تبِ هور
Γ🕌✨| هرچهتهدلم را نگاه میکنم غیراز یک #کربُ_بلا چیزینمیخـواهم..♥ . پیشنھاد ویژه ادمین خاص باش؛
میگن:
شبهایجمعهعاشقاکربلادعوتمیشند؛😍🌿
بیااینجادلتروکربلاییکن..
محفلهاشازجنسعشقودعاست؛عالیتراینکهخودشمینویسهودلیِ..♪🌙
💡°^ حاج حسین یڪتا:
چند تا قَلب براۍ
#امام_زمانت شڪار ڪردی؟!
چَندتامون غصه خورِ امام زمـٰانیم؟!
.
زندگۍمونُ بااین ڪانال امامزمانۍڪنیم😍🌿
ʲᶤᵒᶰ ^_^↴
『 http://eitaa.com/joinchat/1236860949C0e9e584eaf 』
#ڪپۍبنرحرام🚫
تبِ هور
💡°^ حاج حسین یڪتا: چند تا قَلب براۍ #امام_زمانت شڪار ڪردی؟! چَندتامون غصه خورِ امام زمـٰانیم؟! . زن
ــ مَعلوم نیست دلنوشتههاشو
ازکجامیاره!؟
+ میگنانگارخودش مینویسِـه..!!
〖 ♥🌱〗
ʲᶤᵒᶰ ^_^↴
『 http://eitaa.com/joinchat/1236860949C0e9e584eaf 』
تبِ هور
• اگر ڪسی درجنگ شھید شود، یک بار شھید شده؛ اما اگر ڪسی با هواۍ نفس خودش بجنگد، هرروز شھید میشود • 🍃
راه و رسم عاشقی یادت میدن؛♥✨
[ http://eitaa.com/joinchat/1236860949C0e9e584eaf ]
پاتوق سربازای امام زمانمونه،
زندگیتو #امامزمانی کن..
#پیشنهادویژمونه😊🍃
ــــــ ــ ــ گرایش سیاسی خود را به کدام،
گزینه نزدیک تر میدانید!؟
خواهان تغییر نظام اسلامی به سبب
اینکه آن را ریشه مشکلات میدانم.
خواهان حفظ ارزش ها و اصولِ انقلاب
اسلامی و حامی سیاستهای نظام و رهبری،
برای حل شدن مشکلات اقتصادی فرهنگی و..
🌿..
بنامِخدایحُسین"عـ"♥️
.
خادم حرم گفت: نامت رابگو،
چَشمم که اُفتاد به گنبد و گلدستهات
نامم که هیچ، خود را فراموش کردم!
گفتم بنویسید:
گدای حُسین،
نوکر عَباس،
گَر مادرم اِذن دهد..
#سربازانگمنامامامزمان
تبِ هور
━ دعوتید به گوشـهی دنجے برای عاشقے و ذکر نوکری ارباب:)😎🌿
اینجا برات کربلاتو بگیر؛
آخه تمام متناش از دل برآمدهاست..😍
.
http://eitaa.com/joinchat/1236860949C0e9e584eaf
-مبادا از دستش بدی؛ از ما گفتن بود..🤷🏻♂️😉-
هدایت شده از ھـور !'
#همسفرتابهشت
.
.
از تیپش خوشم نمےآمد، دانشگاھ را با خطِ
مقدم جبھه اشتباھ گرفته بود. شلوار شِش
جیب پلنگے گشاد مےپوشید با پیراهن بلند
یَقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که
مےانداخت روی شلوار؛ در فصل سرما با
اورکت سپاهےاش تابلو بود. یك کیف بِرزنتے
کوله مانند یك وری مےانداخت روی شانهاش.
شبیه موقع اعزام رَزمندھهای زمان جنگ،
وقتے راھ مےرفت کفشهایش را روی زمین
مےکشید؛ اِبایے هم نداشت در دانشگاھ سرش
را با چفیه ببندد!
از وقتے پایم به بسیجِ دانشگاھ باز شد، بیشتر
میدیدمش. به دوستانم می گفتم:« این یارو
انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه شَصت
پیادھ شدھ و همون جا مونده!
به خودش هم گفتم. آمد اتاق بسیج خواهران
و پشت به ما و رو به دیوار نشست..🧔🏻♂️
.
.
♥️+¡ @hur_ir