هــمــســــ💞ــــرانـہ
توانايی با هم خنديدن به عنوان يكی از مولفههای مهم زندگی زناشويی محسوب میشود.
شوخ طبعی میتواند به زوجين كمک كند نگذارند مشكلات پايشان را از گليمشان درازتر كنند!
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
هــمــســــ💞ــــرانـہ
مرور کردن بیش از حد چیزی که میخواهید به همسرتان بگویید شما را از شنیدن آن چه که او میگوید محروم میکند.
گاهی ممکن است زنجیرهی کاملی از حرفها را در ذهنتان مرور کنید: «من خواهم گفت ..، بعد همسرم خواهد گفت ...، آنوقت من خواهم گفت ...»
این باعث میشود که ...
1- پاسخهای او را پیشبینی کنید، در حالی که ممکن است پاسخ او متفاوت باشد.
2- وقتی او صحبت میکند، شما به جای توجه به او، درحال اماده کردن پاسخ بعدی خود باشید!
پس برای مطرح کردن یک مسئله با همسرتان، روند آن را از قبل، پیش بینی نکنید، و به پاسخهای او با دقت گوش کنید، سپس پاسخ خود را بدهید.
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
هــمــســــ💞ــــرانـہ
توانايی با هم خنديدن به عنوان يكی از مولفههای مهم زندگی زناشويی محسوب میشود.
شوخ طبعی میتواند به زوجين كمک كند نگذارند مشكلات پايشان را از گليمشان درازتر كنند!
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
🌤🥀♥️
تو بگو دوستت دارم،
بهار میپیچد لایِ موهایم!
و عشق شکوفه میزند؛
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🍃🌸حلول ماه عید
و شادی مسلمین است💖
🍃🌸پایان ماه روزه،
برای صائمین است... 💖
🍃🌸نشاط و افتخار
و شادی و سربلندی
از محک الهی
برای مؤمنین است... 💖
پیشاپیش عید سعید فطر💖
بر همه روزه داران عزیز مبارک باد🌸🍃
#عید_فطر مبارک
•━━━━•|•♡•|•━━━━•
هــمــســــ💞ــــرانـہ
"لطفا مراقب یکدیگر باشید...!"
زنان بیش از مردان افسرده میشوند اما افسردگی آنها سطحی و موقت است. مردان کمتر افسرده میشوند ولی افسردگی آنها عمیق و پایداراست!
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_وداع_بارمضان
وقت خداحافظیه
مهمونی هم تموم شد
حسرت این روزای خوش
بغضی توی گلوم شد😔
صابخونه ممنون توام
هیچ چیزی کم نزاشتی
با این که لایق نبودم
سنگ تموم گذاشتی
نمیتونم دل بکنم
جدایی خیلی سخته💔
بدرقه رفتن این طوری
خدایی خیلی سخته🥀
#عید_فطر مبارک
•━━━━•|•♡•|•━━━━•
💗🦋💞
در خلقیات و غرایز زیادهروی نباید کرد❌
مرد و زن، هر کدام طبیعت، اخلاق، روحیات و غرایزی دارند که ویژهی خودشان است. آنها اگر از خلقیات ویژهی خود به طور صحیح استفاده کنند، در خانواده، زوجی کامل و هماهنگ و مساعد تشکیل میدهند.
اگر مرد زیادهروی کرد، تعادل به هم میخورد. اگر زن هم زیاده روی کرد، تعادل به هم میخورد.
#مقاممعظمرهبری ۷۵/۶/۲۸
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
💗🦋💞
گاهی بعضی ازمسئولین دیدیم آنچنان غرق درکار میشوند که یادشان میرود از وجود همسرانشان و فرزندانشان؛
و این ضایعاتی را درست میکند. یعنی اینجور نیست که ما پای تعارف باشد بگوییم: آقا! خواهش میکنیم بیشتر شما به خودتان برسید، شما هم بگویید نه، اشکال ندارد.
اینجوری نیست.
این یک تکلیفی است که انسان بایستی همسرش، فرزندانش، خانوادهاش و کانون خانوادگی را حفاظت بکند.
✨« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ» [ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگها هستند نگه دارید]؛
خودتان و اهلتان راحفظ کنید.
#مقاممعظمرهبری ۸۸/۶/۱۸
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
#مادرانـہ
💕💕
شما نمی توانید دوستان فرزندتان را انتخاب کنید و اگر چنین کنید در مقابل شما خواهد ایستاد.
مگر اینکه فرزندتان واقعا مشغول ولگردی با رفقای ناباب باشد که درآن صورت حتما باید پافشاری کنید.
مخالفت کردن با یک دوست خاص صرفا کودک را به سوی او سوق می دهد و باعث می شود فرزندتان مخفی کاری کند.
فکر خیلی بهتر این است که به فرزند خود بگویید دوستش را به منزل دعوت کند تا او را بهتر بشناسید.
شاید دوست او خیلی بهتر از آنچه شما فکر می کردید باشد.
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•
شبتون آروم 🫶🌸
•━━━━•|•♡•|•━━━━•
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
پارت ۱۶۵ ......... رستوران نزدیک یه بازارچه قدیمی بود و سر دربش نوشته بود تا سحر بازه .... باهم وار
پارت ۱۶۶........
اینجا چشم بچرخونی همه چیز دور و برته ..... نونوایی ..... تره بار ...... سوپر مارکت .... راحت همه چیزو خریدم ..... اینا بگیر ..... که منم برم دوش بگیرم .
وسایل رو ازش گرفتم : نیمرو بزنم برا صبحونه .
اره عزیزم ..... خیلی گرسنمه .
وارد اشپزخونه شدم و وسایل رو جابه جا کردم و برا صبحانه نیمرو زدم که ارینم با موهای خیس و حوله روی گردنش اومد کنارم : بعد از اینکه صبحانه رو خوردیم کجا بریم کیانا ؟
اول بریم حرم زیارت ..... بعدش بریم یه جای دیدنی ......
ارین پرید وسط حرفم : مثلا کوه سنگی .... ناهارم همونجا میخوریم .
صبحانه رو که خوردیم دوباره لباس پوشیدیم و راهی حرم شدیم .... اگر این سکانس برایم صد بار تکرار میشد هرگز خسته نمیشدم ..... من عاشق مشهد و امام رضایش بودم .
به خاطر افتاب صبح ..... حرم خلوت بود و به راحتی زیارت کردیم و اومدیم بیرون ...... اب خنک سقاخانه حضرت گوارای وجود تشنه مان بود .
از حرم که بیرون اومدیم مستقیم با تاکسی در بست راهی کوه سنگی شدیم ..... بین راه ارین عکس های سلفی زیادی می گرفت .
کوه سنگی پله های زیادی داشت ...... ارین بی دغدغه بالا می رفت و اصلا کم نمی اورد .... ولی این من بودم که حسابی کم اورده بودم و مچ پاهام حسابی درد گرفته بود ...
ارین چندتا پله از من بالاتر بود و همونجوری که به رفتن ادامه می داد : خانومی اگر خسته شدی .... میخوای برگردیم پایین ..... اخه ازم عقب افتادی .
سر یکی از پله ها ایستادم تا از کیفم دستمالی در بیارم و عرق صورتم رو پاک کنم که ارین هم چند پله رفته رو در حال برگشت به سمتم بود .
ناگهان یه جوون بلند قد تنه ای بهم زد و کیفم رو از دستم در اورد و باعث شد تعادلم بهم بریزه از پله ها در حال سقوط بودم .
اگر ارین بازویم رو نگرفته بود حتمن دست یا پایم می شکست .
تا به خودمون بیایم .... کیفم رو دزد برد .... ارین هم که حال منو دید ترجیح داد پیشم بمونه .....
کمی که حالم جا اومد بهم نگاه کرد : چیز خاصی تو کیف داشتی ؟
نه ..... اتفاقا گوشی رو هم هتل جا گذاشتم ..... فقط یه مقداری پول نقد بود داخلش .
خب اشکالی نداره فدات شم ....... اون که چیزی نیست ..... مهم خودتی که سالمی .
دیگه از رفتن به بالا انصراف دادیم و دست در دست هم از پله ها سرازیر شدیم . اینبار ارین حتی ازم جدا هم نمیشد .....
ناهار رو در رستورانی نزدیک کوه سنگی خوردیم و کمی در هوای باز اون رستوران نشستیم که گوشی ارین زنگ خورد .
جانم مامان ..... خوبین شما ؟ ...... مرسی کیانا هم خوبه ...... شما چه خبر ؟
مدتی سکوت کرد و مامان فروزان از پشت خط صحبت می کرد که نمی فهمیدم در مورد چی حرف میزنه .
خب مامان جان ..... اگر یه وقتی قبول نکردن شما زیاد اصرار نکنید ...... مراقب خودتون هم باشید .... نتیجه صحبت هاتون رو شب بهم بگید .
بعد از اتمام تماس با خنده رو کرد بهم : الان دارم تو چشمات میخونم که میخوای بفهمی مامان فروزان چی می گفت ...... ولی همین جوری نمیگم .
ارین خیلی بدی ....... دلت میاد منو کنجکاو بذاری ...... فکرم هزار راه میره .... بگو دیگه ..... بگو .
خیله خب باشه ..... میگم ....... شب میگم واست .
نه الان بگو ...... یه چیزی شده و نمیخوای بگی داری در میری .
نه به جان خودم ........ چیزی نشده .... اتفاقا بشنوی توام خوشحال میشی عزیزم .
الکی جون خودت رو قسم نخور ارین ...... مگه جونت رو از سر راه اوردی که قسم میخوری ...... باشه نگو .
خب حالا ...... قهر نکن ...... طاغت هر چیزی رو دارم الا قهر کردنت کیانا .... بیا بهت بگم .
کمی نزدیک تر شدم بهش و با ذوق زل زدم تو چشماش که نتونست جلو خنده اش رو بگیره : خدایی کنجکاوی خیلی بهت میاد کیانا ....
ارین داشت همین طوری می خندید .... اما من احساس میکردم میخواد چیزی بگه و داره منو اذیت میکنه که ازش فاصله گرفتم و رومو کردم اون طرف مثلا قهر کردم باهاش.