هندزفری تو گوشمه برا خودش میخونه، نیم ساعته نشستم ۱۰ تا سوال بنویسم، یک کلمه نوشتم جوری رفتم تو عمقِ یه حرفِ اون کلمه، که به خودم اومدم انگار جلومه خیره شدم بهش.
هنوزم هروقت گوش میدمش میرم تو حرم، زل میزنم به ضریح. با اشکهای سرازیر شده هنوزم هی ناخودآگاه میگم یعنی من واقعاً ششگوشه تو دیدم؟
من هنوز باورم نمیشه این عکسارو با دستای خودم گرفتم. رو به روت اشک ریختم و تو نگاهم کردی.
وای خیلی خوبن اینا.
انگار هرچقدر هم فریاد بزنم آدمیزاد موجود عجیبیه، باز هم حق مطلب ادا نمیشه. مثل وقتی که شب زمزمه فراموشی سر میدی و روز بعد با خطخطی کردن، تصویرش رو به رخ صفحه سفیدِ کاغذ میکشیو..
اصلا چرا نمیشه یه چیزایی رو برای کسی فرستاد؟
فرستادنش برابره با دیدنِ زیباییت از منِ فراموش شده.
کیبوردمم فهمیده کدوم دوستام برام خیلی قشنگن و دوسشون دارم، مثلا هروقت میخوام بنویسم "الان"، ناخودآگاه خود کیبورد "الا" میکنش.
"آخ تو شبِ یلدای منی." شده لقلقهی زبونم،
درست مثل پارسال، ولی آدمیزاد که همیشه یهجور نمیگذره براش، مثلاً تو الآن نیستی.
میخواستم بگم "امشب یه دقیقه بیشتر قشنگتر شدی."
ولی خب، تو همیشه قشنگتری.
شبِ یلداها همیشه پر از خاطرهان ولی انگار امشب قراره خاطرهی نبودن رو به دوش بکشم.
امسال هم قراره تو آینه با خیالِ بودنت یهو تو سرت داد بزنم، "آخ تو شب یلدااااای منییی." و با خنده دستهام رو بندازم دور شونههات و نذارم تکون بخوری.
امشب هم قراره تو همهی پیامرسانها و دفترم برات نامه بنویسم، که چقدر بودنت زیباست و تو هی نخونی و نخونی، فقط کیبورد و قلم، با خوندنشون آه بکشن.
امشب هم قراره یک دقیقه بیشتر نبودنت، رنجِ حاصلِ قلبم رو تأمین کنه و غمش رو به دوش بکشم.
پاییز داره تموم میشه انگار، داره سرمای سوزناکِ زمستون رو با نبودنت واردِ مغزِ استخونم میکنه.
انگار باز هم مثل قبل قراره نباشی.
امشب میخوام با یاد تو حافظ و باز کنم، با یادِ تو بیت بیتِ حافظ و بخونم و از نبودنت گله کنم.
انقدر که با حافظ همنوا بشم و بگم:
ماجرای من و معشوقِ مرا پایان نیست
هرچه آغاز ندارد، نپذیرد انجام..
انگار حافظ اینبار دلش سوخته و با دلم راه اومده.
تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم
ذاک دعوای و ها انت و تلک الایام..
میخوام باز هم بنویسم، ولی سودای نبودنت گوشهام و کر کرده و اجازه نوشتنِ حرفهام رو نمیده.
میخوام بنویسم ولی نامهای که تو نخونیش چه فایده؟ مثل اونجایی که میگفت، اگه دوسم نداری چیه این نوشتن و گفتن؟ دقیقاً همونجا. همونجا که میگه:
اما یادت نره که یادم نرفت دوست دارم.