eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨پــــروردگـــــارا... 🌸✨آرامش نابت و عطر مهربانیت را بر لوح دلم 🤍✨سرازیر کن تا هیچگاه در کِشاکِش زندگی 🌸✨خودم را نبازم و صبور باشم 🤍✨و بــه تــو اعــتــمــاد کــنــم 🌸✨ای کسی که لطف و احسان و مهرت 🤍✨ازلی و ابدی بوده و هست، 🌸✨تـو را سـپـاس می گـویـم 🤍✨بـرای هـمـه مـهـربـانـی هـایـت 🌸✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 🤍✨الـــهــی بــه امــیــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼💚سـلام امـام زمـانــم 🌼💚صبحتـون بخیــر اربــاب 🌼💚برجلوه ی 🌼💚روی ماه مهدی صلوات 🌼💚برجذبه ی 🌼💚هر نگاه مهدی صلوات 🌼💚ما را نبود 🌼💚چو هدیه یی درخور او   🌼💚بفرست به 🌼💚پیشگاه مهدی،صلوات 🌼💚الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ 🌼💚وَآلِ مُحَمَّدٍ 🌼💚وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌼💚وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
فصل دوم ...... پارت ۲۷۸ ...... از جام بلند شدم ..... گوشی رو گرفتم توی دستم .... می خواستم حداقل الان که از مکنونات قلبیم نسبت به خودش خبر داشت .... پیامی بهش بدم تا کمی احساس ارامش داشته باشه از اینکه میشه یه زندگی جدید ساخت فقط باید خودش بخواد و یکم تلاش کنه . صفحه تایپ گوشیم رو باز کردم و براش اینجوری نوشتم : میدونم امشب شب سختی بوده .... از اینکه از گذشته هات حرف زدی .... خاطرات تلخت یه بار دیگه برات تکرار شدن .... این از حال و روزت موقع خداحافظی فهمیدم که خیلی اذیت شدی .... ولی میخوام اینو بدونی .... مرد و مردونه تا ته همه چیز هستم ... نمی ذارم اب تو دلت تکون بخوره .... فقط کافیه لب تر کنی بگی که هستی .... میشی دنیای امیر علی . پیام رو فرستادم .... بلافاصله سین شد ولی جوابی نیومد .... از اینکه سین شده بودم فهمیدم بیداره .... پیامم رو خونده .... بدم نیومد ترغیبش کنم که جوابم رو بده .... براش تایپ کردم : بیداری ؟ ..... پیام توی گوشی شما سین میشه .... ولی جواب داده نمیشه ؟ .... یه ایموجی خنده براش گذاشتم . چند لحظه ای گذشت ولی جوابی نداد بازم ...... می خواستم گوشی رو خاموش کنم که یه پیام اومد .... خودش بود : من از اینده می ترسم ..... اینده دختری که توی زندگی قبلیش حتی قدرت اینو نداشت که از خودش دفاع کنه ..... زندگیتون رو با من خراب نکنید ...... شاید هیچ وقت ادم سابق نشم که بخوام باعث خوشبختی کسی بشم . اونقدر از این نا امیدی که در لحن پیامش بود عصبی شدم که تند براش تایپ کردم : نه ..... نمیشه .... کوتاه هم نمیام .... اخر هفته هم که اومدم خونتون دوست ندارم حرف های نا امید کننده بشنوم .... فقط می خوام از اینده نترسی ..... همه چیز حل میشه .... باور کن ..... فقط باید باور کنی که میشه کنارم یه زندگی اروم داشته باشی .... من قول میدم بهت . چیزی در جوابم ننوشت ..... دوباره خواب از سرم پریده بود .... فردا صبح کلاس داشتم .... اعصابم بهم ریخته بود .... فردا بعد از کلاس حتمن باید باهاش حرف میزدم .... نمی تونستم بذارم خودشو به خاطر گذشته تلخ از یه اینده خوب محروم کنه . دوباره از جام بلند شدم ..... از قفسه کتاب خونه یه کتاب برداشتم راهی سالن شدم ..... کنار شومینه کنج سالن روی قالیچه نشستم و بازش کردم ..... ولی هرچی میخوندم انگاری بیشتر فکرم مشغول نیلوفر میشد ...... کم کم چشمم گرم خواب شد .... هنونجا کنار شومینه دراز کشیدم و خوابم برد . صبح اول وقت نمازم رو خوندم و صبحانه کمی اماده کردم .... از پنجره حیاط دیدم یه ماشین جدید توی حیاط پارکه ..... بی شک مال واحد بالایی بود . با عجله نگاهی به ساعت کردم ..... نزدیک هشت صبح بود .... کلاس اولم امروز تشکیل نمیشد و کلاس دوم نزدیک ساعت ۱۱ بود که با خود نیلوفر اینا کلاس داشتم .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️
فصل دوم ...... پارت ۲۷۹ ....... گوشی تلفنم رو براشتم و شماره اون اشنایی که میگفتم داخل زندان کار میکنه رو گرفتم ..... همه چیز رو در مورد ارسلان سرمد بهش سفارش کردم و قرار شد مهرداد که یکی از دوستان نزدیکم بود اخباری از ارسلان بهم بده و بدونم چه وقتی قراره از زندان ازاد بشه . لباس هام رو تنم کردم ..... داشتم موهام رو شونه میزدم که چشمم خورد به سنجاق سر نیلوفر ..... نمیدونم چرا هر وقت یادش می افتادم بدجوری فکرم رو درگیر خودش می کرد .... فقط خدا امروز رو سر کلاس بخیر کنه .... چون کافیه حواسم یه لحظه پرت بشه سمتش .... اون وقته که ابروم پیش دانشجوهام میره . با علم به اینکه کیانا و مریم با ماشین فرهاد میان .... سریع راهی دانشکده شدم .... توی جلسه هیات مدیره دانشگاه با اینکه نظرات خودم رو مطرح کردم و گوشم داخل جلسه به حرف بقیه بود اما حواسم درگیر جایی دیگر بود .... باید این قضیه رو امروز تمومش می کردم ...... حالا که فهمیده بودم نیلوفر هم بهم علاقه داره نباید میذاشتم اینده رو خراب کنه . بلاخره ساعت ۱۱ شد و راهی کلاس شدم .... همه دانشجوهام به احترامم بلند شدند ..... هنوز به کسی نگاه نکرده بودم .... ترسم از این بود سرم رو بیارم بالا و ببینم که نیست .... اخمی هم که کردم برای این بود که بیشتر جدی باشم . کتاب رو باز کردم و سر فصل جزوه رو روی تخته نوشتم و زیر فصل ها رو هم اضافه کردم تا دونه دونه توضیح بدم ...... برگشتم سمت دانشجوها ..... سر جای خودش ننشسته بود ..... رفته بود ته کلاس و جایی که دیدی زیادی به میزم نداشت جا گرفته بود ........ اما انگاری اونقدر فکرش مشغول بود که حد نداشت ..... فقط با خودکار توی دستش روی جزوه خط خطی می کرد ...... چند تا زیر فصل اول رو کامل توضیح دادم و رفتم سراغ لیست حضور و غیاب اسم خوندم که یکی بیاد برای کنفرانس : خانوم گلی محمدی بفرمایید پای تخته . دانشجوم که اومد و شروع کرد به کنفرانس دادن ..... جزوه ام رو برداشتم و قدم زنان از بین دانشجوها راهی ته کلاس شدم ..... اصلا توی کلاس نبود .... اگر اوضاع عشق و عاشقی من به اینجا نمی کشید با این رفتارش سر کلاسم ..... حالش رو می گرفتم و اخراجش می کردم .... حیف که دستم بسته بود . هرچی به ته کلاس بیشتر نزدیک میشدم ...... بیشتر نگاهم کشیده میشد سمتش ..... وقتی رسیدم کنارش چون از همه عقب تر نشسته بود و بقیه دانشجوها تقریبا جلو بودن و دیدی نداشت .... به خودم جرات دادم و دست دراز کردم ..... خودکارش رو که داشت الکی روی جزوه خط خطی می کرد رو گرفتم .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️
🔹 یادتون باشه برای دوام زندگیتون همیشه به همسرتون «حال و احساس خوب» بدید!!! 🔸 حال و احساس خوب یعنی چی؟! یعنی احساس کنه که مهمه، ارزشمنده و بهش نیاز دارید. یعنی در کنار شما آرامش داشته باشه و همش نگران نباشه که نکنه الان بهش یه گیری میدید. 🔹 حس استقلال خودش رو حفظ کنه و یه موجود وابسته و چسبنده نباشه. احساس امنیت داشته باشه. بدونه که در هر شرایطی چه خوشی و چه ناراحتی یک تکیه گاه داره... ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
✍🏻آشپزی یاد بگیرید آقایون بخونن… 🍂🍃 آشپزی یاد بگیرید اما نه فقط کنسروی. حتی اگر همسرتان عاشق آشپزی باشد و بهترین وعده های غذایی را از قبل تهیه کند، در بعضی مواقع قادر به این کار نخواهد بود.↯↯ ‌‌‌•● ممکن است تا دیر وقت کار کند، ممکن است بیمار شود، شاید باردار است و یا اصلا خانه نیست. شما باید بتوانید از خود مراقبت کنید. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
♥️🍃 💠 بسیاری از پرخاشگری‌های زن و شوهر به دلیل تفکر و است. گاه همسران نسبت به یکدیگر انتظار بیش از حد دارند، و به این فکر می‌کنند که همسرم باید اینکار را انجام دهد و نباید اینکار را انجام دهد. 💠 تفکر باید و نباید را به👈 "بهتر بود و بهتر نبود" تبدیل کنید در طول هفته این تفکر باید و نباید را نسبت به همسرتان بشناسید و آن را بنویسید و به تفکر بهتر بود و بهتر نبود تبدیل کنید. 💠 وقتی از همسر علامه طباطبایی(ره) پرسیدند؛ که آیا علامه در منزل عصبانی هم می‌شدند؟ گفتند؛اوج عصبانیت علامه این بود که در کمال آرامش می‌فرمود؛ اگر این کار می‌شد بهتر بود یا اگر این کار نمی‌شد بهتر بود. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
♥️🍃 💠 پذیرش یکی از راهکارهای پایداری بنیان خانواده است. 💠 شما می‌توانید با گوش دادن به صحبتهای همسرتان او را کنید و با اشتباه خود و گفتن جمله ""ببخشید"" بار دیگر را به زندگیتان هدیه دهید. 💠 معنای پذیرش اشتباه این است که شما خواهان ادامه با همسرتان هستید و برای حل مشکل، فرد و بدون تعصب می‌باشید. 💠 علاوه بر اینکه پا گذاشتن روی هوای نفس و کوتاه آمدن، پرشی به سمت آسمانِ و عزّت است. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
♥️🍃 🔰 مقایسه شدن، مردان را از کوره در می‌برد! 💠 اگر شما همسرتان را با مردی دیگر کنید "حتی اگر آن مرد برادر یا پدر وی باشد" برای همسر یا نامزد شما خوشایند نیست و حالت تدافعی یا تهاجمی به خود می‌گیرد. 💠 چرا که مردان ذاتاً هستند و شما با مقایسه، این حس را در او بیدار می‌کنید. 💠 این کار اقتدار او را زیر سوال می‌برد و حس می‌کند از محبوبیّتش کاسته شده است در نتیجه خود را از دست می‌دهد. 💠 به همسرتان بفهمانید که او را کاملاً پذیرفته‌اید و دارید با علاقه و محبّت با داشته‌ها و نداشته‌هایش زندگی می‌کنید. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
🧕زن باید شادی آفرین خانه باشد 🧕 سنگ صبور خانه زن است ⏪ همیشه می باید نبض عواطف و جو اخلاقی خانه را معتدل نگاه دارد 🌸 🌹 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حدیثی زنی را شایسته و پر سود دانست که هرگاه مرد به او نـــــــــــ👀ـــــــــگاه کند شـــــــــــــــ😀ــــــــــــادمان شود 👌پس گره از ابرو باز کنید و با استقبال گرم و صورت خندان 😀 گلــــــــــــــــــــــ💐ــــــــــــــــهای محبــــــــــــــــ❤️ــــــــــــــــــــــت را در زندگی شکوفا کنید. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
♨️‌قیمتاشو ببینی اصلاباورت نمیشه♨️ باقیمت 🥰 👏کمترین سود 💢 بهترین کیفیت👏 ✅ برو و برای فسقلی هات بهترین ها رو سفارش بده👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/108003412C811d888ad2 ☝️☝️☝️☝️