♥️🍃
❗️ چگونه روابط اجتماعی بهتری داشته باشم؟
۱.ایرادات و نقطه ضعف های دیگران را بزرگ نکنیم
۲.احساس مثبت به اطرافیان منتقل کنیم
۳.شنونده خوبی باشیم
۴.از اطرافیانمان تعریف کنیم و نقاط قوت آن ها را به زبان بیاوریم
۵.از اشتباهات آن ها سواستفاده نکنیم و به جای سرکوفت زدن راه حل نشان دهیم
۶.بیش از حد در کارشان دخالت نکنیم و آزادی نزدیکانمان را سلب نکنیم
۷.دوستانمان را برای رسیدن به اهدافشان تشویق و کمک کنیم
۸.آنها را از خطرها دور کنیم و خیرخواه باشیم
۹.صادق باشیم و هرکز اعتماد دوستانمان را خدشه دار نکنیم
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
هممونیهمعذرتخواهیبهخودمونبدهکاریم
واسههمهوقتهاییکهسکوتکردیم
تادلطرفمقابلمونممثلمانشکنه...
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
♥️🍃
در زندگی هر مردی🧔♂
مخدری هست به نام زن👩🦰
زنی که دوستش دارد 💋💍.....
نبودنش ، قهرش، دوری اش،
خماری می آورد
و آب می کند
ابهت مردانه اش را 🦋❤️🩹💔
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
بـــا یک جملــه، جلــوی یک دعــوای
بزرگ را بگـیریــد ! 🥰
🔸گاهی بین زن و شــوهـــر ســر قضیـــهای مشاجــره میشود و زن یا مرد به همســرش میگویـــد: "مطمئنم فلان مطلب را به مــن نگفتی" و همسرش نیز با عصبانیت میگوید: "گفتم!" و ســر همــین قضیه، بگــو مگـــو و مشــاجرهی سختی رخ میدهــد.
🔸پیشنهاد میشود با یک تغییر جزئی در الفاظ خود از ایجاد مشاجره و تشدید شدن ناراحتی و عصبانیّت یکدیگر جلوگیری کنید! مثلاً به همســرتان بگویید: "اگر فلان مطلب را گفتی شرمنده من نشنیدم." یعنی کلمهی "شرمنده نشنیدم" را بجای کلمه "نگفتی" به کار ببرید تا همسرتان عصبانی نشده و فضای زندگی متشنّج نگردد.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
♥️🍃
امواج زندگی را بپذیر
حتی اگرگاهی
تورا به عمق دریا ببرند.
آن ماهی آسوده
که بر سطح دریا میبینی
مرده است........
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
❤️🍃❤️
#همسرداری
❌اگه درخواستت پیچیده باشه
👈همسرت یا اون رو فراموش میکنه
‼️یا با بی علاقگی اون روانجام میده
✅پس بهتره درخواستهات محترمانه وکوتاه باشه
❤️ تاعاشقانه ازاونهااستقبال کنه
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┄┄┅┅𑁍🧡𑁍┅┅┄┄┄
مناجات خواجه عبدالله انصاری
شب تون پر از رویاهای شیرین
چراغ امید در قلب تون روشن
┄┄┄┅┅𑁍🧡𑁍┅┅┄┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃
⚘بنام خداوند بخشنده مهربان⚘
و چقدر مبارک است صبحی
که با نامِ تو آغاز میشود
نام تو را نه یکبار که باید
با هر نفس آواز خواند
سلام خدای مهربانم
امروز و هر روزم را ختم
به بهترینها بفرما
🌸 الهـی بـه امیـد تـو 🌸
#خانومانه
#چیکار_کنم_آخرش_حرف_من_به_کرسی_بشینه
یکی از راه هایی که خیلی کمک میکنه همسرتون بیشتر تابع شما بشه اینه که هر از گاهی در تصمیم گیری ها و یا موقعیت های مختلف بهش بگین:
"هرچی شما بگی"
"شما آقای خونه ای"
"هرچی خودت صلاح میدونی، بالاخره مردی گفتن ، زنی گفتن"
اگر به موقع و نه دائمی و با لحن مناسب این حرفها رو بزنید مطمیئن باشین که به اصطلاح عام، شوهرتون پر رو نمیشه!!!
یه وقت هایی بد نیست گفتن این حرفها
به جاش انرژی مثبته اون حس اعتماد به نفس و قدرتی که در شوهرتون ایجاد میشه غوغا میکنه
اونوقته که اگه شما هم یه چیزی بگین شوهرتون تمایل بیشتری به انجام حرف شما نشون میده.
خیلی بسته به موقعیت هم داره ...
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
فصل دوم ..... پارت ۴۶۵ ...... رفتم داخل اتاقم و درب رو بستم ..... این قضیه داشت خیلی جدی میشد .....
فصل دوم .....
پارت ۴۶۶ .......
کمی سرم رو اورم بالا : پس این قضیه عشق و عاشقی چند سالتون نسبت به من رو بذارید کنار و برید پی زندگیتون ..... مگه الان خودتون نگفتید هر چی من بگم همون رو انجام می دید .
نگاهی به ساعت توی دستش انداخت : هر چی باشه چشم ولی نه این در مورد .... خودت هم خوب میدونی که الان چه احساسی داری .... خیلی راحت می تونستی بری ولی موندی و داری به حرف گوش میکنی .... نگو که تغییر رو احساس نکردی ؟ ..... خواسته من خواسته زیادی نیست ..... میخوام در نهایت احترام بیام خواستگاریت و مدتی رو مثل دو تا انسان بالغ کنار هم باشیم تا ببینیم چی پیش میاد .... این چیز زیادی نیست کیانا خانوم .... من مدت زیادی رو صبر کردم واسه این لحظه ..... ادمی هم نیستم که از خواسته ام کوتاه بیام .
در مونده به حرف اومدم : پس من چی ؟ ..... احساسات مهم نیست ؟ ..... من عاشق زندگی سابق و همسرم بودم ..... هنوزم توی گذشته سیر میکنم ..... دلیل نمیشه الان چیزی بهتون نمیگم شمام هرکاری دلتون خواست انجام بدید ..... من گیج شدم .... اینقدر این چند وقت مشکلات داشتم که سر در گم شدم .... واسه همینه که دارم کوتاه میام جلو شما .
خودمم خوب میدونستم دارم تغییر میکنم ...... دلم می خواست یکی از منو از این منجلاب تنهایی که خودمو توش غرق کرده بودم بکشه بیرون ..... خوب می دونستم تو این یه ماه هر جا چشم چرخوندم تا ببینمش ولی افکار توی مغزم رو مچاله کردم و اروم تر به حرف اومدم : من هیچ تغییر نکردم ... رفتارم همون طوری بوده که قبلا بوده .... مخصوصا نسبت به شما .... اگرم دید چیزی بهتون نمیگم واسه خاطره اینکه دارم اینجا کار میکنم .... ابروی و حیثیتم واسم مهمه .
انگشتای دستش رو در هم قلاب کرد روی میز : احساساتتون برام خیلی مهم بوده و هست که دارم نظرتون رو می پرسم و به خاطرت باز هم صبر می کنم .
قطره اشکی اروم از کنارچشمم سر خورد رو با انگشت دستم سریع پاک کردم ... من چم شده بود .... چرا اینطوری شده بودم .... احساساتم داشت زیر و رو میشد با حرفاش .... یه جمله می گفت و منو تا ناکجا اباد می کشوند .... پیشش داشتم کم می اوردم .... نمی خواستم این لحظات ادامه دار بشه ولی دست من نبود و داشت طولانی میشد .
سکوت کرده بودم و زل زده بودم به میز که لیوان ابی برام ریخت و گذاشت جلوم : بخور حالت رو بهتر میکنه .
لیوان اب رو گرفتم توی دستم و جرعه ای خوردم که ادامه داد : نمیخوام خواسته ام رو بهت تحمیل کنم .... من یه مرد هستم ..... رفتارت از روز اولی که اینجا دیدمت تا به امروز نسبت به خودم صد و هشتاد درجه چرخیده .... ولی سر درگمی که چیکار کنی ..... چون هنوز تو گذشته هستی ..... چرا به خودت فرصت نمیدی ؟
اب دهانم رو قورت دادم .... انگاری زبونم هم دیگه دست خودم نبود که به حرف اومدم : نمی دونم چی داره میشه .... فقط میدونم اتفاقات خوب و قشنگی نیست ..... شما رو یه خواسته ای اصرار داری که از نظر من شدنی نیست .
محکم جواب داد : محض رضای خدا یه در صد فکر کن شدنی باشه .... چرا همش پالس منفی می فرستی .... یه مدت منو ازمایش کن ..... روم فکر کن .... چیزی ازت کم نمیشه ..... ببین می تونم خوشبختت کنم یا نه ؟****با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍
به ازاده جون پیام بدید
@AdminAzadeh
لینک قسمت اول
https://eitaa.com/Hesszendegi/61558
❤️❤️❤️
عشق در همین نزدیکی / فصل دوم 🌿
به قلم : (میم . ر)
🌿 ادامه دارد...
دوست عزیز : نشر و کپی برداری به هر دلیلی پیگرد قانونی و الهی دارد .**** 🌿
🌼
🍃🌼
🌼🍃🌼🍃
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
شبی که بارون شدیدی می بارید..
پرویز شاپور از احمد شاملو پرسید :
چرا اینقدر عجله داری؟!
شاملو گفت :
می ترسم به آخرین اتوبوس نرسم.
شاپور گفت : من می رسونمت .
شاملو پرسید : مگه ماشین داری؟
شاپور گفت. : نه، اما چتر دارم !
دوست واقعی کسی است که
یاری رسان شما باشد حتی اگر
دقیقا آنچه شما می خواهید را
نداشته باشد .
❤️زندگیتون پر از دوستان واقعی باشه ...
🖌"شاملو"