هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸
📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ...
به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطباء گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ...
🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند
🔹یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ...
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.
🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»
🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!»
گفت: «وجوهات نیست، نذر است».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!»
پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» (هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر آن پاداش دارد) ...
نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
@haerishirazi
هدایت شده از خبرگزاری رسا
✅ مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام) برگزار می کند
3️⃣ سومین جلسه از سلسله نشست های علمی
☑️ با موضوع
تاثیر رجال در مسائل فقهی
🎤ارائه دهنده؛
آیت الله احمد عابدی
استاد درس خارج حوزه
🗓 زمان
چهارشنبه ۸ دی ماه ۱۴۰۰
🕐 همراه با نماز ظهر و عصر
حضوری و مجازی
🌎 مکان
خیابان شهیدین ، مدرسه فقهی آل یاسین(علیهم السلام)
💻 لینک ورود به جلسه به صورت مجازی
https://rubika.ir/aleyasin_ir
#نشست_علمی
🆔 @rasanewsagency
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 واکسن هراسها وقتی میبینن آمار مرگ و میر تا ۳۰تا کشته اومده پایین😒🤔
💬 زبل الطلاب
🔻 پینوشت: به نظر شما اگر کشتهها مثل چین، چندین ماه صفر شود، آیا واکسن هراسها قبول خواهند کرد اشتباه کردند؟!
یا عذرخواهی خواهند کرد؟!
آیا بالاخره میگویند اینها اثر واکسن است؟!
به نظرم محال است!
@HozeTwit
👓 سالها پیش که حوزه خواهران تحصیل میکردم، دوست و همکلاسی داشتم که شوهرش طلبه بود.
به هر دلیل از هم جدا شدند و بعد از مدتی با یک کارمند ازدواج کرد.
یه بار بحث مسائل مالی و برکت شد، گفت من وقتی توی زندگی طلبگی بودم شهریه خیلی کم بود، ولی برکت را میفهمیدم یعنی چی.
الان حقوق کارمندی چندین برابر شهریه است ولی برکت نیست. خرجهای الکی پیش میاد و پولی برامون نمیمونه...
💬 بنت الهدی
_______
👓 یه رفیق دارم طلبه نیست.
بهش میگم ازدواج کن میگه که پول نیست و این حرفا...
میگم فلانی و فلانی طلبن بچه هم دارن تو چطور با اینکه سر کار میری میگی پول نیست؟؟؟!!!!
میگه طلبه ها فرق میکنن پول بهشون میرسه!
(انگار بقیه هم میدونن طلاب بهشون رزق میرسه!)
💬میم
#رزق
@HozeTwit
عقل معاش.pdf
384.6K
👓 عقل معاش در زندگی طلبگی (متن پیاده شده از صوت)
✍ #استاد_سلطانی
🔸 #پست_ویژه
🔺 خواندنی و قابل استفاده
📿 کانال رسمی مرکز تخصصی اخلاق: @AkhlaqHad
#رزق #طلبگی
🌐 مدرسهحضرتصاحبالزمان علیهالسلام
@HozeTwit
👓 دوران طلبگی پایه ی پنجمم رو میگذرونم و ۲۰سالمه و هنوز متاهل نشدم.
خداروشکر تا اینجا اصلا از کسی پول قرض نگرفتم و فقط با شهریه ی طلبگی مخارجم رو گذروندم و کتابها و چیزهایی که میخوام رو خودم میخرم.
🔹 توی این زمانها خونواده خیلی بهم میگن دنبال یه شغل دوم کنار طلبگیت باش اما من هرگز این کار رو نمیکنم چون اگه کار دیگه انجام بدم همین شهریه ایی هم که میگیرم برام حرام میشه!
❗️ از معجزاتی که برای اساتید و طلبه ها شده براخوانواده میگم و کمی دلشونو قرص میکنم.
خداروشکر تا اینجا من ازشون قرضی نگرفتم که هیچ ولی اونا چندین بارشده که من بهشون #قرض دادم.
💬 دلبان
___________
👓 من جزء طلاب خواهر هستم و همسرم شغل آزاد دارند ولی عنایات و معجزات رو مکررا دیدیم
🔹 یه وقتی مشهد زندگی میکردیم خونمون از مهمون خالی نمیشد با ماهی دریافتی همسرم ۷۰۰ هزارتومان و برای اجاره ۶۵۰ هزار تومان در سال ۱۳۹۶ میدادیم و خونه پر از مهمون بود همیشه!
🔹 می رفتم حرم صاف و پوست کنده به امام رضا علیه السلام میگفتم آقاجان مهمان داری از ما، هزینه ش با شما و همه چیز با ابرو داری حل می شد .
🔹 درسته بالا پایین زیاد زندگی مون داشته هیچ وقت آبرومون نریخته و ناگفته نماند وقتی انسان فرزند دار میشه برکت سرازیر می شود.
💬 طلبه بانو
#رزق
@HozeTwit
👓 اوایل طلبگی یکی از دغدغه های مهم زندگیم پول بود و همیشه مشکل داشتم؛
حتی سر همین #مادیات چند بار بد زمین خوردم
تا اینکه خدا کمک کرد و امام زمان این آرامش رو به قلبم داد؛
و گفتم هر کسی کار خودشو انجام بده
من کار خودم رو می کنم و خدا هم کار خودشو
تو کار خدا هم فضولی نکنم!
❗️ من درس می خوندم و بی منت تبلیغ می رفتم و خدا شاهده که تا به امروز لنگ نشدم و عجیب غریب برام رسیده!
🔹 البته بوده که گاهی کم میومده ولی می دونستم خدا داره می بینه و برای خودم جهت #تربیتی در نظر می گرفتم؛
🔹 اوایل فامیل منو با خودشون یا حتی بچه هاشون مقایسه می کردند و تمسخر می کردند
و الان که حدود ۱۷ ساله طلبه و ۱۱ ساله معمم هستم برعکس شده و از من راهکار می خوان!
💬 سربازِ کوچکِ مولای همه
__________
👓 بنده آخرای سال 92 ازدواج کردم.
تمام پولی که بعد از ازدواج داشتم 11 میلیون تومن بود.
تصمیم گرفتیم با این 11 تومن فیش خونه بخریم.
🔹 بعد از تعطیلات عید ۹۳ قبل از کلاس به زیارت بی بی فاطمه معصومه سلام الله علیها رفتم و محضر ایشان عرض کردم کمک کنید ان شاءالله امسال سال خانه دار شدن ما باشه!
با 11 میلیون تومن!
❗️ همون روز!! بعد از کلاس توی مدرسه فیضیه به یکی از دوستان گفتیم فیش خونه سراغ نداری؟!
🔹 گفت اتفاقا همین الان با یه بنده خدایی قرار دارم یه فیش داره برای فروش منتظرم بیاد.
اومد و صحبت کردیم و فرداش قولنامه کردیم!
یه شریک خوب و با انصاف هم پیدا شد و نصف نصف شریکی خونه رو خریدیم!
🔹 و کم کم مابقی پول روپرداخت کردیم.
بهمن همون سال (کمتر از 10 ماه از درخواست من از بی بی ) خونه رو تحویل گرفتیم و تا الان داریم توی همون خونه زندگی میکنیم!
الحمدلله...
💬 امیرعلی
#رزق
@HozeTwit
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
👓 جدیدترین فیلم از العتبه العلویه المقدسه😍 دلم نیومد تک خوری کنم😊 🔹 حقیقتا اگر نگاه به کعبه عبادت
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 امشب هم رزق #لایحتسب ما دیدن بارگاه ملکوتی امیرالمومنین هست؛
🔹 برخی عراقیهای مومن و شوریده وقتی حرم سیدالشهدا و امیرالمومنین میرن، این آیه رو میخونن:
((ان هذا #لرزقنا ما له من نفاد!))
این روزی ماست که هیچوقت کم و کاستی ندارد!
🔹 خدایا تو شاهدی من و همه اعضای این کانال دوست داشتند همین الان در این بارگاه میبودند، پس این زیارت را از ما بپذیر!
التماس دعا
#زیارت_مجازی
@HozeTwit
👓 همسرم به یه وسیله نیاز داشتن که قیمتش چند میلیون بود،و پس انداز ما تنها یک میلیون بود.
🔹 من هم به همسرم گفتم آیا این رو باور داری که اگر یک مقدار در راه خدا انفاق کنی، ده برابرش رو بهت برمیگردونه؟!
🔹 خلاصه اینکه راضیش کردم اون یک میلیون پس انداز رو که همه دارایی ما اون موقع بود، به یک نیازمندی که در عسر و حرج بود،ببخشه!
❗️ مدت بسیار کوتاهی گذشت تا اینکه پدر همسرم با همسرم تماس گرفتن و گفتن از طرف ادارشون یه وسیله (که دقیقا همونی بود که همسرم نیاز داشتن) رو با قیمت پایین به همه کارکنانشون میدن و گفته بودن که میخوان این وسیله رو برای همسرم بخرن!
🔹 و اینطوری بود که با اعتماد به خداوند مهربون صاحب وسیله ای شدیم که شاید تا چند سال بعد توان خریدشو نداشتیم!
💬 میم
________________
👓 یه بار نزدیک عید دو تا بلیط گرفتم برای شهرستان و سه روز دیگر مانده بود تا موعد بلیط، با ماشین جایی می رفتم که که متوجه شدم لاستیک های عقب کم باد شده اند، بردم جایی ماشین را نشان دادم تا پنچری اش رو بگیرند ولی وقتی لاستیک ها را دیدند گفتند که لاستیک عمرش رو کرده و صاف شده و به خاطر ترک هایی که دارد بادش کم شده و باید عوض بشوند!
🔹 من هم دیدم که چاره ای ندارم گفتم لاستیک ها را عوض کنید، موقع حساب کردن پول که شده بود تا تونستم تخفیف گرفتم وکارت های مختلف را یکی یکی می دادم چون در هرکدام مقداری پول داشتم! (همه طلاب اینو تجربه کردن😊)
🔹 تا رسید به کارت آخری که 45 هزار تومن تهش بود، گفتم چقد دیگه مونده؟ گفت 60 هزار تومن دیگه، تو دلم گفتم خدایا چی کار کنم؟ روم هم نمی شد بهش بگم که دیگه ندارم چون حسابی چونه هم زده بودم!
❗️ کارت رو دادم بهش و منتظر بودم که بگه موجودیش کافی نیست تا بعد یه کاری کنم، کارت رو کشید و دیدم صدای خالی شدن حساب اومد و تعجب کردم، کاغذ رسید رو که در آوردگفت: آخری رو هم زدم 45 هزار تومن!!
🔹 اون روز تا قرون آخر پولم خرج شد ولی دقیقا همون قدری که داشتم نه بیشتر. فقط نگران این بودم که روزی که بلیط دارم چطور به ترمینال برم که یطوری شد که برای اولین بار و آخرین بار یکی از دوستان خودش پیشنهاد کرد که ما رو با ماشین خودش به ترمینال برسونه و الحمدلله این مشکل هم برطرف شد!
💬 سرباز سربار امام زمان
#رزق
@HozeTwit
👓 سال ۹۸ سر یه قضیه ای ، یکی از من پول خواست .. تیکه تیکه بهش کمک میکردم که همینا شد حدود ۱تومن؛
بعدش بیشتر خواست و منم دیدم که بدجور نیاز داره مجبور شدم خودمم قرض کنم و بهش ۸تومن دادم! متاسفانه بخاطر اعتماد #رسید هم نگرفتم!
🔹 متاسفانه یه روز همه چیزو انکار کرد و گفت اصلا من به تو بدهکار نیستم!
🔹 برای اینکه اون ۸تومنو به صاحبش بدم به هر دری زدم.
خواستم نیمه وقت کار کنم تا این ۸ میلیون رو بدم ولی نمیدونم چرا اصلا جور نمیشد .. خیلی برام عجیب بود!
🔹 تا اینکه یه روز خییییلی ناامید شدم و حالم اصلا خوب نبود ... امدم با امام زمان خلوت کردم و کمک خواستم.
🔹 چندوقت بعد یکی از رفقای طلبه ام رو دیدم بهم گفت یه جایی هست که وام ۵ میلیونی میده بدون سود و ضامن خاص؛ خیلی راحت بهم دادن بعد مونده بودم با این پول چی کار کنم آخه ۳ تومن کم داشتم.
❗️ یه روز یکی به من گفت برو تو فلان کار تا بتونی بدهکاریت رو بدی.
خلاصه من به یکی از آشناهامون که توی محلهمون بود دیدمهمین کارو میخواد کنه ولی پول نداره، پولمو دادم به اون، پول از من کار از اون!
بعد از یه مدت کل این ۸ میلیون رو به اون بندگان خدا پس دادم و قضیه به خیر و خوشی تموم شد
❗️ فقط از یه چیزی خیلی پشیمونم و واقعا شرمنده شدم. از اینکه چرا از همون اول سراغ خدا و امام زمان نرفتم.
از اون موقع تصمیم گرفتم که دیگه نگران رزق و روزی نباشم و فقط به وظیفهام عمل کنم که چیزی جز درس خوندن و کارهای طلبگی نیست
💬 علی عسگری
#رزق
@HozeTwit