ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی
🔹چقدر خوب است که کودکان وقتی به دنیا میآیند کسی نمیداند سرنوشت چه تقدیری برای آنان رقم زده و تاریخ برای شانه نحیف برخی از این کودکانگریان، چه مأموریتی گرانسنگ تدارک دیده است. آری! اینگونه بود که دست فرعون بهرغم تمام دست و پا زدنهایش، به فرزند عمران و یوکابد نرسید و موسی دودمان طاغوت عصر خود را در نیل بر باد داد. و آن زمانی بود که از چشم دنیااندیشان و ظاهربینان کار مؤمنان به پایان رسیده بود؛ در پیش، امواج خروشان نیل بود و از پس، لشکر جرّار فرعون. اما تقدیر الهی چیز دیگری بود. پس فرمان آمد که ای موسی! عصای خود را بر دریا بزن ... و شد آنچه ناشدنی مینمود.
🔹تابستان سال 1953 برای «دوایت آیزنهاور» سی و چهارمین رئیسجمهور آمریکا شیرین بود. ماموران سازمان CIA در تهران به فرستادگان و مزدوران بریتانیایی که دیگر کبیر نبود پیوستند و عملیات آژاکس را با موفقیت به سرانجام رساندند. دولت وقت با کودتا سرنگون شد و شاه لرزان و فراری دوباره بر تخت نشست. «آلن دالس» رئیس CIA اگر از آینده چیزی میدانست بدون شک پنج سال بعد، تیمی از ماموران خود را بار دیگر راهی ایران میکرد اما این بار نه به مقصد تهران بلکه به «قناتملک»، روستایی در دل کویر مرکزی ایران. به خانه ساده و محقر مشهدی حسن.
🔹اما نه آیزنهاور و دالس میدانستند و نه حتی مشهدی حسن و فاطمه که آن کودکی که روز اول فروردین سال 1337 پا به زمین گذاشته و گریه میکند، چه آیندهای و مأموریتی در پیش دارد. فرزند سوم خانه بود و نامش را گذاشتند قاسم. انتخابی بهجا و نامی نیکو بود. این طفل شیرخوار و روستازاده گمنام، مأموریت داشت چیزهایی را قسمت کند. از این باب همه ما قاسم هستیم چرا که در زندگی چیزهایی را با دیگران و بین دیگران قسمت میکنیم. اما قرار بود او از همه ما و قاسمها، قاسمتر باشد.
🔹دنیا معرکههای عجیب و غریب و شگفتیهای فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به ظاهر بسیار دور و بیربط در گوشه و کنار کرهخاکی هستند که هیچ دستگاه محاسباتی و عقل و حتی خیالی نمیتواند میان آنها خطی برقرار سازد. وقتی مامور ساواک سال 1342 با ریشخند از آقا روحالله پرسید یارانت کجا هستند، آن مرد خدا که دلش از خورشید هم گرمتر و چشمهایش از برق آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد؛ سربازان من در گهوارهها هستند. یحتمل مأمور مفلوک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، پوزخندی زده و در دل یا زیر لب گفته باشد عجب آخوند خوشخیالی و چه خیالات خامی! نمیتوان به واکنش آن مأمور چندان خرده گرفت.
🔹آن روز قاسم سلیمانی پنج ساله بود، مهدی باکری و اسماعیل دقایقی 9 ساله، حسن باقری و ابراهیم همت هشت ساله، حسین خرازی شش ساله، احمد کاظمی، مهدی زینالدین و حسن تهرانیمقدم 4 ساله، محمود کاوه و علی هاشمی 2 ساله. کودکانی دور از هم، هر کدام در شهری و روستایی. آن ستارههای دور از هم در کهکشان راه خمینی. آنقدر دور که هیچ منجمی نمیتوانست پیشبینی کند روزی که چندان دور نیست این ستارهها در یک مدار قرار خواهند گرفت و چشم آسمان از نورشان روشن خواهد شد.
🔹تازه این کودکان فرماندهان سپاه خمینی کبیر بودند و بسیاری از سربازان آنان حتی هنوز پای بر زمین، این «سیاره رنج» نگذاشته بودند. گفتیم فرمانده و سرباز! بگذار همینجا تکلیف این دو کلمه را روشن کنیم. میدانی چرا فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که نامش لرزه بر اندام دشمنان میانداخت خود را همیشه سرباز میدانست و مینامید و وصیت کرد بر سنگ مزارش بنویسند سرباز قاسم سلیمانی؟ همان سربازی که چند روز پیش یک رسانه آمریکایی با کینهای عمیق نوشت سلیمانی شبه نظامیان عراق، لبنان و یمن (افغانستان و پاکستان و سوریه و فلسطین را جاانداخته) را به یک اتحاد راهبردی متصل و نیروی قدس را به نوعی ناتو تبدیل کرد.
🔹در روزگاری که آدمها به دنبال نام هستند و برای خود لقب میسازند و میتراشند و برای محکمکاری سفارش میدهند، مردی که سرنوشت منطقه و بلکه جهان را تغییر داد، به او لقب «فرمانده سایهها»، «خردکننده داعش» و «قویترین مرد خاورمیانه» داده بودند و فرماندهان ارتش آمریکا به او حسادت میکردند، خود را سرباز میداند.
🔹ریشه ماجرا به همان پیرمرد طوفانی برمیگردد که بر صندلی ساده حسینیه جماران مینشست و آرام سخن میگفت و دنیا را به لرزه درمیآورد. قاسم شاگرد مکتب حضرت روحالله بود. همان که بنیانگذار انقلابش میخواندند، مرد قرن، سیاستمدار عصر، تغییردهنده جهان و تاریخ و... البته که همه اینها بود اما وقتی یکی از مریدانش فریاد زد؛ «ما همه سرباز توئیم خمینی، گوش به فرمان توئیم خمینی»، باز ساده اما از روی عقیده و منطبق با عمل خویش گفت؛ «نه من سرباز توام و نه تو سرباز من. همه سرباز خداییم انشاءالله.»
🔹آدمهای خوب کم نیستند و کم ندیدهایم. شاید ما هم آدمهای خوبی باشیم چرا که گاهی کارهای خوبی میکنیم. بخشی از شادی و وقت و توانایی و پول خود را با عدهای قسمت میکنیم. شاید برخی خوبتر باشند و از قوه قهریه خود نیز برای خوب بودن و خوبی کردن استفاده کنند. مثلاً وقتی میبینند به کسی دارد ظلم میشود، سینه سپر کنند و وارد معرکه شوند. مأموریت قاسم تقسیم کردن بود. آرامش و امنیت و شادی و لبخند و در کنارش ترس و وحشت و اضطراب. آنچه قاسم را از دیگر خوبان سوا میکرد، آن بود که او اهل قناعت نبود. بله! قناعت همیشه هم چیز خوبی نیست. اگر در تقسیم خوبیها به دایره تنگ و حقیری در اطراف خود قناعت کنی، چنین میشود. قاسم آرامش و امنیت و لبخند را برای همه انسانهای روی زمین میخواست نه فقط برای اهالی قناتملک و کرمانیها و ایرانیها. برای او فرقی نداشت که این زن و مرد و کودک چه زبانی دارند، چه آیینی و خطوط جغرافیا آنان را چگونه تقسیم کرده است. امنیت و آرامش و لبخند حق همه بود و وحشت و اضطراب حق همه آنهایی که آن حق را از دیگران سلب کرده بودند. اینجاست که قاسم را میتوان در دو شمایل دید. شمایلی نرمتر از حریر و دلنازکتر از کودکان که گویی هنوز کودکی پنج ساله در قناتملک است. همانقدر دل کوچکی دارد. از ته دل میخندد و مثل ابربهارگریه میکند. و شمایلی دژم و غضبناک که گویی خدای جبار و منتقم به او مأموریت داده است تا بندگان طاغی و خونریزش را به دست او هلاک کرده و راهی دوزخ سازد.
🔹خیابانهای شلوغ و تاریک ما برای نام تو حقیر و کوچکاند. روزی ستارهای بزرگ و پرنور کشف میشود و نام تو را بر آن خواهند گذاشت. بلندمردا! نامت بلند باد که آب و آتش در چشمان تو به هم میرسید و خوشا بحال آنانکه در روزگار رجعت بار دیگر آن چشمهای پرفروغ را میبینند و میانشان نور تقسیم خواهیکرد.
🔻#حاج_عماد_مغنیه، شبحی که مثل شمشیر فرود می آمد.
👈قسمت اول
🔹میکس عزت و زنده بودن در خاورمیانه یه زمانی غیر ممکن بود !!! اگر هم کسی اهل مبارزه بود ، خیلی راحت خفتینگ میشد و کلکش کَنده میشد ! اما هیچ کسی فکرش را نمی کرد که پسر نا آرام خانواده مغنیه که در شلوغی های لبنان یاد گرفته بود چه جوری گلیمش رو جمع کند و و حتی بقیه بر و بچ رو هم سر خط بیاورد ، روزگاری صهیونیست ها را تا گوشه رینگ ببرد و کمرشان را بشکند!
🔹وسط جنگ و باروت بیروت ،رفت قاطی مجاهدان فلسطینی شد و تفنگ به دست گرفت و بعد خودی نشان دادن در میدان رزم ، محافظ شخصی یاسر عرفات شد و همزمان دوره های آموزشی رو پشت سرهم پاس می کرد !
🔹سال ۱۹۸۲که اسراییل تا بیروت ، تخته گاز رفت ! عرفات و گروه فلسطینی فتح جاخالی دادن ! عماد هم که میبینه اوضاع خیطه تاکتیک رو عوض میکنه و ازونجایی که امار تمام سوراخ سمبه های فتح رو داشت ، انبار تسلیحاتشون رو با بچه ها خالی میکنه و با داداشا و دور و بریاش یه گروه چریکی خفن میزنن!
🔹عماد که همش تخم و جیگر بود با سازمان مخفیش به جنگ کدخدا و اسراییل میره و در آوریل ۱۹۸۳،سفارت آمریکا رو با مرغ و اُردکاش میبره رو هوا و در اکتبر همان سال ،مقر تفنگداران آمریکایی و چتربازان فرانسوی رو با رفقا ، رنده میکنه !!!
(این رنده بازی عماد ، بعد از جنگ جهانی دوم بزرگترین تلفات آمریکایی ها در یک روز بوده تا الان )
حاجی دو سه بار هم هواپیمای یانکیا رو هم پیچونده بود !!! و جالب تر ازهمه این بود که هیچ ردی از این آدم وجود نداشت !
🔹یه مدت بهش می گفتند شبح بیروت ، هیچ ردی از عماد وجود نداشت! حتی تمام عکس های خودش رو که دست مادرش بود جمع کرد!
🔹سال ۱۹۸۳در کویت دستگیر شد ولی هنوز هیچ کی نفهمیده که چه جوری حاجی همه رو پیچوند!
🔹با تأسیس حزب الله ، رفت قاطی بر و بچ شد و از همه تجربه ش برای راه اندازی ساختار حزب الله استفاده کرد و شد حاج رضوان ، حاجی آموزش های خفنش رو هندل کرد رو بچه ها و همزمان زد تو کار ساخت و ساز تونل و پناهگاه !
🔹ترکیب عماد و مراد دلش آسید حسن نصرالله ، طلایی ترین روز های مقاومت رو رقم زد و در اولین حرکت چریکی ، سال ۲۰۰۰ اسراییل رو بعد ۱۸سال از جنوب لبنان دیپورت کردن و شش سال بعد هم در جنگ سی و سه روزه ، کرکره اسراییل رو پایین کشیدند!
🔹دیوید بارکید مسئول پرونده حاج عماد در موساد، گفته بود اواخر دهه ۱۹۸۰ چند باری تا مرز دستگیریش رفتیم ولی هر بار اوسکولمون میکرد و ما رو ایستگاه مینمود!!!! تازه میگفت مغنیه هیچ نقطه ضعفی نداشته نه اهل زن بازی بوده و نه مواد مخدر و نه دلاربازی!!!
🔹یه مدت هم بی خیالش شدن و گفتن وجود خارجی نداره!
رابرت بایر مسئول پرونده در سیا هم گفته بود باهوش ترین کِیس تاریخ سیا ، همین آدم بوده!
🔹تا این که ، رونی برگمن روزنامه نگار اسراییلی نویسنده «کتاب برخیز و تو اول بکش» می گوید در یکی از فیلم های تولیدی حزب الله به مناسبت سالگرد شهادت غالب العوالی(از فرماندهان حزب الله) تصویر نیم رخ عماد در یک شب زمستانی و در اتاق مانیتورینگ موساد لو رفت!
🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم...
@Hs_Land
🔻#حاج_عماد_مغنیه ، قسمت دوم
🔹کارشناسان خفن موساد و آمان (سازمان اطلاعات نظامی اسراییل)تا صبح نشستند و فریم به فریم فیلم رو در ساختمان مرکزی موساد دیدند تا اینکه وسط فیلم یکی از افسران موساد ناگهان داد زد این خودشه!!!! موریسه (اسم رمز عماد مغنیه در موساد)!
یک تصویر نیم رخ از عماد کافی بود تا ردش زده شود!
🔹موسادیا رفتن دنبال آمار گرفتن عماد و طرح های ترور ( از گرفتن آمار فیلمبردار و استخدامش تا فروش نمایشگر و ...) اما داگان (رییس موساد )زد زیر تمام طرحا ! می گفت هنوز بساط جور نیست و رژیم آمادگی ترور رونداره !
🔹عماد بعد جنگ ۳۳روزه فهمیده بود که رژیم صهیونسیتی به دنبال ترور او و سیدحسن نصرالله هستند . خودش از بیروت به دمشق رفت(نیروهای امنیتی سوریه خ سخت گیر بودن) و آسید حسن را متقاعد کرد که در پناهگاه بماند و به هیچ وجه سخنرانی زنده نکند !
🔹ازون طرف صهیونیست ها هر روز آمار بیشتری از عماد دستشان می آمد و حتی دنبال چرب و چیلی کردن محمد سلیمان (رابط بشار و حزب الله ) بودند تا اینکه توانستند در اطرافیان سلیمان نفوذ کنند!
داگان(رییس موساد) گفت وقتی عماد رفت دمشق ، ما اطلاعات مان بیشتر از روزهایی بود که در بیروت داشتیم!
🔹حاج عماد هم تنظیماتش به روز بود و تقریبا هیچ کسی نمیدانست که به دمشق رفته و حتی نمی دانستند گذرنامه ش با چه عنوانی هست و کجا زندگی می کند!
🔹اولمرت (نخست وزیر وقت اسرائیل) که جیگر زدن حاجی رو نداشت ،برای ترور عماد دست به دامن آمریکا شد و بوش (رییس جمهور وقت) هم اوکی داد به سه شرط ؛ اول این که سر و صداشو در نیارید ! دوم ، فقط عماد رو بزنید.! سوم هم اینکه پای ما رو وسط نکشید !!! ولی پدر سوخته ازون طرف به مایکل هایدن رییس سیا ، مأموریت داد تا فرماندهی عملیات رو گردن بگیره و دست و پا چلفتیای موساد رو مدیریت کنه !
🔹آمریکاییا آن روز ها سفارت فعالی در دمشق داشتن و بازرگانا و منابع محلی و هر چی گنده گولاخ داشتن رو وسط آوردن!!! میگن سیا و موساد تا الان برای کشتن یه آدم ، اینقد خرج نکرده بودن!
🔹در مرحله اول ، مکان جلسات عماد با بچه های مقاومت لو رفت !
🔹در نوامبر ۲۰۰۷ ، مدیر فنی موساد طرح ترور عماد رو با بمب کنترل از راه دور ، رو داد ولی داگان دوباره گردن نگرفت و گفت تعقیب و گریز عماد در دمشق سخته! دوباره طرح ترور با گوشی رو دادن مثل یحیی عیاش ! ولی عماد مرتب گوشیش رو عوض می کرد ! و خلاصه اینکه آخرش فهمیدن تنها وسیله ای که عماد مرتب ازش استفاده میکنه پاژیرو نقره ای هست ! که آن هم محافظاش دم به دقیقه چکش میکنن! ولی روکش لاستیک زاپاس رو معمولا چک نمیکنن!
🔹موساد با کمک آمریکاییا قطعات یه بمب مرموز که قابل نصب در زاپاس پاژیرو بود رو به سوریه انتقال دادن و در اوایل ژانویه ۲۰۰۸ بمب قالب شده در زاپاس رو همراه با چند دوربین و فرستنده ، با زاپاس ماشین عماد جایگزین و نصب می کنند!
🔹شش هفته ، مأموران سیا و موساد ، عماد را تحت تعقیب گرفتن تا تنها گیرش بیارن و ۳۲ بار تا لحظه انفجار رفتن و ولی ماموریت لغو شد! حتی در ۱۲فوریه ، در اتاق عملیات موساد ، حاج قاسم را که به پاژیرو تکیه داده بود ، نیز با عماد دیدند و ولی از آن جایی که به بوش قول داده بودند فقط عماد را بزنند بی خیال شدند! ولی در شب همان روز ، وقتی حاج عماد در محله کفرسوسه ی دمشق بعد از جلسه با عوامل ژنرال سلیمان(مشاور بشار اسد) و دونفر از نیروهای حزب الله ، به تنهایی از ساختمان امنیتی بیرون آمده بود ، با انفجار اتومبیلش به شهادت رسید .
🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم...
@Hs_Land
🔹بعد از انقلاب دوم مشروطه، محمدعلی شاه فلنگ رو بست سمت روسیه و همونجا پناهنده شد! روس ها هم شوتش کردن بندراودسا (اکراین) آب بازی !!! یه باغ خرید و هفت سال برا خودش یه قل دوقل میکرد !سال۱۹۱۹ هم که انقلاب روسیه به اودسا رسید ، بار و بندیل رو جمع کرد سمت ایتالیا و شش سال بعد همونجا تلف شد!!!
🔹این شاه خشن ، یک رسم بد و ذلت بار از خودش به جا گذاشت و آن هم این که هیچ کدام از شاهان بعد او در ایران نمردند و در خارج از ایران افقی شدند!!!
🔹محمدعلی شاه در ایتالیا مُرد ،احمدشاه در پاریس چهارچرخش رفت هوا ،رضاشاه در ژوهانسبورگ گودبای پارتی گرفت و در مصر دفن شد(جنازه اش شش سال بعد مرگش به ایران منتقل شد) و ممدرضاشون هم تو قاهره مصر رفت زیر خاک !!!
🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم...
@Hs_Land
🔹از ۱۷۸۹ تا الان که ۲۰۲۵ هست چهل و چهارتا رییس جمهور بر آمریکا حکومت کردن و تا اینجایی که ما آمار در آوردیم ۱۴ بار به این فوکول کراواتیا سوء قصد شد که ده تاشون در رفتند ولی چهارتاشون رفتن زیر خاک!!!
جالب اینه که چرا با وجود سازمان مخوف سیا که همه جای دنیا سرک میکشه و همه رو سیخ میزنه ، این حجم ترور اتفاق می افتد!!! آیا اتفاقیست یا پشت پرده هایی وجود دارد؟!
🔻این پایین آمار ترورها رو براتون به خط کردیم که در جریان باشید!
🔸۳۰ژانویه ۱۸۳۵
رییس جمهور اندرو جکسون از شلیک دو گلوله ای که یه سمتش شلیک شد جان سالم به در برد!
بعد بازداشت ضارب(ریچارد لاورنس) فهمیدن روانش تعطیله و فرستادنش تیمارستان!!!
🔸۱۴اوریل ۱۸۶۵
ابراهام لینکلن معروف ،که با همسرش تادخانوم رفته بود تماشای تئاتر ، با شلیک گلوله جان ویلکس بوت با دنیا خداحافظی کرد!
🔸دوم جولای۱۸۸۱
گارفیلد بعد چهار ماه نشستن رو صندلی ریاست جمهوری آمریکا، با شلیک گلوله یک وکیل رفت دنیای بغلی !
🔸ششم سپتامبر۱۹۰۱
ویلیام مک کینلی ، بیست و پنجمین رییس جمهور ایالات متحده ، وقتی داشت از نمایشگاه پان امریکن بوفالوی نیویورک بازدید می کرد با گلوله های لئون چولگوش زخمی شد و هشت روز بعد میت شد و ضارب هم رفت رو صندلی الکتریکی مرگ!
🔸۱۳اکتبر ۱۹۱۲
رییس جمهور تئودور روزولت وقتی داشت در میلواکی برا ملت شِعر می گفت مورد اصابت گلوله قرار گرفت ولی جان سالم به در برد.گلوله هم تا آخر در بدنش به یادگار ماند ولی ضارب(جان اف شرانک) رفت تیمارستان!
🔸۱۵فوریه ۱۹۳۳
فرانک دی روزولت ، هنوز رسمی رییس جمهور نشد که در حال سخنرانی در میامی با پنج گلوله مورد استقبال قرار گرفت که جان سالم به در برد!
ضارب اعدام شد!
🔸یکم نوامبر۱۹۵۰
کاخ سفید در حال تعمیر بود و رییس جمهور «هری اس ترومن» در خانه اش در واشنگتن از شلیک گلوله دو استقلال طلب پورتوریکویی جان سالم به در برد!
🔸۲۲نوامبر ۱۹۶۳
جان اف کندی معروف هم در دالاس به تاریخ پیوست ! قاتلش هم قبل اینکه گندش در بیاد کشته شد!
🔸۲۲فوریه۱۹۷۴
یه فروشنده لاستیک که از کارش بیکار شده بود یه هواپیما را دزدید که باهاش کاخ سفید رو بترکونه!
عملیات لو رفت ! آقای لاستیک فروش ،خودش و خلبان و کمک خلبان را کشت و رییس جمهور وقت (ریچارد نیکسون ) هم به ادامه زندگیش پرداخت!
🔸پنجم سپتامبر ۱۹۷۵
جرالد فورد دوبار به فاصله ۱۷روز ، براش اسلحه کشیدند که هر دوبار از ترور جان سالم به در برد.
🔸۳۰مارس۱۹۸۱
ریگان ، خفن ترین رییس جمهور آمریکا وقتی خوش خوشان از هتل هیلتون واشنگتن بیرون آمد مورد اصابت گلوله جان هینکل قرار گرفت و ۱۲روز رفت روی تخت بیمارستان!!! انگیزه ضارب هم خودی نشان دادن برای ستاره آن روزهای سینما (جودی فاستر) بود! هرچند آخرش جودی خانوم هیچ چیزی رو گردن نگرفت!
🔸ضاربان اوباما و بیل کلینتون هم قبل اینکه ترور صورت بگیره ، لو رفتن و هیچ اتفاق خاصی برای آقایون رییس جمهور نیفتاد! این آخری ترامپ خرشانس را هم مشاهده نمودید که چه جوری خرکی در رفت !
🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم...
@Hs_Land
از نبرد ۲۴ ساله ایران و روم (همانی که در قرآن آمده ) چه میدانید؟
به زودی در همین کانال ....
🔹سال۵۹۰میلادی ، خسروی دوم(خسروپرویز) هنوز روی تخت بابا انوشیروان جا خوش نکرده بود که با کودتای یکی از سردارانش بنام بهرام چوبین، به سرزمین روم فرار کرد و برای پس گرفتن دوباره قدرتش دست به دامن موریکیوس (امپراتور روم)شد.
🔹ازونجایی که هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره ،موریکیوس در قبال کمک به خسرو تقاضای بخشی از حکومت ایران از جمله ارمنستان رو کرد و خسرو هم اوکی داد.
🔹یه سال بعد ، خسرو با کمک روم و نظامیان ناراضی از بهرام ، تاج و تخت رو پس گرفت و کمین کرد برای روم تا آن نقاطی رو که بهشون داده بود را پس بگیره!
🔹سال۶۰۳میلادی، در روم موریکیوس و خانواده ش با یک قتل وحشتناکی به دست فوکاس کشته میشن و بهانه خسرو پرویز برای حمله به روم جور میشه (چون مثلا موریکیوس بهش محبت کرد و بهش پناه داد )!
🔹خسرو ، فرستادگان فوکوس کودتاچی رو زندانی کرد و بهش اعلام جنگ کرد !
🔹خسرو استارت جنگ را میزنه و در ۹ ماه نبرد تمام سرزمین هایی که به نشانه سپاس به موریکیوس هدیه داده بود را پس گرفت و به خوش لقب پرویز (همیشه پیروز) را داد و با شیرین (همسر ارمنی ش) به ادامه زندگیش پرداخت!
🔹ازون طرف خسرو ، دو تا از سرداراش به نام های شهربراز و شاهین را تا ۲۰سال انداخت به جون رومی ها!!!!
🔹اگوست۶۱۰، برو بچ، شهر « ادسا » ی تسخیرناپذیر رو گرفتن و همینجوری تخته گاز رفتن تا اینکه سال ۶۱۴ فوکاس کودتاچی کشته شد و تاج امپراتوری روم رسید به هراکلیوس (یکی از فامیلای موریکیوس)!
🔹هراکلیوس به خسرو پیغام داد که تاج و تخت رو پس گرفتیم دیگه بیخیال شو !!! ولی خسرو دیگه بی خیال شو نبود !!!
🔹سال۶۱۴ میلادی ، «شهربراز» سردارایرانی فقط با یک حمله اورشلیم را هم ضمیمه ایران میکنه!
با فتح اورشلیم یهودیان پدر سوخته اورشلیم ، افتادن به جون مسیحیا و تصفیه حساب خونی راه انداختن !
🔹ساسانیان سال ۶۱۷میلادی هم پرچم ایران رو در ساحل دریای اژه بالابردن و چهار سال بعد مصر رو هم برای ایران فاکتور کردند!
🔹ساسانیان که دیگه خدا رو بنده نبودن دو اشتباه استراتژیک کردن!!!
اول اینکه فاصله فتوحات جدید از ارمنستان تا مصر باگ زیادی داشته و به راحتی قابل نفوذ بود!
دوم اینکه با تصرف اورشلیم و کشتار مسیحیان ، هراکلیوس توانست حمایت کلیسا را بدست بیاورد و نبرد سیاسی را تبدیل به نبرد مذهبی کند!
🔹سال۶۲۶میلادی ، شهربراز سُمبه پُرزوش رو سر قسطنطنیه خالی میکنه و این شهر رو فتح میکنه ، ولی از اینجای تاریخ همه چی عوض شد!
🔹با ازدست رفتن قسطنطنیه ، هراکلیوس با پدر سوخته بازی ، سرنوشت جنگ رو عوض کرد و ترمز شهربراز رو کشید !
🔹یه روایت میگه خسرو که هنوز جای چَک و لگد بهرام چوبین رو تنش بود !!! از محبوبیت و قدرت شهربراز ترسید و دستور قتلش را داد !
یه روایت هم میگه هراکلیوس نامه قتل شهربراز رو جعل کرد و بهش رساند!!!
خلاصه اینکه هراکلیوس یه کامبک تاریخی زد و با استوپ شهربراز، یک شکست فاجعه آمیز رو تبدیل به پیروزی کرد!
🔹ارتش بیزانس با اختلافات به وجود آمده در ایران و جاهای خالی پشت ارتش ایران ، تا رود ارس پیشروی کرد و در ۶۲۷میلادی در جنگ نینوا ارتش ساسانی را شکست داد!
🔹با شکست در جنگ نینوا، سرداران خسرو پرویز علیه خسرو شورش کردند و فرستادنش زندان و پسرش شیرویه رو جایگزین کردند و این پایانی بود بر جنگ های ۷۰۰ساله ایران و روم!
🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم...
@Hs_Land