eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
131 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 *سبک زندگی اهلبیت (ع) *انسان شناسی *طرح اجرایی قرآن زنده است *مقتل شناسی *اصول و فنون *نواها ونغمه * فرزند آوری و فرزندپروری
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ مهم و بنا بر تصمیم درست و نهایی اجرای قانون ماده 53 مصوبه مجلس شورای اسلامی به اطلاع می رساند : هر گونه توصیه به توسط خانه های بهداشت و مراکز درمانی ممنوع است.. ایجاد استرس و ترس و وحشت از سوی مراکز درمانی و سونوگرافی مبنی بر عدم تشکیل قلب جنین و مشکلات عقب ماندگی ذهنی ممنوع است.. تشویق به ممنوع است و اجباری نیست... هر گونه تخلف مراکز درمانی و خالی کردن جیب مردم و ایجاد استرس و نگرانی برای مادر باردار را به شماره 190 گزارش دهید... این قانون مصوب مجلس شورای اسلامی از سوی وزارت بهداشت برای اجرا به تمامی واحد های درمانی ابلاغ شده و لازم الاجراست...
یکی از خانمهایی که همسرشون با حضرت آقا دیدار داشتن می‌گفت در محضرشان از نگرانیهای اغتشاشات گفتیم حضرت آقا تبسم کردند و فرمودند اینها حوادث طبیعی انقلاب هست و زودگذر ...آنچه شبها خواب را از من گرفت و جمعیت کشور است..
🌱 همچنانکه هیچ زنی در تقدم حفظ جان فرزندش با فلان کار اداری ، تردید ندارد در اهمیت تربیت اخلاقی و ایمانی فرزند نیز تردیدی نیست و چنانکه زن ناگزیر از انتخاب یکی از دو عرصه باشد ، خانواده مهم‌تر است . ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
📌 پدر و پسر شهیدی که سالیان سال در آغوش هم بودند/دوپلاک معروف ۵۵۵و ۵۵۶ 🔹️ طی یک عملیات تفحص در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد. یکی از آنها در حالت نشسته با لباس و تجهیزات کامل به جایگاهی تکیه داده بود و شهید دیگر در پتو پیچیده شده بود. ◇ معلوم بود شهیدی که درازکش است مجروح شده و شهید نشسته سرِ وی را به دامن گرفته است. پلاک‌هایشان را بررسی کردیم، شماره‌ها پشت سر هم بود: 555 و 556. ◇ متوجه شدیم آنها با هم پلاک گرفته‌اند. معمولاً رزمنده‌هایی که خیلی رفیق بودند، با هم می‌رفتند پلاک می‌گرفتند. با مراجعه به سیستم کامپیوتر متوجه شدیم. ◇ شهیدی که نشسته، پدر و شهیدی که درازکشیده، پسر است. پدر سر پسر را به دامن گرفته بود. ◇ اینها شهید سیدابراهیم اسماعیل‌زاده پدر و سیدحسین اسماعیل‌زاده، اهل روستای باقرتنگه بابلسر بودند. ◇ پسر آرپی‌جی زن و پدر کمک آرپی‌جی زن پسر بود. پسر برای دید بهتر و انهدام تانک‌های دشمن به سمت دامنه قله حرکت می‌کند. ◇ پدر وقتی افتادن فرزندش را می‌بیند، خودش را به دامنه کوه می‌رساند و بالای سر فرزندش می‌رود. چون توان بالا بردن پیکرحسین را نداشت، پتویی می‌آورد و پسرش را در آن می‌پیچد. او را در آغوش می‌گیرد و سر پسرش را روی زانوهایش می‌گذارد ، لحظاتی بعد خودش هم به شهادت می‌رسد و هر دو برای سال‌های طولانی در همان حالت می‌مانند. شادی ارواح طیبه شهدا صلوات... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم
1_2002270599.mp3
6.76M
‍ 🌹 توسلی عجیب ومجرب به آقا ومادرشون سلام‌الله‌علیه واله بهترین زمان نزدیکترین جمعه به ماه قمری
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید مهدی باکری :  ای عزیزان بدانید ماندنمان در گرو رفتنمان است. دعا كنيد خداوند شهادت را نصيب شما كند در غير اين صورت زماني فرا مي رسد كه جنگ تمام مي شود ورزمندگان امروز سه دسته مي شوند: ‍ دسته اي به مخالفت با گذشته خود بر مي خيزند و از گذشته خود پشيمان مي شوند ! دسته اي راه بي تفاوتي را بر مي گزينند و در زندگي مادي غرق مي شوند و همه چيز را فراموش مي كنند ودسته سوم به گذشته خود وفادار مي مانند واحساس مسئوليت مي كنند كه از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند كرد . پس از خدا بخواهيد كه با وصال شهادت از عواقب زندگي بعد از جنگ در امان بمانيد چون عاقبت دو دسته اول ختم به خير نخواهد شد وجزءِ دسته سوم ماندن بسيار سخت و دشوار خواهد بود.
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معنای حجاب چرا بانوی مسلمان موی خود را میپوشاند؟؟ 👌👌 پیشنهاد دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج حیدر خمسه.Mp3
13.2M
حضرت ابالفضل ع گریز به خانم ام البنین 🎤حاج حیدر خمسه
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه حضرت ابالفضل ع گریز به خانم ام البنین 🎤حاج حیدر خمسه
🔘 ایام محرم الحرام ۱۴۳۷ 🔻 * تیر را، با سر زانو، کَشید از چشمش حیف از آن چشم، که مژگان ترش، ریخت بهم (کمکم بده، ببینم تو با این یه بیت زنده میمونی یا نه) خواهرش خورد زمین، مادر اصغر غش کرد آی، امام سجاد، وقتی خبر آوردن، آقا خولی رو کشتن، سنان رو کشتن، آقا بغض کرد فرمود، رحمت به روح پدر مادرت مختار، حرمله چی شد؟ یکی دیگه اومد گفت آقا سنانم کشت، شمر هم به سزاش رسید، آقا فرمود حرمله چی شد؟ آقا، قتله باباتونو دارم عرض میکنم هی حرمله، گفت نمیدونی با ما چی کار کرد ، یدونه تیر میزد ده تا می افتادن، یبار صبح، سینه ی بابامو زد، زن ها افتادن، علی رو زد، بچه ها افتادن، یدونه تیر زد، عمو مو که زد، رقیه افتاد، سکینه افتاد، رباب افتاد، من افتادم، بابام افتاد، زینب افتاد، آی، خواهرش، خورد زمین، مادر اصغر غش کرد او که افتاد زمین، دُورُو برش ریخت بهم امام زمان، این روضه رو شما میشناسید، من جون برا این روضه میدم، سالی یبار میخونم، هر جا زینبو زدن حرف نزد، گفت همه رو بر میگردم کربلا، اربعین اومد کربلا، تا اومد نشون بده کمرشو، نامحرما رو دید، گفت میرم مدینه، همه رو به جدم میگم، اما، رسید مدینه، همه منتظر بودن بره حرم، آه، دیدن زینب مسیرشو عوض کرد، یه پیرزن آغوش وا کرد، ام البنین، خانومی که، راه نمیتونست، یهو دوید، افتاد تو بغلش، ننه، ننه، کتکم زدن، ننه، صورتمو ببین، زدنم، مادر، کمرم سیاس، خانم بغلش کرد، زد به کمرش، گریه کن، الان خفه میشی، بغضش ترکید، صدا زد مادر، مادر، نامحرما، اَمون دخترتو، یهو جداش کرد، گفت یبار دیگه بگو کیا، گفت نامحرما، مگه عباس مرده بود؟ صدا زد، اتفاقا داشت نگاه میکرد، یکی ام البنینو بگیره، میزد تو سرش، وا غیرتا، بچم نگاه، رباب دوید، رباب اومد، خوب شد نبودی، دوتا سر رو نی وای نمی ایستن، (آه، باید بکشی خودتو،) دوتا سر ، دوتا سر، رو نی وای نمی ایستاد، گفت رباب، سر کی؟ گفت بچم و بچت، گفت رباب ، بچه من علمدار، بچه تو شیرخوار، این حرف، گفت ام البنین، مگه خبر نداری، از پشت سر، یه جوری عمود زدن، سر وا شد، رو نی وای نمی ایستاد، (منو ببین، منو ببین، منو ببین، پرچم بده، پرچم، آه میخوام امشب تیر خلاص، این نیزس، سر روش وای نمی ایستاد، سرو برگردوند، حالا میخوام شعر بخونم) همین، همین که پرچمت افتاد، خیمه غوغا شد همین، همین، که پرچم افتاد، خیمه غوغا شد (الان میمیری) نبودیو، نبودیو سر یک، (بگو ببینم)، نبودیو، نبودیو،سر یک، گوشواره ،( یقه به یقه شدن، این اونو هل میداد، این اونو هل میداد) نبودیو، سر یک، گوشواره، دعوا شد حسیـــــــــــــــــن، حسیـــــــــن،حسیـــــــن