- Innate Domain🇵🇸.
وسط زمستون و تو سرما بستنی میگرفتیم میخوردیم و عین چی یخ میزدیم=)
حتی منم که از بستنی خوشم نمیومد اون لحظه به قدری بستنی برام لذت بخش بود که نمیتونم توصیفش کنم
دلم برا اونموقعی که مشستیم تو اتوبوس و تا راه خونه یریز حرف میزدیم تنگ شده
مدرسه با تموم سختیاش بازم شیرین بود چون همه باهم میخندیدیم،گریه میکردیم،ناراحت میشدیم و دلامون بهم نزدیک بود:
- Innate Domain🇵🇸.
واسه اونموقعی که شب تو مدرسه موندیم=) وای چقد خوش گذشت
هیچوقت یادم نمیره شبی که تو مدرسه موندیم شروع کردیم به خوندن تبلیغا و تو سر و کله هم زدن یکی از ناظمامون با موهای به شدت پریشون و شلوار گل گلی قرمز و مانتوی بنفش اومد که ساکتمون کنه=)😂😂
به حدی صحنه ی خنده داری بود که زمین و گاز میزدیم
- Innate Domain🇵🇸.
هیچوقت یادم نمیره شبی که تو مدرسه موندیم شروع کردیم به خوندن تبلیغا و تو سر و کله هم زدن یکی از ناظم
تا یه مدت سوژه شده بود بنده خدا😂🤦🏻♂
فرداش تأتر حسابی داشتیم نه از این تأترای مسخره که چهارتا بچه میان چرت و پرت میگن و میرن یه نوع خاصی از تأتر بود با یکی از گروه تأترای بانوان تهران کارکرده بودیم بعد شما فرض کنین تا ساعت ۳ صبح هیچکس نخوابیده بود😂قیافه ها داغون وقتی رفتیم سرکلاس با پتو و بالشت رفتیم خیلی حس خفنی داشت
بخاطر این تاتر پنجشنبه هارو تا ساعت ۴ بعدازظهر میموندیم به شدت خوش میگذشت