، ريشه اميد است... و اميد، کليد کاميابی خدا، اميد را برای جبران غم های زندگی به ما ارزانی داشته است هر چه از دنيا کمتر انتظار داشته باشيم، کمتر گرفتار نااميدی ميشويم... اميد را از کرم ابريشم ياد بگيریم که دور خودش قفس ميبافد، ولی باز هم به فکر پرواز است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خـدایا... 🌸به عشقت، ✨پرده ی صبح را... 🌸از پنجره‎ی احساسم که، ✨رو به بیکرانه ‎های آسمان 🌸و دریای توست باز میکنم... ✨و آرامش را، 🌸از نور تو، ✨تمنا می‎کنم..... 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
🌷گل، بوی بهشت را ز احمد دارد❤️ 🌷این بوی خوش از خالق سرمد دارد❤️ 🌷گویند که گل عطر محمد دارد❤️ 🌷نور و شعف از وجود احمد دارد❤️ 🍃🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 🍃🌷وآلِ مُحَمَّدٍ 🍃🌷وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
فصل دوم ...... پارت ۱۰۲ ....... با رسیدن به خونه پدرم ..... ریموت رو زدم و با ماشین تا پایین پله ها
فصل دوم ...... پارت ۱۰۳ ...... اروم کنار شومینه روی قالیچه دستبافت نشستم و خیره اتیش شدم که مامانم اومد : چرا اونجا نشستی امیر علی ؟ ..... سختت نبود روی زمین نشستی ؟ ..... من برم برات یه بالش و پتو بیارم . تا خواستم حرفی بزنم و بگم نیازی نیست که سریع رفت تا اونایی که گفته بود رو بیاره . سینی قوری و چایی رو که پیش پام گذاشته بود رو پیش کشیدم و توی فنجون ها چایی ریختم .... دیدم گوشیم ویبره می بره .... خدا رو شکر همراهم اورده بودم تا دیگه نخوام از جام بلند شدم .... نگاه به صفحه اش انداختم .... فرهاد بود تا دکمه اتصال رو زدم صداش توی گوشم نشست : باز تو کجا رفتی بدون اینکه کسی رو خبر کنی ؟ ..... امیر علی یک ساعته جلو در خونتون یه لنگه پا وایستادم زنگ ایفون رو میزنم جواب نمیدی ... کلید انداختم رفتم بالا دیدم تشریف نداری .... حتی روم نشد برم از واحد بالایی بپرسم شما خبر داری این بشر کجا رفته .... به جان خودت اخر من از دست تو دق میکنم امیر . از اینکه بدون سلام و یکسره پشت سرم هم منو به توپ بسته بود خنده ام گرفت ولی کنترلش کردم و جواب دادم : اولا سلام اقا فرهاد .... ثانیا یه امشب رو اومدم منزل پدرم در کنار خانواده .... تو خبر نداده بودی که میای پسر خوب ..... ثالثا اگر می رفتی از واحد بالایی ها می پرسیدی بهت می گفتن که امشب کجام .... چون بهشون گفته بودم .... حالا چرا اینقدر عصبی هستی فرهاد ‌.... اروم تر ..... الان که فهمیدی کجام . باور کن امیر دستم بهت برسه جوری میزنمت که بری با برف سال دیگه بیای پایین .... این دفعه هم شکایتت رو به خود خاله مهوش میکنم که حساب کار دستت بیاد . باشه فرهاد جان ..... باشه .... قبول دارم ..... باید بهت می گفتم نیستم .... حالا حرص نخور .... برو خونه استراحت کن .... شب خوبی داشته باشی . فرهاد که گوشی رو قطع ..... مامان مهوش جلوم نشسته بود و نگاهم می کرد تا براش تعریف کنم این چند روز چه بلایی سرم اومده .... کل ماجرا رو با کلی حذفیات از لحظات کتک خوردنم و درد کشیدنم واسش تعریف کردم تا خیلی ناراحت نشه و غصه نخوره . چاییم رو خوردم ولی دلم می خواست با مامانم درد و دل کنم .... ولی نمی دونستم چطوری و از کجا شروع کنم .... نیاز داشتم که باهاش حرف بزنم . یه قلپ از چاییش رو خورد و به حرف اومد : دختر اسماعیلی دیروز برگشت روسیه . با صدایی اروم جواب دادم : همون که بهتر رفت .... این جور افراد هیچ وقت موندنی نیستن و به هیچ جایی نمی رسن مامان جان ..... همون بهتر که برن . اخه نمیدونی قبل رفتنش چه جنجالی درست کرد واسم . اخمم رفت تو هم : جنجال ...... واسه شما ؟ اره مادر ..... توی دورهمی همین چند روز قبل ..... اینام اونجا بودن مادر و دختر .... اونقدر حرف بارم کردن که حد نداشت .... مجبور شدم با زهرا خانوم از مجلس بزنیم بیرون . بعد در حالی که دستش رو بهم می سابید ادامه داد : دختره بی شعور بی فرهنگ .... هی اشاره میزد تو جمع به من که بعضی از خانواده ها فرهنگ برقراری رابطه ندارن .... مادرش هم کنارش نشسته بود هی تایید می کرد .... مثلا خودشون رو خیلی با فرهنگ می دونستن . 🌹با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
فصل دوم ...... پارت ۱۰۳ ...... اروم کنار شومینه روی قالیچه دستبافت نشستم و خیره اتیش شدم که مامانم
فصل دوم ...... پارت ۱۰۴ ....... خنده ام گرفته بود و ولی بازم قورتش دادم : دیدید مادر من .... پس حرفایی که اونشب نثارش کردم حقش بود .... دختری که بخواد خودشو دو دستی تقدیم یکی کنه هدفش ازدواج و تشکیل خانواده نیست .... فقط اون طرف مقابل رو بدبخت میکنه .... تو همون نگاه اول که دست دراز کرد تا باهاش دست بدم شناختمش .... دختر باید یکم حجب و حیا داشته باشه .... متین برخورد کنه .... نه مثل این دختره حیا قورت داده باشه ..... با دانشجو های دختر تو دانشگاه زیاد سر و کار دارم .... از رفتارشون می فهمم ته مغزشون چی میگذره . مامانم تک خنده ریزی کرد و روشو کرد سمتم : حالا این حیا نداشت و پدرتم بعد از رفتنشون تایید کرد که به درد خانواده ما نمی خوردن .... بقیه چی مامان جان .... خدا رو شکر دخترایی دور و برت هستن که چیزی از نجابت و خانومی کم ندارن که با عصبانیت باهاشون تند حرف بزنی و چیزی نثارت نکنند . از کنایه ای که زده بود .... متوجه شدم طرز برخوردم با کیانا رو داره به رخم می کشه و منظورش از دخترای خوب کیانا هست .... که جواب دادم : با کنایه حرف میزنی ولی خوب متوجه میشم منظورتون چه شخصی هست .... اما .... باور کنید قضیه کیانا خانوم تموم شده واسم ..... مامان تازه از بحران در اومدم .‌‌‌... الان ارومم .‌... کنار شما .... کنار بابا .... دلم پر میزنه واستون ..... ولی چه کنم سرم خیلی شلوغه .... موکل های سابق بابا تازه دارن دونه دونه پیدام می کنند .... نمی تونم به احترام بابا بهشون دست رد بزنم . کمی خودشو بیشتر بهم نزدیک کرد : ولی خب فکر اینو کردی که ما هم ارزو داریم ازدواج کردن و تشکیل خانواده ات رو ببینیم ..... دلمون میخواد زودی دور و برمون شلوغ شه .... کیانا دختر خوب و خانواده داری هست ..... با اینکه یه بار ازدواج کرده ولی بابات تاییدش کرده از لحاظ اخلاقی و میگه کم پیش میاد دخترا تو این دور و زمونه اینقدر متانت به خرج بدن و با وقار باشن . حرف متین بودن و با وقار بودن ایشون برا همه ثابت شده هست مامان جان .... ولی برا من که تازه خودمو جمع کردم تموم شده ..... دنبال یه زندگی نو هستم ..... هرگزم به خودم اجازه نمیدم که فکرم سمت کیانا خانوم بره ..... یه زمانی خواستگارش بودم و منکرش نمیشم ولی الان همه چیز واسم تموم شده ..... ایشونم کلا تا جایی که میدونم اصلا قصد ازدواج مجدد نداره ..... هنوزم خاطر همسرش براش عزیزه ..... پس نامردیه که بخوام هم ارامش خودم و هم ارامش اون بنده خدا رو بهم بزنم ..... همه چی تموم شده .... دیگه در موردش حرف نزنیم بهتره . باشه مامان جان ... هر جور خودت صلاح میدونی .... نمیخوام با حرفام باعث نارحتیت بشم امیر علی جان . الهی قربون مادر گلم برم که اینقدر هوا خواه پسرشه ..... اگر دوست دارید لباس بپوشیم ..... وقتم که هست .... یه پیام به بابا هم بدید که در جریان باشن .... بریم شاه عبد العظیم و زیارت کنیم . اخه خسته ای پسرم ..... پهلوت هم که درد میکنه .... رانندگی واست سخت نیست ؟ نه مامان .... شما رو امشب ببرم زیارت .... دلم باز میشه .... امشب دربست در اختیار شمام .🌹این رمان تموم شده و همه ی پارت هاش اماده هست با تخفیف ۴۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Asheghanehhayman/13943 ❤️❤️❤️ ❤️
🉐همسرتان یک درخت نیست! پس وقتی در مورد او صحبت می‎کنید از اسامی اشاره مثل "این" یا "اون" به کار نبرید! این کلمه های "ببین" و "الو" و "آهای" 🍃❄️ وقتی همسرتان شما را صدا می‎زند با علاقه به او جواب بدهید! مثلا به جای گفتن: "هااان!؟" یا گفتن یک "بله" خالی به او بگویید: "بله عزیزم"، "جان دلم" یا "جانم". مطمئن باشید در ازای احترام گذاشتن خودتان احترام می بینید. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
آقایون غیب گو نیستند به آنها واضح و روشن بگویید چه میخواهید؛ با ایماء و اشاره سعی نکنید بهش بفهمونید؛ فقط اصل خواسته رو بگویید. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
رایج ترین شیوه ای که زن با به کار بردن اون ناآگاهانه مشاجره رو آغاز می کنه اینه که احساسات خودش رو مستقیم مطرح نمیکنه به عنوان مثال: وقتی که مرد دیر می کنه ممکنه که خانوم این گونه تصور کنه که: "دوست ندارم منتظر بمونم وقتی دیر میکنی " یا "نگران شدم نکنه اتفاقی برات افتاده" ولی وقتی شوهرش به خونه میرسه همسرش به جای اینکه همون احساسش رو مستقیم باهاش درمیون بزاره اینجوری میگه: "چقدر دیر کردی؟" یا "وقتی که دیر می کنی من باید چه فکری بکنم؟" فکر نکردی باید بهم زنگ بزنی؟" واین معمولا باعث جر ودعوا مییشه!!! پس بیاین با یه کوچولو کم وزیاد کردن جمله ها هم زبون نرمی داشته باشیم هم طرف مقابل روبا خودمون همراه کنیم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
مردان ترجیح میدهند در مورد احساساتشان غیرمستقیم صحبت کنند، هیچ مردی از زن خود فقط نوازش طلب نمیکند، اما شما اگر واقعاً زندگی و همسر خود را دوست دارید حتما اینکار را انجام دهید ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi