روچیلدها ؟!!!!!

در مورد عمق نفوذ این خاندان فقط بگم ، انگلیسی ها یک نماد ملی دارند به اسم جان بول ، مثل آمریکایی ها که عمو سام دارند! فکر می کنید این نماد ملی از روی چه شخصیتی الگو گرفته شده؟ ناتان روچیلد سرشاخه انگلیسی خاندان روچیلد!!!!

🔹در مورد خاندان یهودی روچیلدها ، بزودی مطالب توپی رو به اشتراک خواهیم گذاشت ، منتظرمون باشید !

بچه ها ، « جمهوری اسلامی » رو با شمخانی و ظریف و روحانی ها نشناسید!!! جمهوری اسلامی رو با امیرعلی حاجی زاده بشناسید ❤️

🔹فردا قسمت هجدهم #شاهنامه نبرد تراژدیک رستم و سهراب رو در تاریخاتور بخوانید

👈پشت پرده خاندان مخوف #روچیلد ها را امروز بعد از ظهر در تاریخاتور بخوانید

🤢 خاندان افسانه ای روچیلدها

🔹روچیلدها در کنار راکفلرها و چندخانواده معروف جهان ،دنیا را روی انگشتانشان می چرخانند و برای مردم جهان تصمیم می گیرند ! 🔹فرانکفورت آلمان ، اولین محل رؤیت خاندان روچیلدها بود ! تقریبا سیصد سال پیش !!! 🔹" مایر اشمل " جد زرنگ #روچیلد ها که دوست نداشت معمولی باشد با عتیقه و طلا شروع کرد و وقتی بازارش سکه شد شروع کرد به استارت بانکداری! 🔹مایر برای اینکه یهودی بودنش رو در چشم همه فرو کند، سپرقرمز را بر در خانه ش در فرانکفورت آویزان میکرد😳 ( بهمین خاطر بهشان میگفتن روچیلد !!! وازه آلمانی "ROT" "قرمز" و "SCHILD" "حفاظ , سپر" است.یعنی دارای سپر قرمز !!! 🔹بانک های " مایر " گرفته بود و وقتی دید بازار، حسابی چرب و چیلیه، برای پسرانش هم بانک زد ! 🔹مایر برای گسترش شبکه اش ، پنج پسرش رو در پایتخت پنج کشور اروپایی تقسیم کرد و ساپورتشان کرد ! اشمل مایر در فرانکفورت سالومان در وین اتریش ناتان مایر در لندن جیمز مایر در پاریس کارل به ناپل 🔹به پسران توصیه کرده بود با همه بجوشن بخصوص با سران حکومت ها و البته همه پسرها در دربار قوی ترین حکومت ها ،برای خودشان بر و بیا داشتند ! توصیه دیگر این بود که در جنگ ها ، به دوطرف نبرد وام بدهند و هر دوطرف را بدوشند! 🔹" مایر " ورود ناپلئون به سیاست رو بو کشیده بود و از جنگ های این ژنرال کوتوله فرانسوی در اروپا نهایت استفاده رو برد !!! 🔹مایر روچیلد که جنگهای اروپا رو پیش بینی کرده بود و به طرف های درگیر کلی وام با بهره بالا داد و پس از جنگ ، از دولت های اروپایی کلی پول به جیب زد !!!(از کجا فهمیده بود جنگ میشه؟!!!) 🔹این خاندان بیشتر از هوش و ذکاوت جدشان ، به ناپلئون مدیون اند !!! 🔹خاندان روچیلد با افزایش و یا مسدودسازی وام ، تعیین کننده پیروز جنگ ها هم بودند! 🔹حس بو کشی قوی داشتند و مثلا "ناتان مایر" شان ، فقط به خاطر اینکه 24 ساعت زودتر از دربار انگلیس از وقایع جنگ واترلو آگاه شده بود , با یک بازی چند ساعته در بورس لندن ، ثروتش را چند برابر کرد. 🔹ویکتورشون هم در راس شبکه اطلاعاتی روچیلد قرار داشت و با رئیس سازمان جاسوسی انگلیس حسابی داداچ بود و با هم کاری کردند که خورشید در این امپراتوری هیچ وقت غروب نکنه!!! 🔹" بارون " شون که یه بانکدارسوپر حرفه ای بود کلنگ شبکه اطلاعاتی اینتلیجنس سرویس رو زد و تو زیست شناسی و علوم باروری ، حسابی فِر خورده بود ! 🔹روچیلدها حتی در اسکار هم دست بردن و " دوروتی پارکر " که اسکار سینمایی گرفت ، نوه دختری روچیلدها بود ! اسکارش به خاطر نوشتن فیلمنامه " ستاره ای متولد می شود " بود! 🔹شاخه انگلیسی روچیلدها برای تاسیس ارض موعود یهود از جان مایه گذاشت و از ارکان اصلی اعلامیه بالفور هم بود! اعلامیه بالفور مهم ترین سند صهیونیست ها برای بدست آوردن فلسطین بوده که ، آرتور بالفور( وزیر خارجه وقت انگلیس) با زیرمیزی سنگینی که که از روچیلدها گرفت این قرارداد را امضا کرد . 🔹صهیونیست ها به ادموند جیمز روچیلد که در ساخت اولین شهرک های یهودی در فلسطین(۱۸۸۳) نقش عابر بانک را بازی میکرد ، پدر ارض موعود میگن! 🔹مافیای معروف ناپل ایتالیا هم زیر سر کارل مایر و بچه هاش بود! 🔹این خاندان ، از حالت خانواده خارج و تبدیل به یک شبکه شدند و تنه به تنه خاندان راکفلر پول پارو میکنند! 🔹روچیلدها در همه صنایع و معادن سرک کشیدن و علاوه بر شرکت های بیمه و شرکت های هوایی و نفتی دنیا ، راه آهن اروپا و آمریکا رو کنترات برداشتن و حسابی گرد و خاک کردن ! 🔹خاندان روچیلد هورت کش اعظم نفت خاورمیانه بودند و امتیاز دارسی در تاریخ ایران هم زیر سر این شبکه بود ! بعد از کودتای ۲۸ مرداد ، غارتگر بی رقیب نفت ایران در قالب شرکت بریتیش پترولیوم شدند! 🔹روچیلدها اصالت یهودی خود را حفظ کرده و تا می توانند در خانواده ازدواج میکنن و دختر و پسر ، بیرون نمی دهند ! 🔹ناصر شاه هم که در سال۱۲۰۸ در اروپا ول می چرخید به خانه روچیلدها رفت و خانه شان چند روزی تِلِپ شد و اتفاقا پیشنهاد تشکیل دولت یهود رو بهشون داد البته در فرانسه ، نه فلسطین!!! 🔹یک نکته مهم این که ، خاندان روچیلد و راکفلر و ... که دنیا را اداره می‌کنند را چه کسی اداره می‌کند؟!!! این راز جهان است!!!

🔹خیلی طولانی بود برای این که لقمه ای بشه، حسابی خلاصه ش کردیم !

🔹قسمت هجدهم #شاهنامه داستان جگر سوز نبرد رستم و سهراب

🔹گردآفرید که سهراب رو ایستگاه کرده بود یه کار دیگه هم کرد و این که دل سهراب رو هم برد ! 🔹سهراب وسط میدان جنگ ،عاشق شده بود که با تشر یکی از همراهان بیخیال شد و تمرکز کرد رو ی جنگ ! 🔹کژدهم (فرمانده دژ مرزی ایران )بعد از شکست دخترش از سهراب ، فهمید که بزودی تورانیان حمله میکنن و بهمین خاطر به کیکاووس نامه نوشت که اوضاع خیطه و دژ بزودی سقوط میکنه و هر چه زودتر اعلام اماده باش کن ! 🔹پیام که به‌ کیکاووس رسید ، " پهلوان گیو " رو فراخواند و بهش گفت بشمار سه! برو سیستان و رستم رو به خط کن که جنگ سختی پیش رو هست ! 🔹گیو دو سه روزی به اصرار رستم در سیستان ماند و هرچی به رستم میگفت بریم ، رستم معطل میکرد ک زده بود تو فاز ییخیالی ! 🔹بالاخره بعد چند روز تاخیر، رستم و گیو به دربار کیکاووس رسیدن !!! 🔹کیکاووس با اخم و تَخم و با داد وبیداد به رستم گفت چرا اینقدر دیر آمدی و این حرفا وستم هم شروع کرد به دری وری گفتن ! 🔹کیکاووس به طوس دستور داد که دست و پای رستم رو ببند و گردنش رو بزن ! 🔹رستم هم با یه فن کمر ، طوس رو ضربه کرد و شروع کرد بد وبیراه به کیکاووس، که تو پادشاه بی خرد و ....!!! اگه من تو رو از دست دیو مازندران نجات نمیدادم کی میخواست تو رو جمع کنه و ...! 🔹اوضاع بهم ریخته بود و دو طرف آمپر زدن ! 🔹بزرگان دربار، از پهلوان گودرز خواستند یه جوری این دوتا رو آشتی بده که دشمن ، پشت دروازه های شهره! 🔹دعوای رستم و کیکاووس با ریش سفيدي پهلوان گودرز ختم به خیر میشه و بعدش رستم یه لشکر مجهز ، برای نبرد با سهراب آماده میکنه !!!

🔹 لشکر ایران و توران بعد چند روز بیابان گردی ، با هم شاخ به شاخ میشن ! 🔹روز اول جنگ خبری نبود! 🔹شب اول ، رستم که از سهراب ، کلی تعریف شنیده بود لباس تورانیان رو می پوشه و میره تو لشکرشون ! 🔹رستم از دور چند نفر رو میبینه که از میان آن ها فقط "ژنده رزم " برادر تهمینه رو میشناسه که تو عروسیشون مجلس گرم کن بوده و بندری میزده !!! ولی بقیه رو که سهراب و بارمان و ... بودن رو نمیشناسه!!! 🔹رستم از دور سهراب رو که میبینه ، مهرش به دلش میشینه و با چشماش با این پسر قوی هیکل بازی میکنه و ازش دل نمیکنه ! 🔹تو دلش میگفت این بچه چقدر آشناهه! چرا نمیتونم ازش دل بکنم ! 🔹این وسط ژنده رزم میره که یه دور بزنه ، یه سیاهی (رستم) میبینه و نمیشناسه و باهاش درگیر میشه و رستم با یه مشت، برادر خانومش رو افقی میکنه ! 🔹سهراب با مرگ دایی، اعصابش خطخطی میشه ، چون ژنده رزم تنها کسی بود که رستم رو می‌شناخت و می‌توانست این دوتا رو بهم لینک کنه! 🔹صبح روز جنگ، سهراب رفت رو بلندی رو به سپاه ایران و دستور داد " هژیر " رو که قبلا دستگیر کرده بودند بیارند و بهش گفت اگه رستم رو نشون بدی آزادت میکنم ! 🔹هژیر برای این که به ایران و رستم خیانت نکنه، سهراب رو پیچوند و گفت که رستم نیومده !!! 🔹سهراب گفت مگه میشه ، جنگ به این بزرگی ، رستم نیاد!!! و هژیر رو شوتش کرد تو گونی !