"آخ تو شبِ یلدای منی." شده لقلقهی زبونم،
درست مثل پارسال، ولی آدمیزاد که همیشه یهجور نمیگذره براش، مثلاً تو الآن نیستی.
میخواستم بگم "امشب یه دقیقه بیشتر قشنگتر شدی."
ولی خب، تو همیشه قشنگتری.
شبِ یلداها همیشه پر از خاطرهان ولی انگار امشب قراره خاطرهی نبودن رو به دوش بکشم.
امسال هم قراره تو آینه با خیالِ بودنت یهو تو سرت داد بزنم، "آخ تو شب یلدااااای منییی." و با خنده دستهام رو بندازم دور شونههات و نذارم تکون بخوری.
امشب هم قراره تو همهی پیامرسانها و دفترم برات نامه بنویسم، که چقدر بودنت زیباست و تو هی نخونی و نخونی، فقط کیبورد و قلم، با خوندنشون آه بکشن.
امشب هم قراره یک دقیقه بیشتر نبودنت، رنجِ حاصلِ قلبم رو تأمین کنه و غمش رو به دوش بکشم.
پاییز داره تموم میشه انگار، داره سرمای سوزناکِ زمستون رو با نبودنت واردِ مغزِ استخونم میکنه.
انگار باز هم مثل قبل قراره نباشی.
امشب میخوام با یاد تو حافظ و باز کنم، با یادِ تو بیت بیتِ حافظ و بخونم و از نبودنت گله کنم.
انقدر که با حافظ همنوا بشم و بگم:
ماجرای من و معشوقِ مرا پایان نیست
هرچه آغاز ندارد، نپذیرد انجام..
انگار حافظ اینبار دلش سوخته و با دلم راه اومده.
تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم
ذاک دعوای و ها انت و تلک الایام..
میخوام باز هم بنویسم، ولی سودای نبودنت گوشهام و کر کرده و اجازه نوشتنِ حرفهام رو نمیده.
میخوام بنویسم ولی نامهای که تو نخونیش چه فایده؟ مثل اونجایی که میگفت، اگه دوسم نداری چیه این نوشتن و گفتن؟ دقیقاً همونجا. همونجا که میگه:
اما یادت نره که یادم نرفت دوست دارم.
هدایت شده از فیالبداهه.
@amirboroumand_channel|کربلایی امیر برومند 4_5902009024391416231.mp3
زمان:
حجم:
18.4M
'روضه داره'
هرچی میخوام بنویسم،
هیچ واژه و کلمهای کنار هم قرار نمیگیره.
فقط همش ورد زبونمه که، "نگام کن مادر.."
قسمتی از نمایشِ امروز.
-شرمنده، لرزش دست بسیاره.
هدایت شده از محبالحیدر
خلیفه قاتل زهراست، این را فاش میگویم
اگر برمیخورد حتی، به میلیونها طرفدارش.
توروخدا بعد کلمههاتون فاصله نذارید نقطه یا ویرگول بذارید. نوشتن قاعده داره. چه وضعشه آخه.
احساس میکنم عقلم، قلبم و گذاشته تو مایکروویو با حرارت بالا، هی میگه بسوز. بسوز تا یادت بمونه تو هنوز هم اون آدمِ بیاحساسی. و هی حرارتِ ماکروویو رو میبره بالاتر و آخرش من میمونم با یه جسمی که نایِ ایستادن نداره.