Banifateme_moharam1400_shab8_2.mp3
1.37M
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦•چون تو ای لاله! در این باغ... #قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشت
چون تو ای لاله! در این باغ گلی پر پر نیست
و از این پیر جوان مرده، کمانی تر نیست
دست و پایی، نفسی، نیم نگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
*چه کنم شب هشتمِ، نمیشه نگم، یا ابا عبدالله! خدا نیاره یه بابا زمین خوردن بچه اش رو ببینه، خدا نیاره یه بابا صورت بچه اش رو زخمی ببینه، خدا نیاره یه بابایی کتک خوردن بچه اش رو ببینه...
علی اکبر رفت میدان، همه گفتن پیغمبر اومده، شبیه ترین فرد خَلقاً و خُلقاً و مَنطقاً به رسول خدا بود، صدای تکبیر بلند شد تا این که شروع کرد خودش رو معرفی کردن: من نوۀ پیغمبرم، من نوۀ علی ام، من نوۀ فاطمه ام، من پسر حسینم، علی ابن حسین بن علی، علیِ الاَکبر...
جنگ نمایانی کرد، بعضیا گفتن تشنه اش شد، برگشت یه نگاه به بابا کرد دید بابا از خودش تشنه تره، اینقدر خواهرها براش گریه کردن، داداش! مواظب خودت باش، عمه زینب داره دعا میکنه، سکینه داره دعا میکنه، اما نالۀ اهل خیمه بلند شد میدونی کدوم ساعت؟ اون ساعتی که حسین دست رو سر گذاشت.. آخه مگه خبر نداری، مگه نمیدونی علی اکبر رو چطور کشتن؟ یکی نیزه به پهلوش زد، یکی شمشیر به فرقش زد، اما نتونستن یه کاری کنن از اسب واژگون بشه، این اسب اسبی است که میدونه سوارش چقدر ماهره، تربیت شده است، اونایی که سوار کارن میدونن دستش رو انداخت دورگردن اسب، یعنی اینکه دیگه توان ندارم، من رو برگردون سمت خیمه، خونِ سر علی جلو چشم اسب رو گرفت، عوض این که سمت خیمه ها بره رفت وسط دلِ دشمن، حسین یه وقت دید شمشیرا بالا میاد، همچین که با عجله دوید از خیمه گاه تا قتلگاهِ علی، هی زمین میخورد، بلند میشد، صدا میزد: وَلَدی! دید علی داره پاهاش رو روی زمین میکشه، صورتش رو گذاشت رو صورت علی...
میدونی چرا بغلش نکرد؟ آخه بدنِ سالم رو میشه بغل گرفت، حسین هر طرف رو میگرفت، یه طرف دیگه روی زمین میریخت... ناله بزن: حسین!...*
Banifateme_moharam1400_shab8_3.mp3
1.53M
|⇦•چجوری تا جسم علی دوید...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦•چجوری تا جسم علی دوید... #قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم
رسید حسین
چجوری تا جسم علی دوید حسین
اون آخرا خودش رو میکشید حسین
فقط خدا میدونه که چی دید حسین
سرش یه جا
دونه دونه اعضای پیکرش یه جا
جداشد از هم تَنِ پَرپَرش یه جا
جمع نمیشه علی اکبرش یه جا
این لشکر داره تو دلش
کینه از اسمِ تو علی
تا خیمه شاید نمونه
چیزی از جسم تو علی
لخته لخته خون
روی این لبا
ای کاش که تنت
جاشه تو عبا
*پسرم! چرا این طوریت کردن؟ بابا! عزیز دلم! بلند شو همه ی اهل خیمه دارن گریه میکنن...
آی رفقا! آی بزرگترا! رزمنده ها! قربون همتون برم جَوُونا یادتون باشه هرکی رو زمین افتاد امام حسین رفت آوُردتش خیمه دارالحرب، حواست هست؟ زینب چهار پنج ساله بود وقتی سر قبر مادر میرفتن، علی میگفت: حسن جان! حسین جان! این روشنایی هارو کم کن نمیخوام چشمی قد و بالای زینب رو ببینه...
روضه علی اکبرِ چرا از زینب دارم میگم؟ کار دارم باهات آی غیرتیا، حسینیا، تنها کشته ایی که پای ناموس حسین رو وسط میدون وا کرد علی اکبر بود، همچین که صورتش رو گذاشت رو صورت علی، هی میگفت: بابا! بابا بلند شو ببین دارن به من میخندن، پسرم علی اکبر! چرا اینقدر علی اصغر شدی بابا؟ یه وقت دید یه دستی مثل دست مادر اومد رو شونش، برگشت نگاه کرد دید زینبِ، صدا زد: حسین! خدا صبرت بده...
یه جمله ای حسین گفت صدا زد:...*
علی جان خیز از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
دست و پایی، نفسی، نیم نگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
در کنار توام و باز به خود میگویم
نه حسین! این تنِ پوشیده به خون اکبر نیست
*بازم ناله بزن بگو: یاحسین!..*
فراخوان
تعامل هنر در هیات
هنر "پرده خوانی" نه تنها با آئینهای شیعی متصل است بلکه با موسیقی کهن ایرانی نیز در تعامل است لذا
در جهت تحول در ارائه محتوای آئین های حماسی کشور به نوجوانان و جوانان از مبلغین واساتید وستایشگران و علاقمندان به این حوزه، دعوت میشود در دوره آموزش پرده خوانی شرکت نمایند.
جهت ثبت نام و شرکت در دوره به ایدی
پیام دهید✍🏻✍🏻✍🏻
https://eitaa.com/madehintaha
🏴 اشعار #شب_تاسوعا #شب_نهم_محرم
____
#حضرت_عباس
به تمنای لب تو قلب دریا سوخته
صورتت افتاده روی خاک وصحرا سوخته
پیکرت را جمع کردم قد یک گهواره شد
زیر خورشید عراق این قد و بالا سوخته
چشمهایت را که دیدم چشمهایم تار شد
تیر را جوری زده پلک تو حالا سوخته
تیرها نه درمیاید نه از آن سو میرود
جای جای تو در این اوضاع یکجا سوخته
کاش میشد تا همینجا پیش تو خاکم کنند
من که پیش چشمهام انگار دنیا سوخته
پاشو برگردیم خیمه قبل آنکه بشنوی
درمیان شعله ها گیسوی زنها سوخته
تو نباشی دخترانم را اراذل میزنند
صورت هر دختری در بین دعوا سوخته
🔸شاعر: #سید_پوریا_هاشمی
_____________________
🔹
abasi..alatashe....mp3
948.2K
العطس خیمه ها
زمینه شب نهم
امیر عباسی
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
العطش خیمه ها
ناله و اشک رباب
ساقی لب تشنه رفت
در پی یک قطره اب
زاده ام البنین رفت ولی بر نگشت
سوخت دل مادری اب میسر نگشت
امید زینب شد نا امید
جی بالمای لسکینه ای شهید
موج دریا مشک سقا اشک زهرا
یا ابالفضل
مشک و علم یک طرف
دست قلم یک طرف
العطش کودکان
بین حرم یک طرف
ناله ادرک اخاک میرسد از علقمه
زاده ام البنین شد پسر فاطمه
ابروی پیوسته شد جدا
کربلا تازه شد کربلا
ای تشنه لب عشق زینب کاشف الکرب
یا ابالفضل
زائر کوی حسین
گشته دل و جان ما
بسته به موی حسین
حال پریشان ما
دل خوشی عاشقان روضه خون خدا
جنت ما هیئتت مقصد ما کربلاست
مولایم اربابم یا حسین
از عشقت بی تابم یا حسین
فریاد هل من ناصرت در یاد ماست
یا لیتنا کنا معک فریاد ماست
در پی روح خدا
سوی خدا می رویم
همچو شهیدان سوی
کرب و بلا می رویم
جان و دل عاشقان نذر رضای ولی
نذر علم دار عشق حضرت سید علی
همراز گل های پرپرم
سرباز گمنام رهبرم
اخر شهیدم می کند عشق ولی
چشم من و فرمان تو سید علی
یا ابوالفضل