eitaa logo
حسینیه ی شعرا
260 دنبال‌کننده
83 عکس
275 ویدیو
11 فایل
خاطرت جمع در این عرصه ی ویرانی ها علم افتاده به دستان سلیمانی ها ارتباط: @Ana_Yamanii
مشاهده در ایتا
دانلود
ابرو بزن ای ماه که شهرست دوباره محو شب چشم تو و تقسیم ستاره پلکی بزن آهسته که آشفته بیایند با پیرهن چاک و غزل خوان به نظاره چشم تو شکافنده ی ذرّات علوم ست در درک اشارات تو ماندست"زراره" حل می کنی از پلک زدن مسأله ها را شهری نگران تو و انگشت اشاره پلکی بزن ای ماه که پیران مذاهب ذکر لبشان"اشهد ان لا"ست هماره پیشانی ات آیات شکافنده ی دریاست می افتد از اعجاز تو در نیل شراره بر قلّه ی "مدین" ردی از بغض مدینه ست گفتند شعیب آمده بر کوه سواره می خواست هشام آینه محصور بماند حتّی نرود صبح، مؤذن به مناره تا مبحثی از باغ تو در دست نسیم ست از بسط نفس های گل سرخ چه چاره؟ حیرت زده ی کشف اشارات شمایم چون بلبل مشتاق بر این بام هزاره ✍ @Hoseinie_Shoara
بیابان بود و صحرا بود آنجایی که من بودم هزاران خیمه بر پا بود آنجایی که من بودم شمیم یاس یاسین دشت را پر کرده بود اما گلاب اشک زهرا بود آنجایی که من بودم قیام عاشقان راست‌قامت بود عاشورا قیامت آشکارا بود آنجایی که من بودم تمام سورۀ ایثار و آیات جوانمردی به هفتاد و دو معنا بود آنجایی که من بودم پیام روشن «اَلموت اَحلی مِن عسل» یعنی شهادت هم گوارا بود آنجایی که من بودم چرا آتش بگیرند از عطش گل‌های داودی اگر بین دو دریا بود آنجایی که من بودم کسی از اسب می‌افتاد پشت نخل‌ها، آری علم در دست سقا بود آنجایی که من بودم صدای بت شکستن در فضا پیچیده بود اما خلیل‌الله تنها بود آنجایی که من بودم شعاع آفتاب از مشرق گودال سر می‌زد که ثارالله پیدا بود آنجایی که من بودم عدالت زیر سم اسب‌ها پامال شد، آری ستم در حد اعلا بود آنجایی که من بودم شدم محو نگاه عمه‌ام زینب که در چشمش تمام دشت زیبا بود آنجایی که من بودم چرا آن روز تل زینبیه اوج عزت شد که چشم‌انداز فردا بود آنجایی که من بودم چه گل‌هایی که زیر بوته‌های خار پرپر شد مگر پاییز گل‌ها بود آنجایی که من بودم؟ هلال ماه نو وقتی نمایان می‌شد از محمل فقط یک نیزه بالا بود آنجایی که من بودم... ✍ @Hoseinie_Shoara
ما ز ميخانۀ عشقيم‌ گداياني‌ چند باده‌ نوشان‌ و خموشان‌ و خروشاني‌ چند اي‌ كه‌ در حضرت‌ او يافته‌اي‌ بار ببر عَرضۀ بندگيِ بی‌سر و ساماني‌ چند كاي‌ شه‌ كشور حُسن‌ و مَلِك‌ مُلك‌ وجود منتظر بَر سر راهند غلاماني‌ چند عشق، صلح كل و باقي همه جنگ است و جدل‌ عاشقان‌ جمع‌ و فِرَق‌ جمع‌ پريشاني‌ چـند سخن‌ عشق‌ يكي‌ بود ولي‌ آوردند اين‌ سخنها به‌ ميان‌ زمرۀ ناداني‌ چـند آنكه‌ جويد حرمش‌ گو به‌ سر كوي‌ دل‌ آي‌ نيست‌ حاجت‌ كه‌ كند قطع‌ بياباني‌ چـند زاهد از باده‌ فروشان‌ بگذر دين‌ مفروش خرده‌ بينهاست‌ درين‌ حلقه‌ و رنداني‌ چـند نه‌ در اختر حركت‌ بود و نه‌ در قطب‌، سكون‌ گر نبودي‌ به‌ زمين‌ خاك‌ نشيناني‌ چـند اي‌ كه‌ مغرور به‌ جاه‌ دو سه‌ روزي‌ بر ما كشش‌ سـلسـلۀ دهـر بـود آني‌ چند هر در أسرار كه‌ بر روي‌ دلت‌ بربندند رو گشايش‌ طلب‌ از همّت‌ مرداني‌ چند ✍ @Hoseinie_Shoara
4_359326163803309234.mp3
10.23M
✍《 》 ▪️ ➕ از اون تعصبت میشد فهمید 🎤 @Hoseinie_Shoara
08-890915.wma
4.17M
✍《 》 ▪️ ➕ چارتا بانو پا رکابش غم تو چشمای پرآبش | شب اول محرم ۱۳۸۹ 🎤 @Hoseinie_Shoara
19.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍《 》 🌹 🌹 سپاه پلکهایش چند لشکر را تکان می داد | هیئت رایت العباس ۱۳۹۷ 🎤 @Hoseinie_Shoara