خوشحالی بعضیا، برای برد امروز انقدر قشنگ بود که خدایا توروخدا بازم از این بردا نشونمون بده.
یه جاهایی آدم دلش میخواد چیزایی که مینویسه رو نشون آدما بده، تا خونده بشن.
که انرژی مضاعف تزریق بشه برای ادامه دادن.
یه وقتی هم میرسه فقط دوس داری یه نفر نوشتههاتو بخونه، باهاش ذوق کنه و تو با ذوقِ اون جون بگیری. میفهمی چی میگم؟
خواستم بگم خیلی وقته میخوام نوشتههامو بخونی و باهاشون ذوق کنی، ولی نیستی.
گفت سال ۹۸ باهم گذرنامه گرفتیم با ذوقِ اینکه بالأخره بعد ۵ سال زندگی، میرسه روزی که باهم دوتایی بریم کربلا. امسال اون رفت و من از اون روز همش تو فکر اینم چیکار کردم که منو نطلبید که برم؟
فیالبداهه.
این روزای سخت و طاقتفرسا، فقط میتونه با گریه برای تو آروم بشه، بیشترش کن.
بیشترِ بیشتر.
بذار سرازیر بشن این حرفای مونده توی دل.
- اونجایی که رو قبر نوشته بود عربی ولایته علی بن ابی طالب بقیش چی میشه معنیش؟؟؟
.
از امام رضا ع- هست که فرمودن، ولایت علي بن ابیطالب حصنی، فمن دخل حصنی، امن من عذابی.
ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است، پس هر کس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.