.
مادربزرگم هشتاد
و خرده ای سال عمر کرد!♥️
این آخریا هر موقع میدید
ناراحتیم؛ بهمون میگفت:🌸
"من تا تهشو دیدم!
تهش هیچی نیست
بیخودی غصه نخور...🥰🌱
شبتون بخیـــــــــــــــر 🌙 ⭐️
#مثبتباشمعجزهمیشه😍
#خدا
کانال مارو به عزیزانتون معرفی کنید
✔داستان کوتاه
✅ کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست!
بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.
فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را از سرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند.
به فکرش رسید... که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را بطرف زمین پرت کردند و او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند ...
یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد.
او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم همان کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند!
یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری⁉️
❗رقابت هیچگاه تعطیل بردار نیست
خاموش بودن" نصف حکمت است❗
" تعقیب نکردن دیگران " ، نصف آرامش است.
" مداخله نکردن درکار دیگران " ، نصف ادب است❗
من از دنیا فقط اینو دریافتم که
اونیکه " قویتر بود "، کمتر زور میگفت...
اونیکه راحت تر میگفت " اشتباه کردم " اعتماد به نفسش بالاتر بود...
اونیکه " صداش " آرومتر بود ، حرفاش بانفوذتر بود⚘
اونیکه خودشو واقعأ " دوست داشت " ، بقیه رو واقعی تر دوست داشت...
اونیکه بیشتر " طنز " میگفت ،به زندگی جدی تر نگاه میکرد⚘
اونیکه به " تفاوت " بین انسانها واقف بود،بیشتر نقاط مشترک رو باهاشون پیدا میکرد⚘
روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسد به فقیری داد.
فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت.
فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا وقشنگ
در سبد گذاشت و بازگردانید.
ثروتمند شگفت زده شد و گفت:
چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود،
پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آورده ای؟!
فقیر گفت: هر کس آنچه در دل دارد می بخشد🦋
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ . . .
ﮐــﻪ ﻗﺸﻨـﮕـﺘﺮﯾﻦ ﻋﺸﻖ
نگاه ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑـﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺍﺳﺖ . . .
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺴﭙﺎﺭ . . .
ﻭ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ
ﮐﻪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺖ
ﺑــﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﻡ ﺍﺳﺖ
ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺮﺍﺱ ﻫﺎﯼ
ﺩﻧﯿـﺎ ﺧندﻩ ﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ..
خدایا عاشق آرامش اسمتم..
خداوندا سپاس سپاس سپاس🙏🏻