eitaa logo
دلدادگـــٰان حسیــن❤️‍🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
189 فایل
بِسّمِ رَبِّ شُهَداءِ وَ الصِّدیقین📿🥀 شُهَدا سَنگ نِشانَند،که رَه گُم نَشَوَد.❤ انتقاد پیشنهادی دارید در خدمتیم🌱 https://daigo.ir/secret/2727781386 تبادل ادمینی: @zfkdoso تبادل بنری: @Mohamaadii1919 کـپی حلـال با ذکر یکـ صلوات برای ظهور مولا:)🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
و باز تاریخ تکرار شد .. زینب ماند و رقیه ، خرابی های شام و سروصدای حرامیان💔.. - یا مولاتی یا زینب ╰─┈➤ @HosseinorHossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره عجیب از زبان سردار حاجتی امروز یکی از مهمانان مراسم تشییع شهید گمنام، سردار حاجتی بود. یه خاطره گفت خیلی عجیب بود. گفت یه روز دیدم همکارم جناب سرهنگ نداعلی معاون هماهنگ کننده سپاه خوزستان با صدای بلند داره تو اتاقش گریه میکنه. رفتم تو اتاق دیدم چند نفر دور و برش هستن. ماجرا رو پرسیدم خود آقای نداعلی تعریف کرد ماجرا رو. گفت به یکی از پرسنل زیر مجموعه دو روز مرخصی دادم. طرف رفت امیدیه خونشون اما بعد ۵ ساعت برگشت اومد پادگان. گفتم چی شد چرا برگشتی. گفت رفتم خونه، پدر یکی از رزمنده های مفقود الاثر اومد در خونه سراغ بچه اش رو گرفت ازم پرسید چکار کردی تونستی برامون پیداش کنی؟ با خجالت و دستپاچگی تمام گفتم نه شرمنده‌. برا اینکه یه جوابی داده باشم گفتم یه تعداد شهید هست منتها فقط چندتا استخون ازشون مونده، لباس هاشون پودر شده پلاک هم ندارن. پدر شهید اصرار کرد گفت من میام بچه ام رو شناسایی می کنم هر چی هم میگفتم باید صبر کنید تا آزمایش DNA بگیریم جوابش بیاد زیر بار نرفت. خلاصه آقای نداعلی ادامه داد، گفت که دیدم پدر شهید اومده و اصرار کرد که میخوام برم پسرم رو شناسایی کنم منم ناچارا قبول کردم گفتم کلید سوله رو بیارین خودمم میام. حدود ۸۰ تا تابوت یکسان که تو هر کدومشون یه کفن حاوی تعدادی استخون بود تو سوله قرار داشت به هیچ عنوان قابل تشخیص نبود تو هر تابوتی چه شهیدی قرار داره. در کمال تعجب پدر شهید اومد رفت بین اون همه تابوت گفت این پلاستیک و کفن رو برا من باز کنید، منم گفتم براش باز کنید. تو کفن یه تکه کاغذ بود که به سختی میشد نوشته هاش رو خوند، نوشته بود گردان انشراح امیدیه و یه مقداری از اسم یا فامیل اون شهید هم تو کاغذ نوشته شده بود. خلاصه فهمیدیم این شهید متعلق به این پدر هست. پدر گفت خوب پس پسرم رو بزارید ببرم، بهش گفتم پدر تا صبح صبر کن کاراش رو انجام بدیم. با آه و ناراحتی پدر قبول کرد. وقتی رفتند اومدم اون شهید رو جابجا کردم گذاشتمش زیر یه تعدادی پلاستیک دیگه که اونا هم حاوی استخوان های مطهر شهدا بود. فردا پدر و اطرافیانش اومدن برا شهید بردمشون تو سوله گفتم انتخاب کن. پدر شهید فهمید پیکر پسرش جابجا شد. تو سوله گفت پسرم مادرت منتظره فرمانده تون داره اذیتم می کنه بگو کجایی بیا بریم خونه. یه تابی خورد تو سالن رو کرد بهم گفت اون پلاستیک ها رو بزن کنار پسرم اونجاست و دوباره پدر شهید، بقایای فرزندش رو شناسایی کرد. شادی روح مطهر جمیع شهدا صلوات
'در تاࢪیخ بنویسید؛ کُل دنیاےِ غࢪب و شَࢪق باتمام صلاح و تجھیزات و جمعیت ࢪسانہ ای کہ داشتند ، زوࢪشان بہ این دو بزࢪگواࢪ ن̶ر̶س̶ی̶د :🪖')🫴🏻
4.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
+آقا! اگر الان امام خمینی بود شما ازش چی میخواستی ؟ همون رو بدید به من... آقا جان، برای تک تک ما هم دعا کنید که در مسیر درست قدم برداریم 🤲
940.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نگاهی هم بیاندازیم به فرجام زن در غرب وحشی! این هشت ثانیه را هم ببینید
تولدت تو اسمان ها مبارک باشه! 🥲 ➛@montazrans🏡⃟🌻❳
نیازمندی های منطقه: 🥺😭 ╰─┈➤ @HosseinorHossein
فردا هرصدایی که از حسینیه امام خمینی ره بیرون بیاد؛ صدای ماست نه یک قدم جلوتر! نه یک قدم عقب تر ... ╰─┈➤ @HosseinorHossein