eitaa logo
ھـور !'
916 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
570 ویدیو
109 فایل
ـــــــ ــ بِنام‌خدای‌نوروامید؛🤍 رسته‌هور، گوشـه‌ی‌دنجی برای‌برقراری‌حال‌خوب‌دلِ‌شما:).. عکاس‌هور Https://Instagram/Same.graph.Com گوش‌جان @Majnonemadar شروط‌‌وادمین‌تبادل @Hur_Tab @G0NAHKAR به پیام پین شدھ سربزنید* هور:نور،خورشید،روشنایی✨
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۲ مهر ۱۳۹۸
بسم رب الحسیݧ🏴•°
۱۳ مهر ۱۳۹۸
♡| Your love is the reason I breathe... | عشق تو دلیلے ست که من نفس میکشم... •.↝ @bezibaeeyekrooya .•
۱۳ مهر ۱۳۹۸
مَن خود میدانم اَربَعین برای بالیاقت هاست... اما حسن(ع) جان .. حسین(ع) حرف روی حرفِ بزرگتر نمیزند... ...🖤✨
۱۳ مهر ۱۳۹۸
هدایت شده از نشر وقایع عاشورا
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " قیس به منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی صلوات بر پیامبر"ص" برعلی و فرزندان او صلوات الله علهیم درود و رحمت بسیار فرستاد و سپس عبیدالله بن زیاد و پدرش و گردنکشان بنی امیه را تا آخر لعنت کرد. سپس فرمود : ای مردم من فرستاده حسین ، به سوی شما هستم . از او در فلان جا جدا شده ام ، او را دریابید. این خبر را این زیاد رساندند .او دستور داد قیس را از بالای کاخ ، به زمین اندارند . او را انداختند و جان داد . رحمت خدا بر او باد. در روایتی دیگر ،حسین علیه السلام این نامه را از منطقه حاجز نوشت و غیر آن نیز گفته شده است. راوی می گوید : حسین علیه السلام به راه ادامه داد، تا به دو منزلی کوفه رسید. آن جا با حر بن یزید که همراه هزار سوار برخورد کرد. به حر فرمودند: [ این لشکر ] آیا یاور ما است، یا بر ضد ما ؟ گفت: بلکه بر ضد تو ای اباعبدالله ! فرمودند: لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید🏴 .
۱۳ مهر ۱۳۹۸
شبتون خدایے🌟 با بخوابیم🍀
۱۳ مهر ۱۳۹۸
بسم رب الحسیݧ🏴•°
۱۴ مهر ۱۳۹۸
گر برود جان ز تنم؛ باز گویم ز عشاق •.↝ @bezibaeeyekrooya .•
۱۴ مهر ۱۳۹۸
یه‌جوونی داشت‌با‌یه‌حال ِ بۍحالی‌یه‌دعاۍطولانی میخوند؛ مولانا‌علۍ(ع)بهش‌گفتن‌:‌ شما‌نخون‌این‌دعارو !!! جوون‌گفت:پس‌چۍبخونم؟ مولا‌علۍفرمودن: من‌چهار⁴تاجمله‌بهت‌یادمیدم‌ڪه تمام‌دعاها‌دَرِش‌هستـــ . با نشاط بگو : * الحمدلله ڪلِّ نِعمَه * اَستغفرُالله مِن ڪلِّ ذَنب * اَسألُ الله ڪلِّ خَیـــر * اَعوذُ بِاالله مِن ڪلِّ شَر - 🌿🍀
۱۴ مهر ۱۳۹۸
بسم رب الحسیݧ🏴•°
۱۵ مهر ۱۳۹۸
هدایت شده از نشر وقایع عاشورا
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " سپس سخنانی بین آن دو رد وبدل شد، تا آنکه حسین علیه السلام به او فرمودند: اکنون که شما [ کوفیان ] برخلاف نامه ها و فرستادگان که به سوی من آمده اند، رفتار می کنید ، به همان جایی که از آن آمده ام باز می گردد . ولی" حر " و یارانش حضرت را از بازگشت بازداشتند."حر" گفت: نه، یابن رسول الله ! راهی در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه، تا من نیز نزد ابن زیاد عذری داشته باشم که راه تو با من متفاوت بود [ و من تو را ندیدم ] حسین علیه السلام نیز به جانب چپ رفت ، تا آن که به منطقه ای به نام " عذیب هجانات " رسید. راوی می گوید : عبیدالله بن زیاد نامه ای به حر نوشت و او را درباره امام حسین علیه السلام سرزنش کرده ، دستور داد بر آن حضرت سخت بگیرد. حر و یارانش نیز به سراغ امام حسین علیه السلام رفته آن حضرت را از ادامه مسیر بازداشتند . امام حسین علیه السلام به او فرمودند: مگر تو دستور ندادی که از راه [ معمول ] کناره بگیرم ؟ عرض کرد: چرا، ولی نامه ای از امیر عببدالله رسیده است که در آن دستور داده است بر تو تنگ بگیرم ، مأموری نیز قرار داده است، تا مرا به اجرای این دستور وادارد... ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید🏴 .
۱۵ مهر ۱۳۹۸