eitaa logo
🥀💐🌻💚 یاوران گل نرگس 💚🌻💐🥀
230 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
11 فایل
سلام به شیعیان امام زمان💚⚘ این گروه برای تعجیل در فرج اقا امام زمان بنا شده 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴سردار معروفی: تبدیل جنگ نابرابر به دفاع مقدس هنر امام بود @IavaranGolnarges 🌸🍃🇮🇷🇮🇷
10.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولادت رسول اکرم و هفته وحدت وآغاز هفته دفاع مقدس مبارک @IavaranGolnarges 🌸🍃🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 پاسخ به اظهارات نسنجیده آقای مسعود پزشکیان در خصوص مسئله "حجاب" و "پلیس امنیت اخلاقی" 📣 و عفاف @IavaranGolnarges 🌸🍃🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فکر میکنید فقط ما دلمون برای شهید رئیسی تنگ شده؟ 🔻یکی از کاربران عرب که از قضا سنی و اهل الجزایره توی تیک تاک از شهید داره ویدیو میذاره و حسابی داره ویو میخوره 🔻هنوز هم که هنوزه مسلمانان جهان در سوگ و فراقش هستند‌. کامنت برخیشون خیلی عجیبه که داخل پست میتونید ببینید ‏و هزاران کامنت از عراق و الجزایر و سوریه و ترکیه و روسیه و.... هست که توی چندتا اسکرین شات نمیشه آوردشون 🔻موضوع خیلی عجیب تر این که صاحب این اکانت که گفتم سنی هستش گفته که اصلا امام رضا رو نمیشناخته و توی الجزایر اصلا در مورد امام رضا صحبتی نمیشه و به عشق شهید رئیسی(خادم الرضا) رفته در مورد امام رضا مطاله کرده و عاشق ‏امام رضا شده و برای اولین بار میخواد بیاد مشهد زیارت امام رضا و احتمال شیعه شدنش به خاطر همین موضوع هم هستش. 🔻و خب ما چقدر بیچاره ایم که گیر یه سری ... افتادیم که این سید خدا رو به خاطر. قدرت و پول صبح تا شب تخریب کردن و میکنن و کاری جز لجن مال کردن نداشتند...خدا ازشون نگذره... 🇮🇷 گلچین سیاسی عضو شوید👇 🆔 @Golchinseyasy
🌺به یاد دوران دفاع مقدس‼️ 👈یاد باد آن روزگاران، یاد باد👇 📚یاد جبهه بخیر که دانشگاه خود سازی بود و کنکورش صداقت و اخلاص و متون آن را انتشارات شهادت در کربلا با مرکب خون به چاپ می‌رساند. 🌺یاد موقعیت هایی‌ بخیر که کسی به فکر موقعیت نبود وقرارگاه‌هایی که دل را بی قرار می‌کرد. 🌴یاد سنگر بخیر که به غار ثور می‌ماند و ایستگاه صلواتی که محل استراحت ملائک بود. 🔻یاد جاده بخیر که ترجمه صراط المستقیم بود‌ و به تفکر چپ و راست مهر باطل شد می‌زد. 🔻یاد معبر بخیر که به پل صراط می‌ماند و به سنگر کمین که فاصله بین دنیا و آخرت بود. 🌹یاد آبادان بخیر که به آبادی دل می‌پرداخت، 🌹یاد خرمشهر که خرم به خون شهیدان شد، 🌹یاد بستان که مزرعه عشق بود، 🌹یاد سوسنگرد که با لاله و سوسن انس گرفت 🌹یاد هویزه که حسین علم الهدی را تربیت کرد، 🌹یاد دهلران که مردمانش دلهره‌ای نداشتند، 🌹یاد موسیان که قوم موسی را به سخره گرفت، 🌹یاد مهران که بوی مهربانی می‌داد. 🌹یاد کله قندی که مرگ در آن از عسل شیرین‌تر بود. 🌹یاد قلاویزان که نردبان عروج بود. 🌹یاد مجنون که داستان لیلی را بهتر بازگو می‌کرد. 🌹یاد هور العظیم که عظمت اسلام را به نمایش گذاشت، 🌹یاد کارون که بارها به رنگ خون در آمد، 🌹یاد اروند که روند جنگ را تغییر داد 🌹یاد فاو که کلاس وفاداری بود، 🌹یاد دریاچه نمک که دل را به شور می‌انداخت، 🌹یاد کانال ماهی که به زیبایی آکواریوم ‌پایان داد. 🌹یاد شلمچه که تکرار اُحُد و عاشورا بود، 🌹یاد طلائیه که ارزش طلا را شکست. 🌹یاد کلاه آهنی بخیر که نگهبان سجده گاه ملائک بود، 🌹یاد چفیه که سجاده عبادت بود، 🌹یاد پلاک که شماره پرواز را نشان می‌داد. 🌹یاد لباس‌هایی که هیچ درجه ای نداشت، 🌹یاد لباسهایی که ساده و بی اتو بودند 🌹یاد پوتین هایی که بدون واکس بودند و هیچگاه بر پدال بنز و پورشه و لامبورگینی قرار نگرفتند. 🌹یاد آفتاب جبهه که به گرمی می‌تابید، 🌹یاد ماهش که شرمنده ماه‌های زمینی بود 🌹یاد ستارگانش که به ستاره های زمینی چشمک می‌زد 🌹یاد عطرش که بوی باروت می‌داد. 🌹یاد گلوله هایی که قاصد وصال بودند، 🌹یاد ترکش هایی که امر به معروف می‌کردند. 🌹یاد گونه هایی که برآن اشک استغفار می‌غلتید، 🌹یاد محاسنی که بر آن غبار تبرک می‌نشست، 🌹یاد دعای کمیلی که پایانش پاکی بود 🌹یاد قنوتی که در آن توفیق شهادت طلب می‌شد، 🌹یاد جهان آرا که به آرایش جهان پرداخت، 🌹یاد نامجو که به دنبال نام ونشان نبود، 🌹یاد کلاهدوز که از نمد انقلاب کلاهی برای خود نساخت، 🌹یاد چمران که معلم اخلاق بود، 🌹یاد زین الدین که زینت دین بود، 🌹یاد باکری که مجسمه اخلاق بود 🌹یاد خرازی که بجز با خدا معامله نمی‌کرد 🌹یاد آبشناسان که کسی او را نشناخت‌ 🌹یاد صیاد که دلها‌ را شکار می‌کرد. 🌹یاد پیکرهایی که هیچگاه برنگشت، 🌹یاد مادرانی که بی صدا می‌گریستند 🌹یاد بچه هایی که هیچ گاه پدرانشان را ندیدند. 🌹یاد لبخندهایی که قهقهه شهادت بود، 🌹یاد دستانی که به عباس اقتدا کردند 🌹یاد پاهایی که زودتر به بهشت پیوستند. و ما ماندیم.... ما ماندیم و درد فراق یاران❗️ ما ماندیم‌ و بار مسئولیت❗️ ما ماندیم و شرمندگی❗️ ‌‌‌‌ گرامی باد ا🌺💐🌹🌴🌷 ✅ کانال مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام «جانبازان» قم به کانال ما بپیوندید👇 🆔 @H_janbazan
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ *عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار* گویا یکی از معشوقه های صدام در خاطرات خود آورده است که: در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود.   یکی از دستگیر شدگان این حزب، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند. *میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی می‌نمود که قبل از اعدام نامه‌ای برای *برزان تکریتی* برادر صدام می‌نویسد، و از او در خواست می‌کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند. *برزان* قبول نکرد و در جواب نامه‌ی *میاده* نوشت: جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد .... *میاده‌* که روزهای آخر بارداری را طی می‌کرد، در روز موعود به پای چوبه‌ی دار رفت و التماس‌های او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت. خانم *میاده* در حین اعدام، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد. *رضیه* زنِ زندانبان، با اشاره‌ی رییس زندان، طفل را در لباس‌های مادرش پیچیده و به گوشه‌ای منتقل کرد!!!   آقای *برزان* برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز خانم *میاده* و جنین‌ش را جویا شد و گزارش خواست. رییس زندان نیز در گزارش نوشت: جنین با مادر در چوبه‌ی دار ماند تا مُرد ... رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم، هم‌قسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانه‌اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد. از آن‌ پس، همه نوزاد را *ولید* می‌خواندند. سال‌ها گذشت و *ولید* بزرگ شد. برادر خانم *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی می‌کرد و سال‌ها پیشتر، خبرهایی درباره‌ی خواهرزاده‌اش *ولید* از *رضیه* زنِ زندانبان دریافت کرده بود. او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانی‌هایی که *رضیه* داده بود او را یافت. *ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت: *رضیه* مثل مادرم هست، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من‌ کشیده، هرگز تنهایش نمی‌گذارم. این اتفاق زمانی بود که *رضیه* بازنشسته شده بود. خانم *رضیه* با خواهش از مسوولین، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام می‌کند. ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر می‌کردند، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود. از قضای الهی، *ولید* پسر خانم *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و همانجا بود که قصه‌ی مادر و فرزند درون شکمش را برای *برزان* تعریف کرد و گفت: حال آن فرزند من هستم!. آقای *برزان* با شنیدن این داستان از زبان *ولید* ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ... پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت. بدین‌سان دست حق و عدالت، ستمگر بی‌رحم را از جایی که گمان نمی‌کرد، به سزای اعمالش رساند. برگرفته از نوشته‌های *پاریسولا لامپوس* معشوقه‌ی صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق. *آنقدر گرم است بازارِ مکافات عمل* *چشم اگر بینا بود، هرروز، روز محشر است*    ((صائب تبریزی)) 🇮🇷 گلچین سیاسی عضو شوید👇 🆔 @Golchinseyasy
هدایت شده از بیداری ملت
🔴| حزب‌الله رسماً شهادت فرمانده بزرگ حاج ابراهیم عقیل و ۱۲ نفر دیگر از همراهان وی را اعلام‌ کرد ✍ متأسفانه اکثر فرماندهان یگان ویژه رضوان حزب‌الله لبنان به شهادت رسیدند... 🔴 👇 @bidariymelat