💚 "ببخش و بیامرز"
💌☆ وقتی میگویی: خداوندا مرا ببخش و بیامرز -اگر میخواهی این دعایت بگیرد- ابتدا باید خود، دیگران را بخشیده باشی.
نمیتوان با روحیهای که پر از کینه و نفرت و انتقام است به حوزهی وسیع بخشش و آمرزش وارد شد.
چه هر کیفیتی، همجنس خود را میپذیرد؛ عالَم بخشش، بخشنده را راه میدهد و عالَم کینه، کینهورز را..
پس ببخش تا بخشیده شوی.. رحم کن تا بر تو رحم آید.
استاد #مسعود_ریاعی
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••
آیا درست است که مرده ها جمعه آزاد هستند؟
در جواب این سؤال به این چند امر توجه کنید:
1. انسانیت انسان به روح اوست اما بین روح انسان و این بدن که در قبر است ارتباط و پیوندی است و به خاطر این ارتباط و پیوند، بدن مورد توجه روح است و چنین نیست که بین بدن و روح ارتباطی نباشد. پس قبری که بدن در آن است مورد نظر روح است.
2. در آن زمان که انسان زنده است بین روح و بدن ارتباط مخصوصی است، یعنی روح تعلق تدبیری به بدن دارد و تدبیر و اداره بدن در اختیار روح است. به تعبیر دیگر بدن به منزله مرکب روح برای تکامل و سیر معنوی از خاک تا افلاک است. پس از مرگ تعلق تدبیری روح به بدن قطع می شود. اما ارتباط روح و بدن به صورت کاملا منقطع نمی گردد.
3. بدنی که در قبر است و نیز خود قبر یادگار و یادآور روح است و انسان در این محل بهتر می تواند روح مرده را یاد کند. به این خاطر رفتن به قبرستان بهتر است اگرچه فاتحه در خانه نیز رواست و به مرده می رسد. اما براساس روایات هنگام آمدن نزدیکان میت به زیارت او، روح مرده در قبر حاضر می شود و با دیدن آنها شادمان می شود.
4. قبرستان یادآور مرگ است و یاد مرگ از ابزارهای تربیتی است و برای همین به قبرستان رفتن بهتر است وجای دیگر چنین نیست. انسان در قبرستان و دیدن قبور گذشتگان به فانی بودن و بی ارزش بودن دنیا پی می برد که در آنجا فقیر و غنی در کنار هم خوابیده اند و به قبرستان رفتن به منزله کلاس تربیتی و عبرت آموزی است.
5. در مفاتیح الجنان در بحث زیارت قبور مؤمنین به نقل از جامع الاخبار آورده است که ارواح مؤمنان هر جمعه به آسمان دنیا مقابل خانه های خود می آیند و از بازماندگان خود طلب مهربانی و صدقه می کنند.
آرامشم خدا:
نمیدانم اگر موسیقی و چای و قهوه را
نداشتم، اگر با نور و با گیاه و با کتاب،
حالم خوب نمیشد،
اگر پاییز و بهار و باران و برف را دوست نداشتم؛
برای دلخوشی،
در خالیترین حالات ممکن جهانم،
به کدامین اتفاق چنگ میزدم؟
و کدامین طعم و تصویر را بهانه میکردم
و کدامین دلخوشــیِ کوچک را در آغوش میکشــیدم، تا به خودم بقبولانم
زندگی هنوز هم زیباست!
آرامشم خدا:
نمیدانم اگر موسیقی و چای و قهوه را
نداشتم، اگر با نور و با گیاه و با کتاب،
حالم خوب نمیشد،
اگر پاییز و بهار و باران و برف را دوست نداشتم؛
برای دلخوشی،
در خالیترین حالات ممکن جهانم،
به کدامین اتفاق چنگ میزدم؟
و کدامین طعم و تصویر را بهانه میکردم
و کدامین دلخوشــیِ کوچک را در آغوش میکشــیدم، تا به خودم بقبولانم
زندگی هنوز هم زیباست!