هدایت شده از هفا
کاش حضرت معصومه(س) خودشون یه جوری محکم بغلم میکردن میگفتن هرچی میخوای غر بزن و گریه کن
واقعاً نیاز دارم به آغوش رفیق.
فیالبداهه.
کاش حضرت معصومه(س) خودشون یه جوری محکم بغلم میکردن میگفتن هرچی میخوای غر بزن و گریه کن واقعاً نیا
اونجایی که یه نشونهای میدن که بابِ گفتوگو باهاشون برات باز بشه، حسِ مادرانهای که بهت غالب میکنن تا آزاد و رها هرچی سنگینی میکنه رو دلت و بهشون بگی، آغوش باز میکنن و دست میکشن رو سرت، ۲۹ شهریور یه همچین حسی داشتم. اون گوشه، رو به ضریح نشسته بودم و زل زده بودم به شبکههای ضریح و ناخودآگاه هرچی تو دلم بود و گفتم. انگار یکی زد رو شونهم و با اطمینان کامل گفت تا منو داری غصهی چیو میخوری؟ و شروعی بود برای گریههای بسیار.
همونجا این شعره افتاد سر زبونم که میگه؛
منِ عاصی گناه آلوده، ننشستم به دری بیهوده!
چون که این در، درِ حاجات بود؛
صاحبش عمهی سادات بود..
من عاشق توصیف کردنِ آدمام. یه روزی دوستام و با رسم شکل و متن توصیف میکنم براتون.
چیه این آدمیزاد؟ بدنم داره نسبت به نخای فرش و مورچههای نداشته تو خونه هم حساسیت نشون میده.