*قطار تغییرات در پاستور؛ رونمایی از لیست احتمالی یاران پزشکیان برای جراحی اقتصادی*
با نزدیک شدن به زمان نهایی شدن انتصابات کلیدی در دولت چهاردهم، شنیدهها از راهروهای پاستور حاکی از لیست جدیدی از تغییرات در بدنه اقتصادی و اجرایی دولت است. این لیست که ترکیبی از چهرههای شناخته شده است، گمانهزنیها درباره آغاز یک جراحی توسط مسعود پزشکیان را تقویت کرده است.
بر اساس این گزارش، برای سکانداری بانک مرکزی نامهایی چون «سید کامل تقوینژاد» و «وحید ماجد» مطرح شدهاند. در حوزه حساس وزارت نفت، تمرکز بر بدنه فنی است و از «حمید بورد» و «محمدصادق عظیمیفر» به عنوان گزینههای جدی یاد میشود.
همچنین در وزارت کار و رفاه اجتماعی، نام «محمد شریعتمداری» در کنار چهره جوانی چون «محمد کبیری» به چشم میخورد. در بخش مسکن و راه نیز رقابت میان «محمدعلی افشانی» و «عبدالکریم حسینزاده» برای هدایت این وزارتخانه زیرساختی بالا گرفته است.
اگرچه این اسامی هنوز به طور رسمی تایید نشدهاند، تحلیل این لیست نشان میدهد که دولت با تکیه بر چهرههای باسابقه، استراتژی ثبات از طریق بازگشت به تجربه را بر نوآوریهای پرریسک ترجیح داده است .
رسانه انگلیسی: ایران، در حال آمادهسازی برای استقرار موشکهای بالستیک سنگرشکن تولید داخل است
رسانه انگلیسی میدلایستمانیتور:
🔹️ایران، در حال آمادهسازی برای استقرار موشکهای بالستیک سنگرشکن تولید داخل است که قادر به نفوذ به پناهگاههایی هستند که اسرائیلیها با اطمینان به آنها برای محافظت متکی بودهاند؛
🔹پوششهای فولادی فشردهشده این موشکها به گونهای مهندسی شدهاند که بهطور خاص بر موانع حفاظتی سنگرهای تقویتشده غلبه کنند، انرژی جنبشی را به حداکثر برسانند و با تکیه بر جاذبه، سرعت و خواص آیرودینامیکی، فشار عظیمی را در هنگام برخورد ایجاد کنند؛
🔹در حال حاضر، یک چیز روشن است؛ اگر ایران، در تکمیل موشکهای بالستیک سنگرشکن خود موفق شود، دکترین نظامی اسرائیل و امنیت کل جمعیت آن، هرگز مانند قبل نخواهد بود.
🟢 به شبکه سید عبدالله حسینی در ایتا بپیوندید.
https://eitaa.com/HoseiniNetwork
✳️پسری که پدرش را مجبور کرد ماشین قراضهاش را دو خیابان پایینتر پارک کند، اما نامهای که بعد از مرگ پدر در داشبورد پیدا کرد، او را منقلب کرد... 🚗🏚️😭
«فرهاد» دانشجوی پزشکی بود و همیشه از وضعیت ظاهری پدرش و بخصوص ماشین پیکان قدیمی و پر سروصدای او خجالت میکشید...
هر روز صبح که پدرش او را به دانشگاه میرساند، فرهاد با لحنی تند میگفت:
«بابا! تو رو خدا جلوی در دانشگاه نرو! همینجا توی کوچه پشتی نگهدار. آبرویم میرود اگر بچهها ببینند من با این لگن میآیم! دود ماشینت همه را خفه کرد!»
پدر هر بار با لبخندی مهربان و چشمانی که کمی غمگین میشد، میگفت:
«چشم پسرم... هرطور تو راحت باشی.»
و او را دور از چشم همه پیاده میکرد...
سالها گذشت...
فرهاد پزشک شد
پولدار شد
و برای خودش ماشین شاسیبلند خرید
و دیگر سوار ماشین پدر نشد...
پدر پیر شد و از دنیا رفت.
بعد از مراسم خاکسپاری، فرهاد تصمیم گرفت آن ماشین قراضه را که گوشه حیاط خاک میخورد، به اسقاطی بفروشد تا از شرش خلاص شود.
وقتی داشت مدارک ماشین را از داشبورد خالی میکرد، چشمش به یک عکس قدیمی و سیاه و سفید افتاد.
عکسِ پدرش بود در جوانی، که با کت و شلواری شیک به یک ماشین «بنـز» آخرین مدل تکیه داده بود و میخندید.
فرهاد تعجب کرد.
پدرش هیچوقت نگفته بود که چنین ماشینی داشته است.
پشت عکس را نگاه کرد.
دستخط پدرش بود
با جوهری که کمی پخش شده بود:
«امروز این عروسک ( بنز ) را فروختم.
دلم سوخت، چون خیلی دوستش داشتم... اما دکترها گفتند هزینه عمل قلبِ پسر کوچکم "فرهاد" خیلی سنگین است و فقط با پول این ماشین جور میشود.
ماشینم رفت،
اما فدای یک تپشِ قلبِ پسرم. با باقیمانده پول، این پیکان را خریدم تا مسافرکشی کنم و خرج داروهایش را در بیاورم.
خدایا شکرت که پسرم زنده ماند...»
فرهاد روی فرمان ماشین قراضه افتاد.
بوی عرق تن پدرش هنوز توی ماشین بود.
او سالها از ماشینی خجالت میکشید که «قیمتِ زنده ماندنِ خودش» بود.
او سوار بر وسیلهای شده بود که پدرش غرورش را با آن معامله کرده بود تا قلب پسرش از حرکت نایستد.
فرهاد آن ماشین قراضه را نفروخت
آن را در حیاط خانهاش نگه داشت، تا هر روز یادش نرود که ضربان قلبش را مدیون چه کسی است.
نتیجه اخلاقی:
پدرها قهرمانان خاموش تاریخاند. آنها از آرزوهایشان، از جوانیشان و از غرورشان میگذرند تا ما قد بکشیم.
اگر پدرت ماشین مدل پایین دارد،
اگر لباسش کهنه است،
اگر دستانش میلرزد...،
خجالت نکش!
اینها جای زخمهایی است که برای سپر شدن جلوی مشکلات تو برداشته است...
یک چالش مردانه:
همین الان اگر پدرت زنده است، برو و بر دستانش بوسه بزن.
اگر ماشینش مدل پایین است، با افتخار کنارش بنشین و شیشه را پایین بده تا همه ببینند تو پسرِ این شیرمرد هستی.
پ.ن:
آخرین نسل این گونه پدرها درحال انقراضه
نه من مثل پدر مرحومم هستم
نه فرزندانم مثل من
و نه نوه هایم مثل پدرشان...
همه چیز با نسل ما از میان خواهد رفت
چه تاریک و وحشتناک خواهد بود، آن روزگار... 😭😔😨
🟢 به شبکه سید عبدالله حسینی در ایتا بپیوندید.
https://eitaa.com/HoseiniNetwork
13.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خاطره و مثال شنیدنی مرحوم حائری شیرازی درباره کم کاری حوزه در عرصه اقتصاد و فرهنگ
🟢 به شبکه سید عبدالله حسینی در ایتا بپیوندید.
https://eitaa.com/HoseiniNetwork