جهان بزرگی: نیمی از عوامل ساواک بعد از انقلاب ناشناخته ماندند.
یامینپور: و طبعاً در هر شهر یا بخشی یک اداره کل داشتند.
جهانبزرگی: بله، در همه استانها یک اداره کل ساواک داشتند.
یامینپور: آماری از تعداد کل مأموران ساواک دارید؟
جهانبزرگی: آن اواخر براساس حرفی که بعضی افراد میگویند، 5300 نفر کارمند بود، اما تعداد منابع یا عواملی که ساواک برای خود تهیه کرده بود، بهعنوان یک محقق فکر میکنم به 10 تا 15 هزار نفر هم میرسید.
یامینپور: تخمین شما بهعنوان یک محقق در باره شناسایی این عوامل بعد از پیروزی انقلاب چقدر است؟
نیمی از عوامل ساواک بعد از انقلاب ناشناخته ماندند و شناسایی نشدند
جهانبزرگی: این را از افواه میتوانم بگویم. از این عوامل شاید نزدیک به شش تا هفت هزار نفر شناسایی شدند.
یامینپور: یعنی نیمی از کارکنان ساواک ناشناس ماندند.
جهانبزرگی: کاری که ساواک انجام داده بود، از اواخر سال 1356 که ثابتی هم از همان زمان بهنوعی از ایران فرار کرد و در خارج از کشور مستقر شد...
یامینپور: بسیاری از مؤثرین از کشور رفتند و تعداد کمی از مسئولان ارشد سازمان اطلاعات و امنیت کشور بازداشت و محاکمه شدند.
جهانبزرگی: بله، همینطور است. اینها در اواخر 56، شروع کردند پروندهها را به میکروفیش تبدیل کردند. شاید این موضوع را کسی نگفته و تا بحال نمیدانسته، این میکروفیشها را به خارج از کشور فرستادند و موقعیکه قسمتهای مختلف ساواک یعنی ادارات کل استانها و مرکز میخواست بهدست انقلابیون بیفتد، خیلی از اسناد و مدارک را آتش زده بودند که بعضی از پروندههای نیمهسوخته را در اول انقلاب در تهران میدیدیم که بسیاری از اینها شناسایی نشدند، شاید در جهانی مختلفی بودند، ولی اگر اطلاعاتی بهوسیله مردم داده میشد اینها را مورد بررسی قرار میدادند. مراکز یا مراجعی که کار قضایی روی منابع و عوامل ساواک میکردند اینها را شناسایی میکردند و به آن مراجع معرفی میکردند.
http://www.rajanews.com/news/265428/جهان-بزرگی-نیمی-از-عوامل-ساواک-بعد-از-انقلاب-ناشناخته-ماندند-و-شناسایی-نشدندرضوی-در-یکی
ساواک از نگاه هارلد آیرنبرگر
هارلد آیرنبرگر – نویسنده اتریشی در کتاب خود بنام ساواک نوشته است: سی آی ای از طریق کودتای اوت ۱۹۵۳ بار دیگر شاه را بر سر کار آورد و برای حفظ و استقرار قدرتی که وی مجددا بازیافته بود، با تشکیل سازمان امنیت و اطلاعات کشور یعنی ساواک موافقت نمود. امروز این سازمان که در سال ۱۹۵۶ به کمک اعوان و انصار "سی آی ای" بوجود آمد و به مرور زمان به وسیله سازمان جاسوسی اسرائیل بنام موساد نیز تعلیم و تربیت یافته است حداقل دارای ۵۰ هزار نفر جاسوس میباشد که در رشته خود شهرتی بسزا و شایسته دارا هستند.
https://www.khabaronline.ir/amp/1382247/
عملیات برون مرزی ساواک: ساواک و فرانسه
حضور و فعالیت ساواك در فرانسه چشمگیر بود؛ سرویس امنیتی فرانسه در تعقیب گروههای سیاسی و دانشجویی مخالف رژیم پهلوی، همكار ساواك بود. ساواك و سرویس اطلاعاتی فرانسه برای جلوگیری از شكلگیری و گسترش فعالیت گروههای سیاسی كمونیستی و وابسته به شوروی و بلوك شرق در ایران، فرانسه و سایر كشورها همكاریهای مشتركی داشتند. سرویس اطلاعاتی فرانسه درباره برخی كشورهای خاورمیانه، اخبار و اطلاعاتی در اختیار ساواك قرار داده و نیز اخباری درباره مسائل مورد علاقه، از ساواك دریافت میكرد. در سال 1355 بین سرویسهای اطلاعاتی فرانسه، ایران، عربستان سعودی، مراكش و مصر همكاری پنج جانبهای برای مبارزه با كمونیسم و گسترش نفوذ شوروی و گروههای كمونیستی و چپ در افریقا به وجود آمد. برای پوشش قرار دادن فعالیتهای اطلاعاتی ـ جاسوسی این سرویسها، در افریقا، چند دفتر تجاری در كشورهای شمالی افریقا تأسیس شد كه مهمترین آن در كازابلانكا و قاهره بود. این سرویسهای پنجگانه دفتری به ظاهر تجارت نیز در ژنو داشتند. از دیگر اقدامات مشترك این سرویسها، تأسیس دفتر مطالعات استراتژیكی در تهران بود كه عمده وظایف آن بررسی، تجزیه و تحلیل، شناسایی، تشخیص و مبادله اخبار و اطلاعات درباره انواع فعالیتهای كمونیستی در كشورهای افریقایی بود. از دیگر مؤسسات سرویسهای پنجگانه، «دبیرخانه كل مبارزه با خرابكاری و تروریسم» در جده عربستان بود. اعضای این دبیرخانه رئیسان كل دستگاههای اطلاعاتی كشورهای پنجگانه (ایران، عربستان سعودی، مصر، مراكش و فرانسه) بودند. بخشهای اداری، كارشناسی، ارزشیابی، هماهنگسازی و چند بخش دیگر نیز از جمله اجزای این دبیرخانه بودند.
http://22bahman.ir/show.php?page=post&id=14821
هشدار؛ تب اسلحه در ایران بالا گرفته است!
تاریخ انتشار: آذر ۹۸
ایرناپلاس نوشت: شواهد، قرائن و برخی آمارها از افزایش وجود اسلحههای گرم در میان افراد جامعه حکایت میکند؛ نشانه آن افزایش چشمگیر کشف قاچاق اسلحه در برخی استانهاست.
https://donya-e-eqtesad.com/بخش-سایت-خوان-62/3600157-هشدار-تب-اسلحه-در-ایران-بالا-گرفته-است
ورشکست کن، وام بده، حکومت کن؛ سیاستی که آمریکا با آن پهلوی را بیچاره کرد
در شرایطی که مردم و سیاسیون به شدت نسبت به وابستگی ایران به غرب اعتراض داشتند روزنامههای حکومتی وابستگی کشور به آمریکا را توجیه میکردند، به عنوان نمونه علیاصغر امیرانی 13 تیر 1340 در نشریه خواندنیها نوشته بود: «میگویند آمریکاییها در تمام شئون سیاسی و اقتصادی و مالی ما مداخله میکنند، من کار ندارم به اینکه بیچاره آمریکاییها بعد از هزار میلیون دلار وام و کمک به تصدیق خودمان، آیا باید حق این را داشته باشند که به اندازه یک دهم هم پیمان خشک و نم پس نده انگلیسیمان در کارها و یا لااقل در طرز خرج نظارت و به قول [منتقدان] مداخله داشته باشند یا نه؟»
چند روز پیش از این یادداشت یکی از سیاسیون به نام احمد آرامش که بعدها توسط ساواک ترور و به قتل رسید طی سخنانی سیاست غرب را ورشکست کن، وام بده و حکومت کن خوانده بود، احمد آرامش 6 تیر 1340 طی یک مصاحبه مطبوعاتی سیاستهای خارجی و دخالتهای آنان را در امور ایران مورد انتقاد قرار داده و گفته بود: «به همان نسبت که عایدات سالیانه نفت ما اضافه میشود ما باید به همان نسبت نیازمند خرید از خارج و متعهد در مقابل موسسات اقتصادی دنیای غرب برای پس دادن اقساط قرضه و وام باقی بمانیم تا پنج سال دیگر عایدات نفت جنوب ایران که در سال گذشته در حدود 300 میلیون دلار بود به دو برابر افزایش خواهد یافت و از حالا سیاستهایی که با ما لاف دوستی میزنند مشغول تنظیم برنامههایی هستند تا پیشاپیش ما را به همان نسبت متعهد و مقروض سازند.»
احمد آرامش در این گفتوگو همچنین اظهار داشته بود: «مخالفت من فقط با سیاست جانکاه ده ساله گذشته آمریکا است... سالها است که دولت آمریکا با تمام قوا ولی با عناوین به ظاهر فریبنده در تمام شئون زندگی ما دخالت کرده و انگشت دارد و هر زمان به طریقی برای ما حادثه آفریده و تعیین سرنوشت میکند، تمام وزارتخانهها و بنگاههای تجاری و اقتصادی و عمرانی وابسته به دولت ایران زیر نظر ماموران و نمایندگان مختلف آمریکایی قرار گرفته و آنان در غالب جاها نه تنها به عنوان مشاور و مستشار بلکه به صورت دستور دهنده و کارفرما در زندگی ما مداخله میکنند. اقتصاد کشور به وسیله عوامل و ایادی داخلی و خارجی دولت آمریکا به کلی درهم ریخته و اکنون وضع به شکلی درآمده که طبق اظهار آقای نخستوزیر هم دستگاه اقتصادی دولت در آستانه ورشکستگی است و هم ملت و ما هر روز ناگزیر هستیم که دست تکدی به سوی آمریکا و آمریکائیان دراز کنیم و برای گرداندن چرخ زندگی خود از آنان قرضه و اعتبار بگیریم و هر یک از این وامها که با شرایط و قیودی سنگین همراه است ما را با زنجیرهای محکم تری به اسارت اقتصادی درمیآورد و به دنبال آن دستگاه دولت و حکومت مجبور میشود که در مسائل سیاسی و برای اداره مملکت از آنها متابعت کند، آیا چنین وضعی که حاکمیت ملی ما را متزلزل ساخته نبایستی مورد اعتراض و شکوه وطنپرستان و آزادی خواهان قرار گیرد؟»
آرامش همچنین گفته بود: «من بار دیگر تکرار میکنم که سیاست دنیای غرب در مورد کشورهای عقب مانده سالها است که بر اساس «ورشکست کردن، وام دادن و حکومت کرد» بنا گردیده و در مورد ما این سیاست تاکنون به صورت کامل اعمال گردیده و اکنون نیز همان روش با سرسختی تعقیب میشود»
مرور این اظهارات از آن رو اهمیت داشته و ضروری است که «احمد آرامش» در دولت شریف امامی و پیش از روی کارآمدن دولت علی امینی در اردیبهشت 1340، وزیر مشاور و مدیرعامل سازمان برنامه ایران بود، اعترافات و انتقادات فردی در چنین جایگاهی از اهمیت زایدالوصفی برخوردار است چرا که نشان میدهد زنجیرهای وابستگی سیاسی تا چه اندازه دیگر وابستگیها را به ایران تحمیل کرده بود.
https://www.habilian.ir/fa/ورشکست-کن،-وام-بده،-حکومت-کن؛-سیاستی-که-آمریکا-با-آن-پهلوی-را-بیچاره-کرد.html
اعتراف حتی ضدانقلابیون به قساوتهای ساواک
قساوت ساواک و تیشه چریک ها و تحصیلکردگان به ریشه کشور
تا هنگام تاسیس ساواک، شهربانی و به طور مشخص، اداره اطلاعات شهربانی، مسئولیت برقراری امنیت کشور را برعهده داشت. روشی که اداره اطلاعات شهربانی برای برقراری امنیت اعمال می کرد، با روش ساواک بسیار تفاوت داشت. سیستم و روش شهربانی با روش خشن ساواک و شدت عمل زیادی که در مقابل مجرمین، تروریست ها و کسانی که مورد بازجویی قرار می گرفتند نشان می داد و باعث ایجاد نارضایتی می شد اصلا قابل مقایسه نبود. طبیعت تربیت پلیس و فلسفه شهربانی این بود که خدمتگذار مردم است و مردم، برادر و خواهر پلیس هستند. نقش پلیس، برقراری نظم است و پلیس به دلیل نحوه تربیتش به گونه ای عمل می کرد که تحمل خشونت از طرف مردم یا افراد را داشت. بیشتر درجه دارهایی که کارمند ساواک شدند، تربیت پلیسی یا امنیتی نداشتند. تربیت آنها نظامی بود. نظامیان برای نبرد و جنگ تربیت می شوند و به همین دلیل مناسب کار در شهر و برقراری امنیت در شهر نیستند.
یکی از چریک هایی که دوبار دستگیر شده بود، در بازجویی بار دوم به حسین زاده، بازجوی بیرحم ساواک گفته بود:"بار اول که من دستگیر شدم، بازجوی من آقای زمانی بود و بیشتر از هفت، هشت نفر در زندان نبودند، ولی اکنون تمام طبقات زندان از تحصیلکردگان و دانشگاهیان پر شده است."
ساواک متاسفانه برای کسب قدرت بیشتر، شروع به دخالت در همه زمینه ها کرد. برای خود وظیفه تعیین می کرد یا تقاضای موظف شدن می کرد به این معنا که لوایح را به مجلس می برد و این لوایح نیز تصویب می شد. به عنوان نمونه می توان به دخالت ساواک در انتخابات اشاره کرد. تا قبل از تاسیس ساواک، دستگاه های امنیتی در مسئله انتخابات مجلس شورای ملی دخالتی نداشتند، ولی دیگر این اواخر وضع به گونه ای شده بود که ساواک باید تعیین می کرد که چه کسی صلاحیت دارد کاندیدا بشود.
https://www.bbc.com/persian/iran/2011/02/110206_l13_siahkal_behrouz_sarshar
عملیات برون مرزی ساواک: ساواک و ترکیه
سرویس اطلاعاتی و امنیتی تركیه از همكاران استراتژیك ساواك در خاورمیانه محسوب میشد. این دو سرویس علاوه بر این كه در چارچوب پیمان سنتو همكاری دوستانهای داشتند با موساد نیز فعالیت مشترك داشتند. این سه سرویس در پیشبرد اهداف كلان سیاسی، امنیتی و نظامی امریكا و غرب در منطقه، نقش قابلتوجهی داشتند. ساواك برای فعالیت در تركیه مشكلی نداشت و در بسیاری از مأموریتهای برونمرزی خود از مساعدتها و همكاریهای سرویس اطلاعاتی و امنیتی تركیه برخوردار بود.
روابط ساواك با سرویس اطلاعاتی تركیه در بالاترین سطوح مدیریت و راهبری بود و تبادل اطلاعات و همكاری راهبردی و عملیاتی دو سرویس، در فضایی كاملاً دوستانه و صمیمی صورت میگرفت. سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی تركیه و ایران در كمربند امنیتی غرب و امریكا در برابر شوروی و بلوك شرق در خاورمیانه، نقش مهمی داشتند. دو سرویس همچنین در مراقبت از فعالیتهای كردها همكاری داشتند. از دیگر حیطههای فعالیت برونمرزی ساواك در تركیه، كنترل دانشجویان سیاسی مخالف حكومت بود كه با تشكلهای دانشجویی مخالف حكومت ایران در اروپا و امریكا رابطه داشتند؛ مهمترین تشكل دانشجویی ایرانی در تركیه «فدراسیون دانشجویان ایرانی در تركیه» بود.
http://22bahman.ir/show.php?page=post&id=14821
عملیات برون مرزی ساواک: ساواک و کشورهای حاشیه خلیج فارس
ساواك، نفوذ گستردهای در كشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس داشت. در این میان با سرویس اطلاعاتی و امنیتی عربستان سعودی كه از مهمترین متحدان و اقمار غرب و امریكا در منطقه محسوب میشد، روابط نزدیكی داشت. در بسیاری از مسائل سیاسی، امنیتی و استراتژیكی منطقه و جلوگیری از نفوذ و حضور مخالفان سیاسی دو كشور در قلمرو دیگری، همكاری نزدیكی بین سرویس اطلاعاتی و امنیتی عربستان سعودی و ساواك وجود داشت. ساواك همچنین روابط و همكاری مشتركی با سرویسهای اطلاعاتی عربستان سعودی، مصر و اسرائیل داشت. این همكاریهای چند جانبه از اواسط دهة 1340 و از اوایل دهة 1350 به اوج رسید.
از دیگر مناطق تحت نفوذ و حضور ساواك در حاشیه جنوبی خلیج فارس امارات متحده عربی بود كه ساواك از همان سالهای نخست، كوشید در آن نفوذ كند. نمایندگی ساواك در این كشور، از مهمترین شعب برونمرزی ساواك در منطقه محسوب میشد. بهویژه به دلیل ادعای بیاساس امارات متحده عربی درباره جزایر سهگانه ایرانی (تنب كوچك، تنب بزرگ و ابوموسی)، ساواك فعالیت برونمرزی خود را در امارات با حساسیت قابلتوجهی دنبال میكرد. از دیگر دلایل حضور جدی ساواك در امارات متحده عربی و سایر كشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، آمد و شد گروههای سیاسی و چریكی مخالف رژیم پهلوی در این كشورها بود. البته بین مأموران این سازمان با دستگاههای امنیتی شیخنشینها نیز روابطی وجود داشت و ساواك در تعقیب مخالفان سیاسی و چریكی حكومت پهلوی از همكاری آنان سود میبرد.
همزمان با اقدامات و فعالیتهای برونمرزی ساواك، اداره كل هشتم (ضدجاسوسی) این سازمان نیز همواره مراقب بود جاسوسان و مأموران دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی كشورهای مختلف عربی و اسلامی خاورمیانه به اهداف موردنظر در ایران دست نیابند. در بین كشورهای عربی، عراق، مصر، لیبی و سوریه بیش از سایر كشورها طرحهای نفوذ اطلاعاتی و جاسوسی را در ایران دنبال میكردند و ساواك بیش از دیگر كشورهای منطقه نگران نفوذ اطلاعاتی و جاسوسی آنان در ایران بود. ساواك در تمام كشورهای عربی و اسلامی مأموران و جاسوسانی داشت كه در پوششهای مختلف فعالیت میكردند. در میان كشورهای عربی عراق تنها كشوری بود كه ساواك به رغم حضور جدیاش در آن (به دلیل رقابت و اختلافات سیاسی و مرزی بین رژیم پهلوی با حكومت این كشور) از آزادی عمل چندانی برخوردار نبود و برای پیشبرد اهدافش با محدودیتهایی روبرو بود. از جمله مهمترین حیطههای همكاری ساواك با سرویسهای اطلاعاتی ـ امنیتی كشورهای عربی و اسلامی جلوگیری از شكلگیری و گسترش فعالیت احزاب و گروههای سیاسی چپ و كمونیستی بود كه عمدتاً از سوی شوروی و بلوك شرق حمایت میشدند و به تبع فعالیت اینگونه احزاب و گروهها، خطر نفوذ شوروی در آن نواحی نیز افزایش مییافت. بخشی از مهمترین دلایل حضور ساواك در كشورهای عربی و اسلامی، به نیازمندیها و اهداف اطلاعاتی و جاسوسی موساد بازمیگشت. به دلیل دشمنیها و اختلافات اسرائیل با كشورهای عربی و اسلامی در خاورمیانه و شمال افریقا و محدودیتها و مشكلاتی كه بر سر راه فعالیت آزادانهتر موساد در این كشورها وجود داشت، ساواك در جمعآوری و ارائه اطلاعات به موساد كمك میكرد.
در واپسین سالهای حكومت پهلوی، ساواك برای همكاری با سرویس اطلاعاتی و امنیتی سازمان آزادیبخش فلسطین كه یاسر عرفات در رأس آن بود، تلاشهایی انجام داد. چنانكه شواهد و مدارك موجود نیز نشان میدهد در تیر 1356 یاسر عرفات برای همكاری سرویس اطلاعاتیاش با ساواك اعلام آمادگی كرده بود.
http://22bahman.ir/show.php?page=post&id=14821
عملیات برون مرزی ساواک: ساواک و کردهای عراق
بخش مهمی از فعالیت برونمرزی ساواك در عراق در شمال این كشور و در میان كردهای مخالف حكومت عراق متمركز بود. این فعالیت با همكاری موساد و سپس دستگاه اطلاعاتی تركیه و سیا توأمان بود. بخش عمدهای از وظایف مأموران متعدد ساواك در عراق، فعالیت در بین كردها و عشایر معارض دولتهای وقت عراق در شمال این كشور بود. حضور چشمگیر ساواك در مناطق كردنشین عراق و نقشی كه در ایجاد توازن نظامی و اطلاعاتی در بین طرفین متخاصم داشت، در پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی رژیم پهلوی در برابر حكومتهای وقت و در عین حال كمتر قابل انعطاف عراق، نقش قابل توجهی داشت.
در آن دوره ساواك گزارشاتی در دست داشت كه نشان میداد دولت عراق نیز برای نفوذ در بین كردهای ایران و ایجاد اغتشاش در قلمرو شمال غربی ایران تلاشهایی انجام داده و با برخی از متنفذین كرد تماسهایی برقرار كرده است. این روند از اواخر سال 1342 كه بین كردهای شمال عراق با حكومت مركزی این كشور آتشبس به وجود آمده و اختلافات فیمابین تا حدود زیادی فروكش كرد، نمود بیشتری یافت. با این احوال، حتی دورههایی كه بین ایران و عراق روابط نسبتاً دوستانهای به وجود میآمد، هر دو طرف یكدیگر را به همكاری با شورشیان و مخالفان سیاسی طرف مقابل متهم میكردند. از جمله طرحهای ساواك بر ضد حكومت مركزی عراق كه در اواخر سال 1348 افشا شد، تلاش برای انجام یك كودتای نظامی بود كه قبل از اجرا، كشف شد. بسیاری از كسانی كه مقرر بود در این كودتا نقش داشته باشند، شناسایی، دستگیر و پس از محاكماتی كوتاه و سریع به جوخه اعدام سپرده شدند. در سال 1347 ساواك برای تشكیل جمعیت دوستی میان ایران و عراق تلاش كرد كه هدف آن كاهش تنش در روابط دو كشور بود. به رغم تنش و اختلافات تقریباً دائمی میان دو كشور، از همان آغاز تأسیس و فعالیت ساواك، رفت و آمدها و ملاقاتهایی هر چند محدود و پراكنده بین برخی مدیران و رؤسای این سازمان با همتایان عراقی صورت میگرفت.
http://22bahman.ir/show.php?page=post&id=14821
عملیات برون مرزی ساواک: ساواک و لبنان
از نخستین سالهای تأسیس ساواك، مأمورانی به لبنان اعزام شده و نمایندگی ساواك در این كشور ایجاد شد. سرتیپ حمید ناصری اولین نفری بود كه در رأس نمایندگی ساواك در لبنان قرار گرفت. مراقبت از گسترش اندیشههای چپ و كمونیستی در لبنان، نظارت بر احزاب و گروههای سیاسی و قومی مؤثر در تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی لبنان، تلاش برای جلوگیری از گسترش نفوذ مصر و جمال عبدالناصر و عراق در لبنان، و نیز تلاش برای گسترش نفوذ فرهنگی ایران در بین مردم لبنان، از جمله مهمترین اهداف طرحهای راهبردی و اجرایی ساواك در لبنان بود. ناآرامیهای تمام نشدنی سیاسی در لبنان و تلاش پیگیری كه مصر، سوریه و عراق برای نفوذ در این كشور داشتند و نیز رقابت قدرتهای بزرگ در منطقه كه با همكاری نزدیك ساواك، موساد و سرویس اطلاعاتی و امنیتی تركیه نیز در لبنان همراه بود، بیش از پیش بر حساسیت و اهمیت فعالیت و حضور ساواك در لبنان میافزود. از سوی دیگر آمد و شد بسیاری از گروههای سیاسی و چریكی مخالف رژیم پهلوی در لبنان و ارتباطاتی كه با برخی گروههای سیاسی لبنانی و فلسطینی در آن مناطق داشتند، از دیگر دلایل مهم حضور و فعالیت چشمگیر ساواك در لبنان بود. از همان سالهای نخست تأسیس ساواك و تشكیل نمایندگی این سازمان در لبنان، بین ساواك و دستگاه اطلاعاتی لبنان رابطه برقرار شد. ساواك همچنین برای نفوذ در بین شیعیان لبنان و نیز دیگر گروههای مذهبی و قومی (نظیر مسیحیها) گامهای بزرگی برداشت و تلاش كرد از اتحاد لبنان با عراق، سوریه و مصر جلوگیری كند. پس از حمید ناصری، سرهنگ پاشایی و سپس سرلشكر منصور قدر در رأس نمایندگی ساواك در لبنان قرار گرفتند. در اردن نیز به دلیل روابط سیاسی نزدیك حكومت پهلوی با ملك حسین، ساواك در فعالیتهای برونمرزی خود آزادی عمل بسیاری داشت. منصور قدر همزمان با مسئولیت سفارت ایران در اردن و سپس لبنان، نمایندگی ساواك را نیز در این كشورها عهدهدار بود؛ ساواك در دوره حضور او در لبنان، در بین گروههای سیاسی، احزاب، شخصیتها و رجال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، فرهنگی و مذهبی لبنان نفوذ یافت.
به رغم حضور ساواك در لبنان، مخالفان سیاسی و چریكی حكومت در لبنان آمد و شد داشتند و به انحاء گوناگون برای مأموران ساواك مشكل ساز میشدند؛ چنانكه در مراسم خاكسپاری دكتر علی شریعتی در سوریه، بسیاری از مخالفان سیاسی حكومت ایران كه مقیم لبنان و سوریه بودند، حضور داشتند و تلاشهای ساواك برای جلوگیری از برگزاری مراسم تدفین و بزرگداشت او در لبنان و سوریه با شكست روبرو شد.
از جمله مخالفان رژیم پهلوی كه در لبنان آمد و شد داشتند، گروههای چریكی بودند. بسیاری از اعضای گروههای چریكی و سیاسی مخالف حكومت پهلوی برای فراگیری آموزشهای نظامی و نیز تهیه اسلحه و مواد منفجره، در لبنان و بخشهایی از سرزمینهای فلسطینی در آمد و شد بودند و با مبارزان فلسطینی و لبنانی در اردوگاههای مختلف تماس داشتند. این امر موجب میشد ساواك موضوع كنترل مخالفان حكومت را در لبنان با حساسیت پیگیری كند. از جمله وقایعی كه در واپسین سالهای دهة 1340 در روابط ایران و لبنان مشكلاتی ایجاد كرد، حضور تیمور بختیار اولین رئیس ساواك (كه اینك به عنوان مخالف حكومت پهلوی در خارج از كشور به سر میبرد) در لبنان بود كه به رغم تمام تلاشهای سیاسی و دیپلماتیك و نیز اقدامات گسترده ساواك، دولت لبنان حاضر به تسلیم او به ایران نشد؛ به دنبال آن نیز، شاه روابط سیاسی دو كشور را قطع كرد.
از جمله فعالیتهای ساواك، تلاش برای نفوذ در بین شیعیان لبنان بود. نمایندگی ساواك در لبنان همواره تلاش میكرد در انتخاب رؤسای جامعه شیعه اثر گذاشته و شخصیتی در رأس شیعیان قرار گیرد كه از رژیم پهلوی حمایت كند. ساواك تلاش میكرد با برخی شیعیان ایرانی فعال در لبنان، از جمله امام موسی صدر و دكتر مصطفی چمران (پایهگذاران جنبش امل در لبنان) رابطه برقرار كند. طرح ساواك برای جلب همكاری دكتر چمران با شكست روبرو شده و ساواك تلاش كرد در رابطه او با امام موسی صدر اختلافاتی ایجاد كند؛ در همان حال برای جلب نظر مساعد امام موسی صدر به حكومت تلاش میكرد. ساواك در جلب نظر مساعد امام موسی صدر و جنبش امل به رژیم پهلوی با شكست مواجه شد و مذاكرات گاه و بیگاه طرفین هیچگاه نتیجه مطلوبی برای حكومت به بار نیاورد.
ادامه مطلب 👇
http://22bahman.ir/show.php?page=post&id=14821
انحلال ساواک توسط بختیار
ساواک که مهمترین نهاد امنیتی و اطلاعاتی رژیم شاه بود؛ نقش مهمی در سرکوب عناصر ضد نظام سلطنتی داشت. این سازمان با اعمال شکنجههای غیرانسانی، یکی از عمدهترین دلائل گسترش نارضایتی عمومی و گرایش نهائی مردم به سوی تحرکات انقلابی و به سقوط کشاندن نظام سیاسی حاکم بر کشور بود. از اینرو با توجه به سوابق و عملکرد این نهاد در ایجاد نارضایتی عمومی، عوامل حکومت پهلوی بر آن شدند با انحلال این سازمان، فضای ملتهب کشور را آرام نمایند.
بر اساس اسناد موجود، اقدام بختیار در انحلال ساواک، تنها جهت فریب افکار عمومی بود. روز هفدهم بهمن ۱۳۵۷ مردم به خواست امام خمینی در تظاهراتی که نخستوزیری بازرگان را تایید میکرد شرکت کردند. دولت بختیار باری بیپاسخ نماندن این کنش، اقدام به مانور هوایی کرد و تعدادی هلیکوپتر و هواپیمای جنگی را در آسمان تهران پرواز داد. در همین روز او در مجلس شورای ملی ـ چند ده متر آن طرفتر از محل استقرار امام ـ حاضر شد و لایحه انحلال ساواک را برای تصویب به مجلس داد. این صحنهای عوام فریبانه بود، بختیار چنین تصدی نداشت. در سند زیر که مربوط به ۱۸ بهمن ماه است، بختیار با تاسیس حساب تازهای برای ساواک نزدیک بانک سپه موافقت میکند.
موضوع: درخواست سازمان اطلاعات و امنیت کشور
محترماً به استحضار عالی میرساند:
سازمان اطلاعات و امنیت کشور، سه فقره حساب جاری بستانکار نزد شعبه رضا شاه کبیر تهران این بانک (سپه) افتتاح نموده که استفاده از حسابهای جاری مذکور با امضاء مشترک تیمسار سپهبد ناصر مقدم، رییس آن سازمان و دیگر امضاءداران مجازی که طبق مقررات قبلا معرفی نمودهاند بوده است.
در تاریخ ۱۳۵۷/۱۱/۱۸ برابر نامه شماره ۱۷۰۶۹/۶۱۰ مورخ ۱۳۵۷/۱۱/۱۶ (که فتوکپی آن به پیوست تقدیم است) تیمسار سپهبد ناصر مقدم از طریق آن سازمان به این بانک اعلام نمودهاند که به منظور پرداخت هزینههای جاری سازمان اطلاعات و امنیت کشور با افتتاح یک شماره حساب جاری جدید که حق برداشت از این حساب به امضا تیمسار سرلشکر محمود وزیری همدانی (احد از امضاداران قبلی در یکی از حسابهای آن سازمان) و آقای مهدی تابش تواماً خواهد بود، اقدام شود و فعلاً چکی به مبلغ ۱/۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال از حساب جاری شماره یک که به نام آن سازمان نزد این بانک میباشد جهت انتقال وجه به حساب جاری مورد درخواست نیز ارسال نمودهاند که با افتتاح حساب جدید و واریز این وجه به آن حساب، متدرجاَ برابر چکهای صادره آتی به امضاء آقایان فوقالذکر مورد استفاده واقع گردد.
از آنجا که طبق مندرجات جراید و اعلام رسانههای گروهی انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور بر اساس لایحه تقدیمی دولت به تصویب مجلس شورای ملی رسیده، بنابراین با عنایت به آن که سازمان اطلاعات و امنیت کشور از لحاظ سازمانی تابع نخست وزیری میباشد، مستدعی است نظر عالی را نسبت به انجام تقاضای ساواک امر به ابلاغ فرمایند.
در سمت راست و پایین نامه نظر شاپور بختیار آمده است: «موافقم ۱۳۵۷/۱۱/۱۸» و امضاء کرده است.
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9
"از 3 تنی که با یکدیگر گفتگو میکنند حداقل یک نفر از آنان خبرچین ساواک است"!! (اغراقی که بیانگر واقعیت مهمی بود)
عنوان مقاله: ملاحظاتی پیرامون اسناد ساواک
نویسنده: مظفر شاهدی
ساواک در طول بیش از 3 دهه فعالیت و طی ریاست تیمور بختیار (13401335) پاکروان (13431340)، نعمتالله نصیری (13571343) و ناصر مقدم (خرداد57 بهمن57) تحولات اداری و تشکیلاتی گوناگونی را پشت سر گذاشت و نیز در موضوع گزارشنویسی و طبقهبندی اسناد و مدارک تهیه شده در آن (و بهطور مشخص اداره کل سوم) هم به لحاظ کیفی و هم کمی، تغییراتی ایجاد شد. سازمان اطلاعات و امنیت کشور هر چه از سالهای نخست دهه 1340 فاصله میگرفت دامنه فعالیتهای مراقبتی و کنترلکننده این سازمان در میان اقشار گوناگون مردم که مستلزم توسعه گسترده حداقل کمی گزارشنویسی و بایگانی اسناد بود افزایش چشمگیر و در عین حال روز افزونی پیدا کرد. تقریبا تمام رجال و کارگزاران مهم و درجه اول حاکمیت و مملکت از بخشهای مختلف کشور که معمولا هم پستهای مهم سیاسی و اداری حساس و کلیدی داشتند و نیز اکثریت قریب به اتفاق درباریان مهم و خاندان سلطنتی و دیگر کسان از متنفذان و صاحبان قدرت و مکنت و ثروت و دیگر تاثیرگذاران در مجموعههای حکومتی و کشوری در ساواک (اداره کل سوم) دارای پروندههای ریز و درشت طبقهبندی شده و عمدتا انفرادی بودند و نیز تمام احزاب و گروههای سیاسی نزدیک و وابسته به حکومت و دولت و نیز وزارتخانهها، سازمانهای دولتی و غیردولتی که در شؤون مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره فعالیت میکردند در ساواک پروندههای محرمانه و طبقهبندی شده جداگانه داشتند اما مهمترین بایگانیهای اسناد طبقهبندی شده ساواک به مخالفان و منتقدان سیاسی رژیم پهلوی در میان اقشار گوناگون ملت ایران اختصاص داشت و عمده نیرو، وقت و امکانات ساواک (و عمدتا اداره کل سوم) هم مصروف مراقبت، کنترل و تحت تعقیب قرار دادن این خیل عظیم میشد. تمام افراد و شخصیتهای شناختهشدهتر مخالف حکومت در میان احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی گوناگون در ساواک پروندههای طبقهبندی شده انفرادی داشتند. برای تمام احزاب و گروهها و تشکلهای سیاسی مخالف و منتقد حکومت هم پروندههای مجزایی تشکیل شده بود. تشکیل این همه پرونده انفرادی و گروهی برای اقشار گوناگون مردم در میان موافقان و مخالفان حکومت که اساسا به هدف اطلاع از آخرین تحولات و وضعیت حاکم بر سوژههای هدف، صورت عملی به خود میگرفت، مستلزم و نیازمند بهرهگیری از نیروهای فراوانی بود که از سوی آن سازمان مامور کسب خبر و ارائه گزارش به مقامات مافوق خود میشدند. هر چند مجموعه نیروهای رسمی ساواک در تمام دوایر دهگانه که از داخل و خارج از ایران فعالیت میکردند به زحمت میتوانست از حدود 3 تا 5 هزار تن تجاوز کند با این حال حتی از همان روزگار هم شایع بود که این سازمان برای پیشبرد اهداف اطلاعاتی و امنیتی خود در داخل کشور از همکاری دهها هزار تن از جاسوسان، ماموران و خبرچینان غیررسمی که در پوششهای گوناگونی فعالیت میکردند بهرهمند است. حتی معروف بود از 3 تنی که با یکدیگر گفتگو میکنند حداقل یک نفر از آنان خبرچین ساواک است. هر چند در این باره اغراق هم صورت گرفته است اما واقعیت این است که ساواک بالاخص در میان افراد و گروههای هدف و سوژههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هم در اقصی نقاط ایران به اندازه کافی ماموران و جاسوسان رسمی و غیررسمی داشت که بر حسب نوع و کیفیت ماموریتهای محوله در موارد گوناگون در دوایر مختلف اداره کل سوم ساواک مطالعه و مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته درجهبندی میشد و حداقل 5 مقام گوناگون که با عناوین رمز: نظریه شنبه تا چهارشنبه مشخص میشد معرفی میشدند.
http://ensani.ir/fa/article/126710/%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%B8%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9