eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
131 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 *سبک زندگی اهلبیت (ع) *انسان شناسی *طرح اجرایی قرآن زنده است *مقتل شناسی *اصول و فنون *نواها ونغمه * فرزند آوری و فرزندپروری
مشاهده در ایتا
دانلود
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سال‌ها منتظر روی برادر بودم روی قبرم بنویسید جدایی سخت است این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم سال‌ها می‌شود از پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته و با قد خمیده رفتم بنویسید همه دور و برم ریخته‌اند چقدر دسته‌ی گل روی سرم ریخته‌اند چقدر مردم این شهر ولایی خوبند که سرم را نشکستند، خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت ...من کجا، شام کجا، زینب بی یار کجا؟ من کجا، بام کجا، کوچه و بازار کجا؟ بنویسید که عشّاق همه مال هم‌اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم‌اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید... روی قبرش بنویسید برادر بوده سال‌ها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود، خدایا شکرت هر چه هم بود، بدن بود، خدایا شکرت یار هم آن قَدَری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود او کجا، نیزه کجا، گودی گودال کجا؟ او کجا، نعل کجا، پیکر پامال کجا؟ * * بنویسید سری بر سر نی جا می‌کرد خواهری از جلوی خیمه تماشا می‌کرد ✍
ماییم گدای حضرت معصومه محتاج عطای حضرت معصومه همراه رضا ز دیده خون می باریم در روز عزای حضرت معصومه آمد ز مدینه تا که در قم باشد در مملکت امام هشتم باشد شاید که خدا نخواست تا مرقد او مانند مزار فاطمه گم باشد در سر هوس دیدن دلبر دارد بر سینه ی خود داغ برادر دارد افسوس که تا دیار ساوه آمد دیگر نتوانست قدم بردارد زخمی به جگر داشت و در تب میسوخت از داغ برادرش مرتب می سوخت هر جا که سر دردِ دلش وا می شد می گفت : " امان از دل زینب " می سوخت با ناله دو چشمان ترش را وا کرد تا سِیر کند دور و برش را ، وا کرد نومید ز دیدن برادر بود و با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد صد آه اگر بر جگرش افتاده هر چند جدا ز دلبرش افتاده کِی بر بدن برادرش رقصیدند ؟ کی دست کسی به معجرش افتاده او خواهر یک امام بود و زینب... ! او شاهد احترام بود و زینب... ! ظلم بسیار اگر چه دید ، اما کِی - در مجلسی از حرام بود ؟ و زینب...!
هم غمِ اشک دو خواهر،دو برادر را کشت هم فراق دو برادر که دوخواهر را کشت هر دو تا داغِ بزرگیست برای زهرا وای از غصّۀ اولاد که مادر را کشت خواهری در قُم و از هجرِ برادر جان داد کوفه و شام هم آن خواهرِ دیگر را کشت آه ای حضرت معصومه بمیرم بی بی غربت تو به خدا شیعۀ حیدر را کشت پیش چشمت به رضای تو جسارت شد؟ نه دید زینب که عدو سبط پیمبر را کشت کرد خورشیدِ سرش بر افقِ نیزه طلوع گیسوی درهمِ او خواهرِ مضطر را کشت جان گرفت و به لبش آیۀ قرآن گل کرد خیزران صوت رسای لب وحنجر را کشت دلِ شب داخلِ ویران، سر خونینِ حسین در طبق آمد و این منظره دختر را کشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه #حضرت_معصومه حاج محمود کریمی
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 🍀 متن روضه حضرت معصومه سلام الله علیها-حاج محمود كریمی                        ➖➖➖➖➖ عین عمه جانش،بلا دید ،هفده نفر از بنی هاشم و مقابل چشم مبارك خانم معصومه سلام الله علیها،كشتند و سر بریدند،خانم مریض شد، عرض كردند خانم جان شهری در این نزدیكیه،نامش قمه،اگه دستور بدید،خیلی محب شما و اهلبیتند،تشریف ببرید قم،خانم فرمود،قم و می شناسه،روایت شنیده،مگه امام صادق نفرمود،حرم تمام ما اهلبیت قمه، دختری از من در قم دفن می شه،اسمش فاطمه است ،هركی زیارتش كنه ،بهشت براش واجب می شه،یاد حدیث جدش اُفتاد،فرمود بریم قم ،پیش قراولا رفتند، داد می زدند تو كوچه ها ،مردم قم از چه نشستید،وقت و اقبال به شما رو كرده،مردم قم پاشید گل و شیرینی بدید،خواهر امام رضا علیه السلام داره می یاد،مردم قم هركی قربونی می خواد بده بیاره،مردها همه دروازه شهر ایستادند،یه عده جلوتر،جمعیتی اُمد،از قم و اطراف،زنها رو بامها هلهله می كردند،هر كی می گفت چه خبره، می گفت: مگه نمی دونی دختر موسی بن جعفر داره می آد،خواهر امام رضاعلیه السلام داره می آد پیش ما بمونه،دیدند،ماشاءالله با چه جمال و جبروتی،محملی از دور داره می آد،همه می گن الله اكبر،فاطمه داره می آد،محمل و گل باران كردند،بوی گل و گلاب همه جا رو گرفت،بنا به دستور خود بی بی دم در خونه موسی بن خضرج ، محمل ایستاد،همه مردها از كوچه رفتند بیرون، تملم زنهای با كمال، مجلله ،زنهای متدینه،همه چاكر و نوكر ایستادند،كنیزها ایستادند،ناقه زانو زد،همچین آرام پا گذاشت رو زمین،سكینه و آرامش خاطری به دل و وجود اهل قم داد،تا پا اُمد رو زمین،صدا زدند صلوات بفرستید،با مشغله ای ،دختر موسی بن جعفر رو می خوان ببرند داخل خونه ،خوب مردم می ریزند دورش،چندین نفر دورش و گرفتند،خانم كسالت داره،برید كنار،همه ایستادند،هی نگاه می كنند،خانم جان منزل ما میاید،قربونی آوردند بكشند،بی بی فرمود این كارو نكنید،با یك عزت و احترامی،خواهر امام رضا علیه السلام آمد تو قم،آقا در مثل مناقشه نیست،امام راحل اُمد چقدر شلوغ بود،حالا عمه جان امام خمینی آمده،كسی كه برا ما حضرت زهرا سلام الله علیهاست،خود بی بی فرمود:هرچی از من می خواهید،سر قبر دخترم معصومه برید،دنبال قبر من نگردید،با عزت و احترام وارد شد،چیه كجا می خوای بری،این داستان قبلاًهم تكرار شده،یه شهر دیگه سراغ دارم،مثل قم آذین بستند،مثل قم  مردم جمع شدند،مثل  قم زنها هلهله كردند،مثل قم دروازه های شهر آدم ایستاد،اما یه فرقایی داشت،آه،تو قم ،رو پشت بومها گل بردند،تو شام تو پشت بومها سنگ بردند،گلم بردند،اینقده از اون بالا گل آتیش می ریختند،امون از دل زینب،امشب مجلس زنونه است برا،حضرت معصومه گریه می كنی باید،مثل زنها گریه كنی،آی خواهر امام رضا،برگردیم قم،اینقده حال بی بی خراب شد،آخه آدمی كه،بترسه به یارش نرسه،دیگه از غذا خوردن می افته،دیگه لبخند رو لبش نمی آد،داغ دیده نیست كه هست،یكی یه دونه خواهر امام رضا علیه السلام نیست كه هست،عزیز همه ی اهلبیت نیست هست،وسط راه مونده،خدا نیاره كسی وسط راه بمونه،آی  جوونایی كه وسط راه موندید،آی  اونایی كه دنبال گره گشا می گردید،آروم  آروم حالش رو به وخامت رفت،لحنش عوض شد، به شوق دیدن یار از دیار آمده ام، به اشك چشم و دل بی قرار آمده ام هوای روی برادر مرا كشید اینجا چه می شود به من او را نشان دهید اینجا غریبه ای به هوای غریب آمده است مریض عشق به شوق طبیب آمده است خودم میان قم و نبض جان من در طوس میان آتش هجران نشست این ققنوس رسیده وقت سفر جان به دوست بسپارم رضا كجاست سرم را به پاش بگذارم بیا برادر از جان عزیز تر به سرم كه زهر هجر تو سوزانده گوشه ی جگرم تمام قوت من جمع در صدا شده است به دست وپا زدنم اشهدم رضا شده است دیشب یه حرفی ،یكی برام زد،دیروز خیلی باهاش گریه كردم،فرمود:مگه نیست هر كسی به پابوس امام رضا علیه السلام بیاد،امام رضا دم مردن بدادش می رسه،چرا خودش فرموده،مگه نیست الاعمال و به نیات،كسی نیت زیارت كنه ،انگار رفته،پس امام رضا بالا سر اون كسی كه  نیت داره بره مشهد،میاد،مگه نیست این بی بی داشت می رفت،مشهد،وسط راه موند،پس باید لحظه ی آخر امام رضا اُمده باشه، و اُمده، اُمد بالا سرش،سر خواهرشو به دامن گرفت،گذشت وقتی می خوان غسل بدن،دستای میت و باز می كنن،امام رضا علیه السلام دید یه كاغذی تو دست خواهره،دست و  باز كرد،دید همون نامه ای است كه نوشته،خواهر یه سری به من بزن،                   ☘ 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
❣﷽❣ 🔘 🔘 گریز به روضه حضرت زینب س 🔺بر دختِ امام هفتم از جان صلوات 🔺آن خواهر و زائر رضا را صلوات 🔺معصومه که او شفیعۀ روز جزاست 🔺بر فخر و شکوهِ قم هزاران صلوات (دعای فرج) جهت تعجیل در سلامتی و امر فرج امام زمان عجل صلوات 🎇السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ، (سبک ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن👇) ➖با دوری تو جان جهانم چه کنم من ➖جان آمده بر روی لبانم چه کنم من (ببین ای شعر مال کجای دل حضرت معصومه است) ➖کاش آمده بودی دم آخر به کنارم ➖کاش آمده بودی همه ی دار و ندارم (داداش) ➖من ابر بهارم من داغ تو دارم ➖بازا به کنارم ➖پروانه شدم پر بزنم بال و پرم سوخت ➖با زهر جفا زهر جفا این جگرم سوخت (آخ داداش) ➖در حسرت دیدار تو ماندم دم آخر ➖با دیده گریان ز تو خواندم دم آخر ➖ای صبر و قرارم من بی کس و کارم ➖بازا به کنارم 🔷بریم در خانه ی دختر موسی ابن جعفر، کریمه اهل بیت فاطمه معصومه… میخام بگم محبت بین امام رضا ع و حضرت معصومه س مثال زدنیه. بقدری این عشق و علاقه زیاد بود ، اصلا نمیتونستند دوری همدیگه رو تحمل کنند، (لذا امام رضا نامه نوشتن، بی بی رو دعوت کردند به مرو.) اما چرخ روزگار طوری چرخید… که این خواهر و برادر نتونستن همدیگه رو ملاقات کنند. ♦️این خواهر به برادر نرسید میان راه ، دشمنا حمله کردند، برادر هاشو جلو چشماش شهید کردن. بی بی راهی قم شد. چه استقبالی از دختر موسی ابن جعفر کردند، همه جا رو زینت کردن ، کوچه هارو آب و جارو کردند چه پذیرایی کردند، شیرینی و شربت میدادند ، دسته های گل آورده بودند (با جلال و شکوه زیادی خانمو وارد شهر قم کردند.) موسی ابن خزرج عنان ناقه بی بی رو گرفته بود، هی گریه میکرد می‌گفت ((من مثلی)) کی مثل من اینجور لیاقت داره ، عنان ناقه دختر موسی ابن جعفرو بگیره ، (زنها بدور محمل بی بی صلوات می‌فرستادند، گریه میکردند، بی بی جان قدمتون رو چشمامون ، خوش اومدید خانم جان) ▪️چه احترامی کردند چه عزتی گذاشتند تا مرکب بی بی ایستاد زنها صف کشیدند، دونه دونه اومدن دست دختر موسی ابن جعفرو بوسیدند گفتن این دختر امامه، عمه امامه ، این دختر یتیمه بابا نداره ، نباید تو شهرمون غریب باشه… اما میخام بگم بی بی جان چه استقبالی ازت شد … مردم احترامت کردند بهترین جای شهر بهتون دادند 🔳اما  می‌خوام بگم خانم جان چه استقبالی شد از عمه جانت زینب تو شهر شام… دل عالم بسوزه برا دردای دل دختر علی زینب .. سه روز اسرارو جلو دروازه ساعات نگه داشتن مردم شهرو آذین کردند ، لباسای قیمتی پوشیدند آخ اومدن استقبال بی بی ، چه استقبالی  شد... بجای دسته های گل، سنگ زدند و خاکستر ریختن آتش می‌ریختند… یه وقت دختر علی سرشو بالا کرد ، آخ دید چوب یزید بر لب و دندان حسین… چه کشید بی بی زینب … (اوج) ▪️من کجا کوفه کجا شام خراب (حسین جان) ▪️من کجا کوفه کجا شام خراب ▪️منه غمدیده کجا بزم شراب آخ داداش ▪️خیزران تا که به لبهایت خورد ▪️گفتم ای کاش که زینب می مرد (دشتی)(فرود) 🔘آخ مزن ظالم حسین مادر ندارد 🔘غریب است و کسی بر سر ندارد 🔘تنش در قتلگه افتاده پر خون  🔘دگر انگشت و انگشتر ندارد 🔘مزن چوب جفا ای بی مروت  🔘دگر این تشنه لب سقا ندارد ✨حسین … آرام جانم ✨حسین … روح و روانم ✨حسین… سالار زینب ✨حسین… غمخوار زینب ✨حسین… دلدار زینب 🍁هر چقدر ناله داری به دل سوخته ی خانم زینب کبری س صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین ⏺یَا فَاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ‏ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعَادَهِ فَلاَ تَسْلُبْ مِنِّی مَا أَنَا فِیهِ‏ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣این ماشین «سرویس مدرسه» نیست 🔹تصویری که می‌بینید، یک آمبولانس قدیمی است که اگر چه سرویس مدرسه نیست اما تمام مسافران آن، بچه‌های مدرسه‌ای هستند. 🔹دانش‌آموزان «مدرسه راهنمایی شهید پیروز» که روز قبل ، در آتش خشم دیوانه‌ای بدصفت، سوختند و بقایای پاره پاره‌شان، با این آمبولانس، در حال انتقال از غسالخانه به گلزار شهدا است. 🔹روز چهارشنبه، مورخۀ 4 آبان‌ماه 1362 ساعت 17:10 دقیقه عصر، مدرسۀ راهنمایی «شهید حمداله پیروز»، واقع در شهرستان «بهبهان» مورد اصابت یک فروند موشک شلیک شده از سوی ارتش بعث عراق قرار گرفت و در این جنایت تاریخی، 69 دانش‌آموز، 4 معلم و 1 خدمتگزار (جمعاً 74 نفر) به شهادت رسیدند. 🔸در چهلمین سال‌گشت این فاجعه، یاد و خاطره شهدای آن را گرامی می‌داریم . روحمان با یادشان شاد.❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا