🔹 قسمت یازدهم #شاهنامه

🔹« زو » در هشتاد و شش سالگی از دنیا رفت و پسرش گرشاسب رفت روی تختش و اون هم بعد نه سال خدا بیامرزی شد و ایران دوباره رفت رو مود بی شاهی ! 🔹 همین دوران افراسیاب گوشت تلخ ، برگشت به توران و رفت پیش بابا پشنگ ! پشنگ هم حسابی زد تو سرش که چرا از ایرانیا شکست خوردی و تازه برادرت هم رو کشتی !!! پشنگ بعد کلی غرغر به افراسیاب دستور میده که دوباره به ایران حمله کن ! 🔹افراسیاب اولش زیر بار نمیره و بعدش پشنگ اینقدر میزنه تو سرش تا آخر قبول می‌کنه! 🔹اون طرف ایرانی ها که بدون شاه بودند خبردار میشن و پهلوان زال رو خبر میکنند که داداش آماده شو که از تورانیان بوی جنگ داره میاد ! زال میگه من پیر شدم و پسرم رستم رو میفرستم ! 🔹خلاصه زال، رستم رو به خط می‌کنه و همه چی از زره و گرز و کلاه خود رو براش جور می‌کنه و میمونه یه اسب که بهش میگه خودت برو بچرخ پیداش کن ! 🔹رستم هم می‌ره دنبال اسب و هرچی میگرده چیز درست و حسابی پیدا نمیکنه تا این که در یک مرغزار یک مادیان و یک کره اسب میبینه و به دلش میشینه ! 🔹به چوپان مرغزار گفت اینو چند میدی ؟! چوپان میگه این اسب به هیچ کی سواری نمیده و ولی رستم در یک حرکت چریکی اسب رو به خدمت میگیره و چوپان هم از حرکت پهلوان حال می‌کنه و « رخش » رو هدیه می‌کنه به رستم وقیمتش رو دفاع از ایران و ایرانی میذاره! 🔹حالا دیگه رستم همه جوره برای حمله به توران آماده شده بود !

🔴 جنگ دوباره ایران و توران و تاج گذاری کیقباد

🔹رستم برای حمله به توران به سپاه ایران ملحق شد و این وسط ایران یه چیزی کم داشت و اون هم که ایران شاه نداشت ! 🔹بزرگان مملکت تصمیم میگیرن که برای مملکت شاه انتخاب کنند و به زال میگن که یک جوان خردمند از نژاد فریدون در البرز کوه داره زندگی میکنه و باید برای حکومت بیاریمش به « شهر استخر » 🔹زال هم به رستم میگه من پیر شدم و خودت برو این بچه رو بیار برا پادشاهی ! 🔹ازون طرف افراسیاب هم بو می‌کشه که زدن تو خط پادشاه بازی و یه تیم رو می‌فرسته البرز کوه تا شاه جدید رو سر به نیست کنه ! 🔹ازین طرف آقا رستم زودتر شاه جدید ( آقا قباد ) رو در البرزکوه پیدا می‌کنه و دستش رو میگیره و با هم میرن به سمت شهر ! 🔹بین راه ، دار و دسته افراسیاب برا شاه ایران کمین میزنن که رستم از خجالتشون در میاد و همه شون رو می سُخمونه و نهایت قباد رو سالم به تاج و تخت می‌رسونه و ملت هم یک هفته میزنن تو کار جشن و پارتی ! 🔹بعد از یک هفته عشق و حال ، جنگ با توران شروع میشه و رستم که حوصله بچه بازی رو نداشت همون اول میفته دنبال افراسیاب تا کل جنگ رو فیصله بده !!! 🔹آمار افراسیاب رو از پدرش زال میگیره و یه تنه میزنه به تورانیان و افراسیاب رو گیر میاره و میفته به جون افراسیاب و تاج و کمربندش رو میگیره ،ولی افراسیاب گردن شکسته در می‌ره ! ایرانی ها با این حرکت رستم حال میکنند و روحیه می‌ره بالا و تورانیان را است و پار میکنند تا جایی که تا رود جیحون عقب نشینی میکنند! 🔹افراسیاب دست از پا درازتر پیش پشنگ شاه می‌ره و دوتایی میزنن تو سر خودشون و درخواست صلح میفرستن برای قباد شاه ! 🔹علیرغم مخالفت رستم که می گفت این خانواده شارلاتان هستند و نیرنگ باز، قبادشاه صلح رو قبول میکنه و دوباره مرزها بر میگرده به همون مرزقبلی ! 🔹بعد جنگ قباد ، سردارانش را حسابی تشویق می‌کنه و ده سالی هم خودش می‌ره ایران گردی تا به داد مردم برسه و رستم هم می‌ره سیستان ! 🔹کیقباد هم بعد صدسالی فرمانروایی الفاتحه میشه و قبلش پسرش کیکاووس رو برای پادشاهی انتخاب می‌کنه و ای کاش این پسر رو انتخاب نمی‌کرد !!!

🔹امیرکبیر در سه سال صدارتش تمام قد جلوی اشراف و آقازاده ها ایستاد و فشار همین اشراف و مهدعلیا باعث شد ، ناصرالدین شاه فرمان قتلش رو بده و جالب اینه که بعد امیرکبیر ، میرزا آقاخان نوری « نماد اشرافیت » صدراعظم شد و همه اشراف با هم برگشتند سر سفره بیت المال ! 🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم... @Hs_Land

فیلم هوش مصنوعی داستان رخش و رستم و جنگ ایران و تورانیان 🔹تولید کننده ش اکانت سرزمین مادری در یوتیوب و اینستاگرامه 🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم... @Hs_Land

🔹 نکات جالب در مورد ناصرالدین شاه 🔻به زودی در تاریخاتور

🔹هفته نامه THE WEEK با کاریکاتوری از ترکیب لورنس عربستان و ترامپ این هفته به گیشه مطبوعات آمد. @Hs_Land

🔹#ناصرالدین_شاه با نیم قرن سلطنت و فوق تخصص حرمسرا داری !

🔹بعد مرگ مَمَدشاه ، ناصرپلنگ شانزده ساله رو از تبریز به تهران آوردن و تاج چهارمین پادشاه قاجار رو روی سر همایونی گذاشتند و طرف تا شصت و شش سالگی اینقدر سرحال بود که اگه گلوله میرزا رضای کرمانی نبود قشنگ رکورد شاهپور دوم و شاه طهماسب رو تو پادشاهی میزد ! 🔹ناصر خان، در نیمه ی دوم قرن نوزدهم وقتی اروپا مثل فرفره داشت پیشرفت میکرد سکان دار ایران بود و فقط گیج و مبهوت به تحولات دنیا نکاه می کرد. 🔹طرف سال ۱۲۲۷ شمسی ، یکسال قبل کشف طلا در آمریکا ( کالیفرنیا ) با صدر اعظمی حاجی امیرکبیر ، شاهنشاه مملکت شد و سه سال بعدش کلک امیرکبیر رو کند ! 🔹۱۲۳۳ شمسی ، نیکلای اول (تزار روس ) مُرد . ناصر وقتی کوچول بود به عنوان ولیعهد با نیکلای اول در ارمنستان دیدار کرد و تزار هم ناصر را روی پای خودش نشاند و بوسش کرد و یه انگشتر هم بهش داد ! 🔹بعد مرگ تزار ، الکساندر دوم رفت روی تخت و به علت جنگ با عثمانی و انگلیس با ایران کاری نداشت ! 🔹 ۱۲۳۶ شمسی ،عوض بی‌خیالی روس ها ، ملکه ویکتوریا سرطان ایرانیا شد و هرات و افغانستان رو از ایران جدا کرد! ناصر هم بجای این که روی پای خودش بایسته دست به دامن ناپلئون سوم شد و اون هم دایورت کرد ! 🔹۱۲۴۳ شمسی ، وقتی ناصر درگیر حرامسرا داری بود جنگ چهار ساله شمالی و جنوبیا تو آمریکا به رهبری ابراهام لینکلن با یک میلیون کشته تمام شد ! البته این مورد به عموناصر ربطی نداشت !!! 🔹۱۲۴۴شمسی، در هفدهمین سالگرد شاهنشاهی ناصر ، لئوپولد دوم در بلژیک استارت پادشاهی رو زد و بعدها این پدرسوخته ، ده میلیون آفریقایی در کنگو رو کشت ! 🔹۱۲۴۷ شمسی ، کانال دویست کیلومتری سوئز در مصر افتتاح شد ! همچنان به ناصر خان ربطی نداشت!!!!! 🔹۱۲۴۸ شمسی ، مندلیف روس از جدول تناوبیش رونمایی کرد و دوسال بعدش چارلز دیکنز انگلیسی خدابیامرز شد . 🔹۱۲۵۲شمسی ، ایران دل شاهنشاه رو زد و در بیست و پنجمین سالگرد حکومتش زد به جاده اروپا و با ملکه ویکتوریا و صدراعظم آلمان و دیکتاتور بلژیک دیدار کرد و بعدش برگشت ایران! 🔹۱۲۵۴ شمسی هم عثمانیا با عبدالحمید دوم جشن گرفتن و رابطه شون با ناصر بد نبود و با هم چند بار دل و قلوه گرفتن! 🔹۱۲۵۵ شمسی در زمانه ی یکه تازی ناصرپلنگ در حرمسرا ، آقای گراهام بل تلفن رو اختراع بنمود ! 🔹۱۲۵۷شمسی ، سی سال پس از سلطنت ، اروپا گردی اول که زیر زبون شاه مزه کرده بود استارت سفر دوم رو هم زد و این دفعه رفت روسیه و آلمان و اتریش و فرانسه ! در این سفر با قزاق های روس حال کرد و در اتریش هم از پلیس خوشش آمد و بقیه ش هم که خودتون میدونید ! 🔹۱۲۶۸ شمسی ، سلطان وِل کن اروپا نبود و رفت نمایشگاه صنعت پاریس ! تزار روس و ملکه ویکتوریا و عبدالحمید عثمانی هم این وسط ازش دعوت کردند تا شاه حسابی خرکیف بشه! 🔹۱۲۷۴ شمسی ، بازی های المپیک استارت خورد ! ۱۸۹۶ آتن ! 🔹۱۲۷۵ شمسی یکسال بعد المپیک اول ، میرزا رضای کرمانی از گوشه ی تاریخ سر رسید و ناصر رو که برای جشن نیم قرن سلطنت رفته بود حرم شاه عبدالعظیم ، با چند گلوله حواله کرد به حضرت ملک الموت و تامام ! 🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم... @Hs_Land

🔹یکی از روزهای تلخ سلطنت ناصرالدین شاه ، سال ۱۲۳۰ و‌قتل امیرکبیر در حمام فین بود و تلخ تر سیزده روز بعدش ، افتتاح دارالفنون ، مدرن ترین مدرسه ی آن دوران بود ! بدون حضور امیر ! 🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم... @Hs_Land

گفته بود هر موقع عرصه تنگ شد پنج دقیقه دیگه مقاومت کن ، شاید پیروز شدی ! این جمله برای ستارخان ، پارچه فروش تبریزی بود که بعد یازده ماه مقاومت سخت تبریز در مشروطه حاضر نشد پرچم روس را روی درب خانه اش بزند و پای ایران ایستاد ! 🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم... @Hs_Land