- Innate Domain🇵🇸.
از چه میکوشی که مردم را زِ خود راضی کنی این جماعت از خدا هم اکثرا ناراضیاند...
کاش این و سر مشق زندگیم قرار بدم
کاش..
- Innate Domain🇵🇸.
ذهنم؟شلوغ و پر از صدا احساساتم؟پیچیده بهم
و من؟آهان فک کنم قراره ادامه بدم.
- Innate Domain🇵🇸.
ولی بازم I hate everything
از بغضی که نزاره حرف بزنمم خیلی متنفرم خیلی
- Innate Domain🇵🇸.
از بغضی که نزاره حرف بزنمم خیلی متنفرم خیلی
یه روز ولم کن..
سکوت هم میتونه نجاتت بده هم میتونه تورو شبیه یه بمب درحال انفجار بکنه و انتخابش با خودته که کدومش باشی.
غصه کم دارم حالا بشینم برا این غصه بخورم کسایی و دوست حساب میکنم که دوست حسابم نمیکنن؟عالی.
به آدمها و کارهاشون زیاد فکر کردم خیلی زیاد. تمام سعی خودم رو برای نزدیک تر شدن کردم اما چیزی بود به اسمِ از من مهم تر. چیزی که برای من درد داشت. میدونستم حسودی نیست همیشه توی ذهنم بود خوشحالم که خوشحالن حتی با آدمی غیر از من. خوشحالم که اذیت نمیشن حتی بدون من. خوشحالم که حس نزدیکی با یه آدم میکنن حتی اگر اون نفر من نباشم اما برام درد داشت. من هیچوقت نتونستم اهمیتی که تو ذهنم بود رو به آدمایی که دوستشون دارم نشون بدم همیشه چندین قدم از چیزهای تو ذهنم عقب بودم و ذهنم رو سرزنش میکردم چون میدونستم حسرت میشن. همیشه لبخند میزدم و جوری رفتار میکردم انگار برام مهم نیست که حساب نمیشم اما این تیکهی قلبم همیشه خالی میموند. خیلی سعی میکردم باهاشون صمیمی باشم اما اونا هیچوقت من رو صمیمی حساب نکردن پشیمون هم نیستم من تمام سعیم رو کردم و کسی که سعی من رو ندید اونا بودن.شاید اصلا بعد از چندماه فراموش بشم اما میدونم همیشه تو ذهن من جای اونا هست. ولی خب بخوام شرح فی الواقع بدم قلبم از این بی توجهیها و حساب نشدن ها درد گرفته. قلبم از اهمیت دادن هایی که بی جواب میموندن کمی میسوزه و در آخر بازهم به آدمها نه، به کسایی که دوستشون دارم فکر میکنم
خیلی زیاد...