همیشه بعد از گذر کردن از یک مشکل یا یک لحظه
سخت و نفسگیر میرم جلوی آینه و به آدمه داخل
آینه نگاه میکنم، بعضی اوقات از حالت چشم و طرز
نگاه کردنش میفهمم بشدت عصبی و داغونه گاهی
وقتا هم لابهلای خوشحالیی که از تکتک اجزاء
صورتش پیداست تعجب و شگفتی معلوم میشه،
شاید واقعا باورش نمیشه که اون تونسته و موفق
شده، جدا چرا موفقیت هرچند کوچک و جزئی برای
انسانها دور از تصور و بنظر غیرقابل دست یابیه ؟؟
هرچی که هست تعجب آروم آروم جاشو به تحسین
میده؛ فرد بیرونِ آینه از دیدن برقِ تو چشمای فرد
درونِ آینه خوشحاله ..✨
بعد از ساعتها فکر کردن درباره خودم و
تجزیه تحلیل مسائل اطرافم همیشه یک
لیوان چایِ بزرگِ لبسوز میچسبه.
گفتم من خیلی تنهام ..
جواب داد، آدما تنها نیستن فقط از
حضور خدا تو تکتک لحظاتشون غافلن
برای هرجور درسی که تو دنیا مثال بزنی به وفور
جزوه و کتاب و فیلم آموزشی و استاد و کلی چیزای
دیگه هست بجز درس زندگی؛ فقط اونه که باید
با گوشت و پوست و جون و استخونت تجربش
کنی تا یاد بگیریش تا جواب سوالاتشو پیدا کنی،
تازه خیلی اوقاتم نمیفهمی دقیقا چرا همچین
امتحان سختی ازت گرفته شده ها ولی تا دلت
بخواد درس و پند و نکته مهم به خورد باورهات
رفته ..