eitaa logo
پژوهش های اصولی
284 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
705 ویدیو
119 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه #سیره_عقلائیه #ادله_حجیت_سیره #دلیل 1 🖋 دلیل اول: حساب احتمالات. هرگاه عقلا که شامل انسا
2 🖋 دلیل 2: اشتمال عقلاء نسبت به «شارع بما هو عاقل». از آن جایی که شارع نیز احد العقلاء است، بنابراین، سیره عقلاء نیز، مشتمل بر سیره شارع می باشد و از آن جایی که شارع، اعقل عقلاء و معصوم است، بنابراین، خطا نمی کند و در نتیجه، سیره عقلائیه، به لحاظ اشتمال بر سیره شارع، مطابق با واقع است. ✅ نقد و بررسی: بر اساس تعاریف ابتدای بحث، مراد از سیره عقلاء، سیره ای که لزوما مشتمل بر سیره شارع باشد، نمی باشد، بلکه مراد، اعم است و در نتیجه، این دلیل نیز، خاص از مدعا است. ادامه دارد... @Hoseinmehrali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ یکی از سوالات رایج در زمینه قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی این است که چرا به جای انتخابات، انتصاب رئیس جمهور و ... به ولی فقیه سپرده نشده است تا انتصاب های دقیق تری صورت گیرد؟ 🔆 پاسخ این سوال را در ضمن بیان ایراد آیت الله بهجت به امام خمینی در نحوه اداره حکومت، و پاسخ امام به نقل از آیت الله مصباح یزدی، ببینید. @Hoseinmehrali
💞 همسر صبور 📝 روایت‌هایی تاریخی از همراهی همسر مکرمه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی 5️⃣ بخش پنجم: طعم دستپخت همسر در زندان 👇 🌙 دهم آبان ۱۳۴۹، اول ماه مبارک بود و او برای چهارمین بار زندانی شده بود. هر چند روزه‌داری برایش سخت بود،‌ اما به سراغ آن رفت. اذان مغرب روز اول از راه رسید. هر چه منتظر ماند تا در سلولش باز شود و افطاری بدهند، خبری نشد. گویا در آن اردوگاه نظامی، حسابی برای رمضان باز نکرده بودند. ⭐️ نمازش را خواند. حالا که چیزی برای خوردن نبود، یادش را برد کنار سفره‌های افطار و به یاد فرنی «ماقوت» ‌افتاد که چه اندازه دوست داشت و همسرش آن را خوب می‌پخت؛‌ مثل غذاهای دیگر. احساس کرد رضایتش از دست‌پخت‌های همسر چقدر زیاد بوده و او نمی‌دانسته است. غلغل سماور را به یاد ‌آورد و چای دبش لب‌سوز دم افطار را. 🌙 بعد از ساعتی، یک فنجان چای رسید؛ چندی بعد هم شام. آن سفره خانگی کجا و این غذای زندان کجا؟! اندکی بیش نتوانست بخورد. باقی را گذاشت برای سحر، تا به زور ناچاری و گرسنگی ِبیشتر، آن را بخورد. 🌺 بعد از ظهر روز دوم ماه مبارک بود که نگهبان خبر داد از بیرون چیزی برایت آورده‌اند. وقتی بسته را باز کرد، سفره خیالش را در برابر دیدگان خود دید. روشن شد که خیال دیروز او، تنها نبوده است. 🌸 خانم خجسته کار خودش را کرده بود. اسباب آماده‌باش چای نیز همان روز به دستش رسید. دیگر مجبور نبود دَم کرده گروهبان چای‌فروش را بنوشد. به اندازه معده رنجورش از سفره برداشت و بقیه را میان زندانیان تقسیم کرد. این اتفاق، روزهای بعد نیز تکرار شد. @Hoseinmehrali
🔸استنطاق از قرآن؛ راه تحصیل نظام سیاسی اسلام گزارش نشست«نظام سیاسی اسلام»🔻 آیت الله : 🔹فقه ما نظام‌مند و قانونمند است، یکی از گفتمان‌های مهم این است که آیا فقه می‌تواند ما را به نظام‌های سیاسی، اجتماعی، تربیتی، سلامت، خانواده، قضایی و آموزشی برساند و این نظام‌ها را به ما ارائه دهد یا ناتوان است؟ 🔹برخی افراد می‌گویند این نظام‌ها در متن قرآن یا آموزه‌های پیامبر اکرم(ص) وجود ندارد اما شهید صدر به آناه پاسخ می دهد که پیامبر اکرم(ص) زمانی که جامعه سازی را شروع کردند جرعه جرعه و گام به گام آن را وارد ذهن جامعه کردند و قرآن کریم نیز جرعه جرعه برای ما آمده است اما اکنون یکجا در اختیار ما قرار دارد، باید از قرآن استنطاق کنیم و نظام را از درون آن به دست آوریم. 🔹پس نظام هست و باید آن را از قرآن کریم استنباط یا استنطاق کنیم، تفاوت این دو در این است که استنباط یعنی اینکه از صریح آیات می‌توانیم یک منظومه پیرامون موضوعات مختلف نظیر معاد ببینیم و کار فقها این است که این استنباط‌ها را با توجه به آیات انجام دهند. 🔹یک مرتبه بالاتر از استنباط داریم که شهید صدر آن را استنطاق می‌نامند، که آن در صورتی است که آیه قرآن به تنهایی گویا نباشد، در این حالت سئوال مطرح کنید، سئوالی به قرآن بدهید و پاسخ آن را دنبال کنید، اینگونه است که قرآن کریم را به نطق آورده‌اید. 🔹اینکه بعضی افراد می‌گویند ما نظریه اجتماعی در قرآن ندیدیم اشتباه است، شهید صدر می‌فرمایند در قرآن نظریات اجتماع هم هست و باید آن را از قرآن استنطاق کرد. 🔹اگر انسان خلیفه خدا نباشد به تعبیر پیامبر اکرم(ص) دچار تحیر و سرگردانی خواهد شد، خلافت انسان از طرف خداوند است که مانع تحیر و سرگردانی می‌شود. 🔹اومانیسم بشریت را به سمت این تحیر و پوچی و سرگردانی برد و خروجی آن استبداد و استحمار شده است و همه اینها فرآورده اومانیسم است. 🌐 vasael.ir/00049C 🆔 @vasael_ir @Hoseinmehrali
13981119_35386_128k.mp3
7M
🎙بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش. ۱۳۹۸/۱۱/۱۹ ☑️ @Khamenei_ir
🔆 راوی: (همسر حضرت عباس بن علی بن ابی طالب علیهم السلام) 🖋 هر گاه همسرم عباس (صلوات الله و سلامه علیه) با لبخند از سخت گیری های مادرش در تربیت فرزندان می گفت و می این که مادرش نخستین مربی شمشیر زنی و تیراندازی او و برادرانش بوده است، نمی توانستم باور کنم که این فرشته مجسم و این تندیس بی نقص لطافت و زنانگی، نسبتی با شمشیر و نیزه و کمان داشته باشد. همواره صحبت های از این دست را ترفندی از جانب همسرم می دانستم که شاید می خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد. تا این که یک روز، در بازار مدینه با دو زن مسافر از قبیله بنی کلاب ملاقات کردم. وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه (حضرت ام البنین سلام الله علیها) هستم با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل، اولین سؤالشان مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد: هنوز هم شمشیر می بنده؟! شمشیر؟؟؟! نه! پس برادرش درست می گفت که بعد از ازدواج تغییر کرده. یعنی می گوئید مادر همسرم جنگیدن می داند؟! از حیرت، سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذر خواهی از خنده بی اختیار و بی مقدمه شان، روی مرا بوسید و گفت: شما دختران شهر چه قدر ساده اید؟! قبیله ما (بنی کلاب) به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریبا تمام زنان قبیله نیز کم و بیش، با شمشیر زنی و تیراندازی و نیزه داری آشنایند، اما فاطمه از نسل ملاعب الاسنه (به بازی گیرنده نیزه ها) است و خانواده اش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب، بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترام اند. فاطمه (حضرت ام البنین سلام الله علیها) در شمشیر زنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند. بعد در حالی که می خندید ادامه داد: هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت. به خواستگاران جسور و نام آور سایر قبایل هم جواب رد می داد. وقتی ما و خانواده اش از او می پرسیدیم که چرا ازدواج نمی کنی؟! می گفت: مردی نمی بینم. اگر مردی به خواستگاری ام بیاید ازدواج می کنم. من که انگار افسانه ای شیرین می شنیدم گویا یکباره از یاد بردم که این بخش ناشنیده ای از زندگی مادر همسرم است لذا با بی تابی پرسیدم خب، بگویید آخر چه شد؟! خب معلوم است آخرش چه شد. وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمومنین علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه آمد، او از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت: خدا را سپاس، من به مرد راضی بودم ولی او مرد مردان را نصیب من کرد. 📚بر گرفته از کتاب (ماه به روایت آه) به قلم ابوالفضل زرویی نصر آبادی 🌹▪️سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها، تسلیت باد. @Hoseinmehrali
جلسه عصرانه علمی ۲۸📚 نقد مقاله🔍 موضوع: معیارهای اثبات سیره‌های عقلایی با ارایه: مهدی حسن پور با حضور استاد گرانقدر: حجت الاسلام و المسلمین سید طاهر غفاری زمان: دوشنبه ۲۱ بهمن 📆 ۱۲:۳۰ الی ۱۴:۰۰⏰ مکان: موسسه تخصصی فقه امام کاظم علیه السلام، طبقه سوم، اتاق ۳۱۰
🔰 حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی دیروز در ابتدای درس خارج فقه با اشاره به رحلت حضرت ام‌البنین علیهاالسلام فرمودند: ◼️ ام البنین که بود؟! مقامش قابل بیان و درک نیست؛ شناخت مادر، متوقف بر شناخت فرزندان اوست. این مادر فرزندش ماه بنی هاشمی است که قدرش را امامی دانست که صحیفه‌ی سجادیه از اوست و بیانش این است: «أِنَّ لعمی العَبّاسِ عِندَ اللّه‏ِ مَنزِلَةٌ یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهداءِ یَومَ القیامَةِ؛» شهدایی مثل جعفرطیار و حمزه سیدالشهدا برجایگاه او غبطه میخورند. این مرتبه و مقام فرزند چنین مادری است. علی ای حال وظیفه‌ی مردم و هیات تجلیل و تعظیم این بانوی مکرمه(مادر قمر بنی هاشم) است. 📅۱۹/بهمن/۱۳۹۸ ◻️ @Hoseinmehrali
◼️به مناسبت وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها گوشه ای از فضائل حضرت عباس علیه السلام 🔲خاطره ای از علامه عسکری 💠این عباس کجا و آن عباس کجا ⭕️بعد از وفات حضرت رسول اکرم و اتفاقاتی که در سقیفه افتاد عباس عموی پیامبر به امیرالمومنین گفت یابن اخ"برادر زاده" دستت را جلو بیاور تا با تو بیعت کنم! 🔺که حضرت امیر علیه السلام امتناع کردند چون کاری مهمتر از تجهیز و دفن پیکر مطهر رسول خدا در آن لحظه برایشان وجود نداشت. ❗️اینکه عباس می‌دانست جانشین واقعی پیغمبر امیرالمومنین است اما چرا اولاً گفت ای پسر برادر؟! نگفت سیدی و مولای؟!! و دوماً هم گفت تو دستت را بیاور تا با تو بیعت کنم؟! خودش برای بیعت دستش را جلو نبرد! در حالیکه امام همچون کعبه است که باید اورا طواف کرد...این ها تامل برانگیز است. ✅ اما یک عباس هم در کربلا بود با آن جنگاوری، قدرت و شجاعتی که داشت تا امام به او فرمود برای اهل حرم آب تهیه کن اطاعت کرد و چیزی نگفت! این یک ریاضت بزرگ برای حضرت عباس بود چون مثل ایشان جایش واقعا در میدان جنگ بود نه صرفا برای آب آوردن 📜در زیارت نامه ایشان دارد... العبدالصالح المطیع لله و لرسوله... حضرت ابوالفضل علیه السلام مطیع بود. 🔲علامه عسکری می فرمودند این عباس کجا و آن عباس کجا🔲 📌خاطره از استاد ادیبی 🏴 @Allameaskari @Hoseinmehrali
معیارهای سنجش سیره های عقلایی.pdf
562.2K
مقاله: معیار های سنجش و اثبات سیره های عقلائیه @Hoseinmehrali
صوت عصرانه ۲۸.MP3
31.97M
صوت عصرانه ۲۸، با محوریت نقد و بررسی مقاله «معیارهای سنجش و اثبات سیره های عقلائیه» @Hoseinmehrali
📷 | عکس_نوشت 🔰انقلاب اسلامی عنایت خداوند است 🔸حضرت استاد شب زنده دار دام ظله: انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب نویی است که مثیلی و مانندی در حقیقت نداشته و این در حقیقت عنایت الهی بود که به ذهن حضرت امام قدس سره و بزرگان آورده است و عنایت فرموده و آن در خارج محقق شده است. 📅تاریخ بیانات: 1397/12/20 🔻در محضر حضرت استاد دام ظله 🔗 @pand_saadat @Hoseinmehrali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با هنرمندی فاطمه عبادی @Hoseinmehrali
فضیلتی جالب از فضائل بی کران مولی الموحدین امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام 👇 بخش نخست: 🖋 در كتاب «الروضة في الفضائل» آمده: عمّار ياسر و زيد بن ارقم گويند: روز دوشنبه نوزدهم ماه صفر بود، ما در محضر باصفاى امير مؤمنان على عليه السلام حضور داشتيم، ناگاه فرياد بلندى گوش‌ها را پر كرد، على عليه السلام بر «دكّة القضاء» نشسته بود، روى به من كرد و فرمود: يا عمّار! ائتني بذي الفقار. اى عمّار! شمشير ذوالفقار مرا بياور. وزن ذوالفقار، هفت من و دو سوّم من مكّى بود. من شمشير حضرتش را حاضر نمودم، حضرت آن را از غلافش درآورد و روى زانوانش گذاشت، و فرمود: يا عمّار! هذا يوم أكشف فيه لأهل الكوفة جميعاً الغمّة ليزداد المؤمن وفاقاً والمخالف نفاقاً. اى عمّار! امروز غم و اندوه اهل كوفه را برطرف مى نمايم و كارى انجام مى دهم كه سبب افزايش وفاق مؤمنان و نفاق مخالفان گردد. آنگاه فرمود: اى عمّار! كسى را كه پشت در است وارد كن. عمّار گويد: من بيرون رفتم، ناگاه پشت در زنى را ديدم كه بر كجاوه اى بر شتر قرار گرفته و مى گريد و فرياد مى زند: اى دادرس درماندگان، اى مقصد جويندگان، اى گنجينه رغبت كنندگان، اى صاحب نيروى استوار، اى [آزادكننده اسيران، اى مهر ورزنده بر پيران، اى روزى دهنده كودكان، اى قديمى كه از هر قديمى پيشى گرفته، اى ياور بى ياوران، اى تكيه گاه بى پناهان، اى ذخيره تهيدستان، اى امان بى امانان، اى ياور ضعيفان، اى گنج فقيران! [۱] ] به سوى تو روى آوردم و به آستان تو توسّل جستم، پس رويم را سفيد كن، گره از امر مهمّ من بگشا و غم و اندوهم را بزداى. عمّار گويد: اطراف اين بانو را هزار اسب سوار با شمشيرهاى از نيام كشيده شده گرفته بودند، كه گروهى طرفدار او و گروه ديگرى بر عليه او سخن مى گفتند. من رو به آنها كرده و گفتم: امير مؤمنان على عليه السلام را پاسخ دهيد، صاحب علم و دانش نبوّت را پاسخ دهيد. آن زن از شتر پايين آمد اطرافيانش نيز از مركبها پايين آمده و وارد مسجد شدند. آن زن در برابر امير مؤمنان على عليه السلام ايستاد و گفت: اى على! [۲] به سوى شما روى آورده ام، گرفتاريم را برطرف و مشكلى كه موجب غم و اندوهم شده زايل كن، زيرا تو صاحب اين امر و تواناى آنى، و داناى به آنچه شده و تا قيامت خواهد شد، هستى. در اين هنگام امير مؤمنان على عليه السلام فرمود: اى عمّار! برو و در ميان مردم كوفه ندا ده تا (به مسجد آمده و) شاهد قضاوت اميرالمؤمنين باشند. عمّار گويد: من در ميان مردم كوفه فرياد زدم: مردم! هر كه مى خواهد شاهد آنچه خدا به على عليه السلام برادر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم عطا فرموده، باشد، در مسجد حضور بهم رساند. در اين موقع، مردم به سوى مسجد هجوم آورده و مسجد از جمعيّت پر شد. آنگاه امير مؤمنان على عليه السلام فرمود: اى گروهى كه از شام آمده ايد مشكلتان را مطرح كنيد! در اين هنگام، پيرمردى كه بُرد يمنى و حلّه عدنى بر تن داشت و عمّامه خزّ سوسنى هم بر سر گذاشته بود، از ميان آنها برخاست و گفت: سلام بر تو اى گنج فقيران! و اى پناه بى پناهان! اى مولاى من! اين كنيزى كه در برابر توست دختر من است، او هرگز شوهر نكرده ؛ ولى اينك در خانه من حامله شده است. به راستى او آبروى مرا در ميان خاندانم برده است. من به شدّت، دليرى، سختى، سطوت، كمال و عقل مشهورم. من همان «فليس بن عفريس» و شير غضبناكى هستم كه آتش قهرم خاموش نمى گردد و همسايه اى بر من قهر و غلبه نمى كند. دليرى، شجاعت، حملات و سطوات من در ميان عرب كم نظير است. با اين حال، اينك اى على! در كار خود متحيّر و سرگردان هستم، پس امر مشكلى كه موجب اين غم و اندوهم گشته از من بزداى كه امام، اُميد اُمّت است و اين مشكل بزرگى است كه من تاكنون همانند آن و از آن بزرگتر نديده ام. امير مؤمنان على عليه السلام رو به آن دختر نمود و فرمود: اى دختر! نظر تو درباره آنچه پدرت اظهار مى دارد، چيست؟ گفت: امّا آنچه پدرم مى گويد: من دوشيزه هستم، راست مى گويد، ولى اينكه مى گويد: من حامله هستم، سوگند به خدا! من هرگز خيانتى نكرده ام. اى امير مؤمنان! تو جانشين رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و وارث او هستى، چيزى بر تو پنهان نيست، تو مى دانى كه من در ادّعايم دروغ نمى گويم، پس اى گشاينده مشكلاتى كه موجب غم و اندوه مى گردد ؛ مشكل مرا حل كرده و غم و اندوهم را بزداى. در اين هنگام امير مؤمنان على عليه السلام در بالاى منبر قرار گرفت و صداى تكبير سر داد و فرمود: «اللَّه اكبر»، «اللَّه اكبر»، و اين آيه شريفه را قرائت فرمود: «جاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ الباطِلُ إنَّ الباطِلَ كانَ زَهُوقاً » [۱] ؛ «حق آمد و باطل نابود شد ؛ به راستى كه باطل نابودشدنى است». ادامه دارد... @Hoseinmehrali
فضیلتی جالب از فضائل بی کران مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام:👇👇 بخش دوم (پایانی): سپس امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اين حكم به من واگذار شده است، آنگاه قابله شهر كوفه را خواست. زنى بنام خولاء (لبناء) كه قابله زنان كوفه بود، آمد. حضرت به او فرمود: ميان خود و مردم پرده اى بزن و ببين اين دختر، حامله است يا نه؟ قابله دستور حضرتش را اجرا كرده آنگاه بيرون آمد و گفت: آرى، او دوشيزه و در عين حال حامله است. على عليه السلام رو به مردم كرد و فرمود: يا أهل الكوفة! أين الأئمّة الّذين ادّعوا منزلتي؟ أين من يدّعي في نفسه أنّه له مقام الحقّ فيكشف هذه الغمّة؟ اى مردم كوفه! كجايند پيشوايانى كه مقام و منزلت مرا ادّعا مى كردند؟ كجاست كسى كه ادّعا مى كرد مقام حقّ را داراست تا اين مشكل را حلّ كند؟ عمرو بن حريث لعنه اللَّه با مسخره گفت: حلّ اين مشكل فقط به دست توست اى فرزند ابى طالب! امروز امامت تو بر ما ثابت مى شود!! امير مؤمنان على عليه السلام رو به پدر دختر نمود و فرمود: اى اباالغضب آسيب ديده! آيا تو از شهر دمشق نيستى؟ گفت: آرى. فرمود: آيا از قريه اى بنام «أسعار» نيستى؟ گفت: آرى. فرمود: آيا در ميان شما كسى هست كه همين الآن تكّه اى يخ بياورد؟! گفت: يخ در شهرهاى ما زياد است ؛ ولى ما هم اكنون توانايى حاضر نمودن آن را نداريم. فرمود: فاصله ميان شهر ما و شما دويست و پنجاه فرسنگ است؟ گفت: آرى، اى مولاى من! فرمود: أيّها الناس! انظروا إلى ما أعطى اللَّه عليّاً من العلم النبويّ الّذي أودعه اللَّه ورسوله من العلم الربّاني. اى مردم! اينك بنگريد به آنچه كه خدا از علم نبوى به على عطا فرموده است همان علمى كه خداوند و رسولش از علم ربّانى در او به وديعت گذاشته اند. عمّار گويد: امير مؤمنان على عليه السلام دست مبارك خود را در حالى كه بر بالاى منبر مسجد جامع كوفه بود دراز كرد و تكّه يخى آورد كه هنوز قطرات آب از آن چكّه مى كرد. در اين هنگام مردم فرياد زدند و موج فرياد جمعيّت مسجد را فرا گرفت، حضرت رو به مردم كرد و فرمود: اسكتوا! ولو شئت أتيت بجباله. آرام باشيد! اگر بخواهم كوه يخ را حاضر مى كنم. آنگاه به قابله كوفه فرمود: اين تكّه يخ را بگير و به همراه دختر از مسجد بيرون رو، آنگاه تشتى زير او بگذار و اين تكّه يخ را در نزديكى رحم او قرار ده، زالوئى بيرون خواهد آمد كه وزن آن پنجاه و هفت مثقال و دو دانق [۱] است. قابله تكّه يخ را گرفت و به همراه دختر از مسجد بيرون آمد و تشتى آورده و آن طور كه حضرتش فرموده بود انجام داد، ناگاه زالوى بزرگى داخل تشت افتاد و آن را وزن كرد همان اندازه بود كه حضرتش فرموده بود. قابله با كنيز به مسجد آمد و زالو را در برابر حضرتش بر زمين گذاشت، حضرت فرمود: آيا وزن نمودى؟ گفت: آرى، وزنش پنجاه و هفت مثقال و دو دانق بود. امير مؤمنان على عليه السلام فرمود: آرى، و اين آيه را تلاوت فرمود: «وَإنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَكفى بِنا حاسِبينَ » [۱] ؛ «و اگر به مقدار يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد ما آن را حاضر مى كنيم و كافى است كه ما حسابگر باشيم». آنگاه فرمود: اى اباالغضب! دخترت زنا نكرده جز آنكه او در ده سالگى در جايى وارد آب شده و اين زالو وارد رحم او گشته و از آن موقع تا حالا در رحم او بوده و بزرگ شده است. در اين هنگام پدر دختر برخاست و مى گفت: گواهى مى دهم كه تو مى دانى آنچه را كه در رحم‌ها است و آگاه از ضمايرى. [۲] نويسنده رحمه الله گويد: اين روايت را بحرانى قدس سره با اندكى تفاوت و اغلاط در عبارات از سيّد مرتضى رحمه الله نقل نموده است. [۳] ---------- [۱]: به جاى اين فراز در «الفضائل» و «بحار الأنوار» آمده: «اى اطعام كننده يتيمان، اى روزى دهنده نيازمندان، اى زنده كننده هر استخوان پوسيده، اى قديمى كه از هر قديمى پيشى گرفته، اى ياور كسى كه يار و ياور ندارد، اى پناه بى پناهان و اى گنج بى نوايان! » [۲]: در «الفضايل» و «بحار الأنوار» چنين آمده: «اى مولاى من! اى پيشواى پرهيزگاران! به سوى تو آمده و... ». [۱]: سوره إسراء، آيه ۸۱. [۱]: در كتاب فضائل، پنجاه و هفت درهم و دو دانق است، و دانق يك ششم درهم است. [۱]: سوره انبياء، آيه ۴۷. [۲]: فضائل ابن شاذان: ۱۵۷ - ۱۵۵، نوادر المعجزات: ۲۶ ح ۱۰، بحار الأنوار: ۲۷۷/۴۰ ح ۴۲. اين روايت را علّامه مجلسى رحمه الله در ج: ۱۶۷/۶۲ ح۲ به اختصار نقل كرده است. [۳]: عيون المعجزات: ۲۱، مدينة المعاجز: ۵۳/۲ ح ۳۹۹. 👈کتاب القطره باب فضائل امیرالمومنین علیه السلام👉🏿 @Hoseinmehrali
مقام ابراهیم و جایگاه آن در حج برگرفته از نشست علمی پژوهشکده حج و زیارت در تاریخ ۹۸/۱۱/۲۳ بخش نخست: در روایات فراوانی بر سمحه و سهله بودن شریعت، تاکید شده است. سوال: چگونه ممکن است با وجود قطعیت این نکته، برخی فتاوی فقها در باب حج، با این نکته نمی سازد و گاهی با عسر و حرج همراه است؟ نمونه: به عنوان نمونه، در رابطه با مقام ابراهیم و نماز پشت مقام، فتاوی مشکلی وجود دارد. ✅ تحریر محل نزاع: مکان فعلی جایگاه مقام ابراهیم با بیت الله الحرام 13.5 زراع است. آیا می توان مکان آن را تغییر داد تا صعوبت ها بر طرف شود یا خیر ؟ اگر آری، آیا این تغییر، محدود است یا خیر ؟ اگر محدود است، حدود آن چیست؟ آیا اگر مقام، جابجا شد، با توجه به این که مشهور فرموده اند مطاف باید بین مقام و بیت باشد، آیا مطاف هم تغییر می کند؟ یا آن که مطاف، همان 13.5 زراع باقی خواهد ماند؟ آیا اگر مقام را تغییر دهیم، مکان نماز که فرموده اند باید خلف المقام باشد، آیا مکان نماز هم تغییر می کند یا خیر، بلکه باید نماز را در همان مکان با همان فاصله 13.5 ذراع بخوانند؟ برخی احتمال داده اند که مقام ابراهیم، تمام مسجد است، برخی احتمالات دیگری نیز داده اند، ولی این احتمالات، قابل توجه نیست و نظر مشهور، همان حجر و سنگی است که حضرت ابراهیم، روی آن رفته است و نه حتی جایی که آن حجر، در آن واقع شده است. باید به تاریخچه این بحث، مراجعه کرد. پنج نظریه در اهل سنت وجود دارد، ولی در کتب تاریخی و روایی امامیه ، نظر ششمی هم موجود است. 1. در خلافت خلیفه دوم، یک سیلی در مکه آمد به نام «ام نهشل» و مقام را به بیت چسبانید و خلیفه دوم آمد و از شیوخ کمک گرفت و آن را در جای قبل قرار داد (ازرقی در تاریخ مکه این قول را می نویسد). 2. تا زمان خلیفه دوم، متصل به بیت بوده است و خلیفه دوم، آن را در مکان فعلی قرار داد. 3. تا سال 18 قمری، متصل به بیت بوده است و خلیفه دوم، آن را در مکان فعلی قرار داد و هیچ سیلی هم در کار نبوده است. 4. در زمان جاهلیت، ملصق به بیت بوده است و در زمان فتح مکه، به دستور نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، این حجر را در مکان فعلی قرار دادند. 5. در المدونه الکبری آمده است که از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام، تا اواخر جاهلیت، در جای فعلی بوده است و در اواخر جاهلیت ملصق کردند و خلیفه دوم آن را در مکان فعلی قرار داد و نعوذ بالله نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، متوجه این نکته مهم نبوده است. یکی از نقاط درخشان فقه امامیه است که هیچ تشتتی در فقه شیعه وجود ندارد، بر خلاف فقه عامه که امثال این تشتت عجیب و اقوال پنج گانه در آن، مطرح است. این نشانه ای است که چقدر ائمه اطهار علیهم السلام، دقت و مراقبت بر آن که اصحاب، صحیح بفهمند، داشته اند. 6. نظر ششم(نظر شیعه): در ابتدا، ملصق به بیت بوده است و قریش برای تسهیل طواف، آن را در مکان فعلی قرار داد و بعد از فتح مکه، مقام را در همان جای سابق که ملصق به بیت بوده است، قرار داد و تا زمان خلیفه دوم نیز ملصق بوده است، ولی خلیفه دوم، با کمک مشایخ مکه، بدون آن که سیل و عسر و حرجی در کار بوده باشد، و بلکه برای احیای یکی از سنن جاهلیت، آن را در مکان فعلی قرار داد. @Hoseinmehrali
مقام ابراهیم و جایگاه آن در حج برگرفته از نشست علمی پژوهشکده حج و زیارت در تاریخ ۹۸/۱۱/۲۳ بخش دوم : سوال: اصل اولی چیست؟ آیا مکان آن، توقیفی است. جواب: اگر شک کنیم در تعیینی بودن مکان آن، اصل عدم تعیین است. ولی این اصل، با یک ظاهر، در تعارض است، زیرا، ظاهر آن است که اگر خداوند متعال، از بهشت، چنین حجر مقدسی را بفرستد، ظاهر آن است که مکان آن را نیز تعیین خواهد است. پس عدم تعیین مکان آن، خلاف ظاهر است و ظاهر، مقدم بر اصل است. ممکن است کسی از راه دوران بین تعیین و تخییر، وارد شود. در این جا عده ای برائتی اند لذا قائل به تخییر اند. برخی نیز اشتغالی اند و قائل به تعیین اند. اشکال: در رابطه با پرده داشتن بیت، اصلا انشائی معلوم نیست بوده باشد، چنان چه در رابطه به رنگ پرده نیز انشائی نیست، چنان چه رنگ پرده نیز در طول تاریخ، گاهی مشکی نبوده است. لذا با توجه به این که انشائی وجود ندارد، لذا مساله دوران بین تعیین و تخییر، مطرح نمی شود. همین اشکال، در این جا هم هست، زیرا انشائی در این باره، وجود ندارد که دوران بین تعیین و تخییر، مطرح شود، زیرا این دوران، در جایی مطرح می شود که انشائی وجود داشته باشد. پس فقط این نکته را باید بررسی کرد که آیا در دوران بین ظاهر و اصل، چه باید کرد. @Hoseinmehrali
مقام ابراهیم و جایگاه آن در حج برگرفته از نشست علمی پژوهشکده حج و زیارت در تاریخ ۹۸/۱۱/۲۳ بخش سوم (پایانی): آیه 97 سوره مبارکه آل عمران: واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی. این آیه شریفه، وقتی وارد شده است که مقام، ملصق بوده است. لذا آیه در مقام این است که فقط در نزد آن، نماز بخوانید، ولی هیچ دلالتی ندارد که این مقام را نباید تغییر مکان داد. بقیه آیات را نیز اگر بررسی کنید، دلالت بر عدم جواز تغییر مکان، ندارد. و اساسا، دلیل محکم باید اقامه شود تا عدم جواز تغییر مکان آن، ثابت شود. حتی از طریق قرینه مناسبت حکم و موضوع نیز نمی توان استفاده کرد، زیرا شارع حکیم، اصل حکم اقامه صلاه، خلف المقام را اراده کرده است، ولی این که مناسبت داشته باشد این حکم، با لزوم ثبات و عدم تغییر مکان آن، چنین چیزی استفاده نمی شود. «من» را نیز در روایات، به عند یا خلف، تفسیر کرده اند، لذا هیچ دلالتی در آیات قرآن کریم، بر عدم جواز تغییر مکان آن، وجود ندارد و فقط و فقط، اصل لزوم نماز خلف المقام یا عند المقام، استفاده نمی شود. حتی اگر در زمان نزول آیه شریفه، مکان مقام، مکان فعلی بوده باشد (که چنین نیست)، باز هم آیه شریفه، هیچ تعریضی نسبت به مکان مقام ندارد، چه برسد به این که مکان زمان نزول آیه شریفه، غیر از مکان فعلی بوده است. در روایات نیز حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام می فرماید: ولاتی که قبل از من بودند و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را تغییر دادند، اگر من بخواهم دوباره سنن النبی را احیا کنم، و مثلا مقام ابراهیم را به جای قبلی آن، باز گردانم، همه ی جنود و یارانم، پراکنده می شوند. به نظر ما، ائمه اطهار علیهم السلام، در روایات خویش، هیچ تاکیدی به رجوع به رجال، نداشته اند. خود ایشان در جواب این سوال که وقتی روایات شما به دست ما می رسد، چه کنیم؟ می بفرمایند: «فقس علی کتاب الله و سایر احادیثنا». لذا هیچ نیاز به بررسی رجال الحدیث نیست و حتی اگر صحیح اعلایی باشد و با کتاب و سنت، نسازد، حدیث را باید رد کرد و اگر با کتاب الله و سایر احادیث سازگار است، باید پذیرفت، حتی اگر رجال آن، ضعیف باشد. این روایت نیز، با کتاب الله و سایر احادیث سازگار است، زیرا فراوان داریم که خلفا، سنن النبی را تغییر دادند.، اگر چه ابان بن ابی عیاش که ضعیف است، در سند این روایت است. این نظر را مطابق با حق می دانیم که اساسا کنار گذاشتن این همه روایت، به صرف ضعیف بودن رجال، اشتباه است و اساسا نیازی به علم رجال، وجود ندارد. از این روایت استفاده می شود که بازگرداندن حجر به موضع زمان نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، جزو خطوط قرمز و واجبات نبوده است، و گرنه، حتما امیرالمؤمنین علیه السلام، این کار را می کردند. کلید حل بحث این جا است که در آن ظاهر که معارض با اصل بود، تردید وجود دارد، زیرا چنین ظاهری وجود ندارد که حتما مکان مقام را نیز تعیین کرده باشند. از آیات و روایات نیز که استفاده عدم جواز تغییر، نمی شود. استظهار هم نمی شود که بازگرداندن نبی مکرم، مقام را نیز، به عنوان تشریع بوده است. بله البته اگر فقیه، استظهار کند که این فعل نبی مکرم، تشریع است و وجوب را می رساند، در این صورت، توقیفی بودن مکان، ثابت می شود، ولی فعل معصوم، اعم از وجوب و استحباب است. 🔆نتیجه آن است که توقیفی بودن مکان مقام، قابل اثبات نیست. @Hoseinmehrali
🌺🌿 به مناسبت سالروز درگذشت آیت‌الله عبدالله مامقانی (23 بهمن) 👈🏼 محتاج کتاب تهذیب شیخ طوسی شده بود. نیمه های شب، در میانه تألیف کتاب رجالی اش. آن وقت شب، به جایی و کسی دسترسی نداشت. فکرش به جایی قد نمی داد. دلش شکست. اشکش روی گونه اش غلطید. متوسل شد به آقا و مولای عالم. امام زمانش را مخاطب التماسش ساخت. عرض کرد: آقای من! این کار، مال شماست. من هم خادم شما. خودتان کمک کنید. دستم را بگیرید و راهی نشانم دهید. لحظه ای بعد، فکری به ذهنش رسید. نگاهش به کتاب پاره های روی تاقچه افتاد. قبلاً بارها زیر و رویشان کرده بود. باز هم سراغشان رفت. دوباره گشت و نیازش را همانجا دید؛ نسخه ای خوشخط از کتاب تهذیب. تا چند روز بعد، به همان نسخه مراجعه می کرد. کار علامه مامقانی که به پایان رسید، دیگر آن کتاب را ندید! 📚تنقیح المقال، ج۱، ص۴۰۹ 🆔 @heydariam_heydari110 @Hoseinmehrali
soleimany_vasiatnameh.pdf
485.8K
📝وصیت‌نامه شهید سپهبد قاسم سلیمانی منتشر شد ✍خدایا برای دفاع از دینت، دویدم و افتادم و بلند شدم. خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک دفاع از مظلوم است ✅کانال سپهبد قاسم سلیمانی👇 http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299 @Hoseinmehrali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قرائت وصیت‌نامه شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی توسط سردار قآنی ✅کانال سپهبد قاسم سلیمانی👇 http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299 @Hoseinmehrali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆گره گشایی خداوند 🔆 🌸رزق لایحتسب را همیشه در محاسباتتان به طور اجمال در نظر داشته باشید🌸 🖌درست است که محاسبات عقلانی و مادی تاثیر گذار و لازم است ⬅️اما جایی را هم باز گذارید برای محاسبات 👈 فراتر از مسائل مادی 👈فراتر از آنچه به عقل انسان می رسد ⬅️این رزق لایحتسب است ⬅️این همان چیزی است که محاسبه نشده است و به ما می رسد ✅در همه کارهای جبهه ی مومن این را باید رعایت کرد ✅در نظر گرفت ✳️و انتظارش را داشت 🖌در دعا می خوانیم :یا من اذا تضایقت الامور فتح لها بابا لم تذهب الیه الاوهام 📌وقتی کارها گره می خورد وقتی بن بست به حسب ظاهر بوجود می آید گاهی خدای متعال از یک گوشه بن بست راهی باز می کند که هرگز وهم بشر و اندیشه انسانی به آن نرسیده بود 👈اینچنین چیزی وجود دارد @bedan_ayyadakallah 🌷🌷🌷 @Hoseinmehrali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا