▫️من ناموس توأم جناب آقای علی جوادی پروانه از کرج، این ماجرا را از آیت الله سیدمسلم موسوی خلخالی که در مسجد جامع اردبیل بر منبر نقل کردند، باز میکنند. محضر آیت الله بروجردی اعلی الله مقامه و عده ای از علما نشسته بودیم که به ایشان عرض شد: خانمی از عتبات برگشته اند، اصرار دارند برای بیان مطلبی خدمت شما برسند. آقا قبول کردند. پس از لحظاتی خانمی باوقار و حجاب کامل وارد شد و تعریف کرد: با جمعی از مومنان برای زیارت عتبات به عراق رفته بودیم‌ . پس از زیارت سیدالشهدا و شهیدان، مشتاق زیارت مرقد جناب حُرّ شدم و چون نمی خواستم مزاحم کسی باشم؛ تصمیم گرفتم تنهایی برای زیارت بروم. پس یک تاکسی گرفتم و صندلی عقب سوار شدم. بعد از طی مسافتی، راننده راه را عوض کرد و رفت تا به یک تپه ای رسید. با اینکه تا به حال برای زیارت حضرت حرّ نرفته بودم. اما از خلوت بودن جاده؛ احساس کردم راننده راه را عوض کرده است. فکر نکرده بودم که در کشور غریب تنها نباید ماشین دربست سوار می شدم. خیلی ترسیده بودم، عربی هم بلد نبودم. بالای تپه راننده ایستاد و اشاره به ماشین کرد که خراب شده و می رود برای تعمیر کمک بیاورد. از شدت ترس می لرزیدم. نمیدانستم چه کار کنم. اگر پیاده میشدم هم راه فرار نداشتم. نیم ساعتی گذشت؛ راننده همراه دو مرد عرب به سمت تاکسی می آمد. پریشانیم بیشتر شد و بشدت گریه می کردم. رو به کربلا گفتم: یا اباعبدالله! من زائرت هستم. غریبم. نجاتم بده. از ظاهر مردان پیدا بود که برای تعمیر ماشین نمی آیند. بلند میخندیدند و نگاههای شیطانی و رفتارهای غیرعادی آنها وحشتم را بیشتر کرد.

ناگهان به دلم افتاد که به آقا و مولایم امام زمان حضرت مهدی علیه‌السلام پناه ببرم. با چشمانی پر از اشک سمت کربلا، عرض کردم: یااباصالح المهدی یاصاحب الزمان! من ناموس توأم، من زائر جدت حسینم، از این مصیبت بزرگ نجاتم بده! آن سه مرد اجنبی؛ با خنده های شیطانی، هر لحظه نزدیکتر می شدند و صدای گریه من بلندتر می شد. با وضع عجیب جلو می آمدند و من ناامیدتر از همه جا، همچنان گریه می کردم که یکدفعه گرد و خاکی از پشت سرم بلند شد و صدای ترمز ماشینی توجهم را جلب کرد. برگشتم دیدم یک تاکسی؛ کنار تاکسی ای که من درونش بودم ایستاد و یک سید بزرگواری با شکوهی خاص از آن پیاده شد و به سمت من آمد. آن سه مرد خشکشان زد. سید در تاکسی را باز کرد و به فارسی به من فرمودند: چه کسی به شما گفته تنها به زیارت حضرت حُرٌ و عتبات عالیات بیایی؟ آیا این درست است؟ آیا زیارت تو قبول است؟. سپس فرمودند: از این تاکسی پیاده شو و داخل ماشینی که آورده ام سوار شو!. من هاج و واج با چشمی اشکبار به فرشته نجاتم نگاه می کردم و در دلم از او که من را از آن مهلکه نجات داده بود، تشکر می کردم. سریع از تاکسی پیاده و سوار تاکسی دوم شدم. به راننده فرمودند: فورا از این جاده دور شو!. بعد به طرف آن سه مرد رفت. آنها اعتراض کردند که چرا من را از ماشین پیاده کرده است، ناگهان صدای دعوا بلند شد. من از پشت شیشه می‌دیدم که آن سه نفر با سید جلیل القدر درآویختند و لحظاتی بعد هر سه به خاک افتادند. ماشین به سرعت دور می شد و من چیز دیگری نمی دیدم. قلبم آرام گرفت و خیالم راحت شد‌. تازه متوجه شدت فاجعه شدم. ماشین کنار حرم اباعبدالله علیه السلام ایستاد. پیاده شدم و خواستم کرایه را حساب کنم که راننده گفت: آن عالم بزرگوار کرایه رفت و برگشت ماشین را حساب کرده اند. ایشان موقع سوارشدن به من فرمودند: سریع خودت را به فلان محل برسان! ما مسافری داریم که باید او را به حرم برگردانی. آن خانم با گریه و شمرده شمرده، ماجرا را تعریف میکرد و همه حضار خصوصا آیت الله بروجردی گریه می کردند و فرمودند: قطعا آن سید جلیل القدر و بزرگوار حضرت ولی عصر علیه السلام بوده اند. برگرفته از کتاب: کراماتی از مهدی موعود علیه‌السلام، از زینب محمودی

💕 خواستگاری آقا پسر ایرانی از دختر خانم #لبنانی در مسیر پیاده روی اربعین و در نهایت، ازدواج آندو با هم! .... ⭕️ با دقت ببینید و بشنوید!.... 🌷احسنت به بینش اسلامی و صحیح این دختر خانم و خانواده اش 👌 و احسنت به آقا پسر با این همه همت و ارادهء قوی 👌 🙏خانواده های عزیز ایرانی بیایید فقط برای رضای خداوند، کمی سبک ازدواج آسان را از آنها یاد بگیریم!!🙏

🌹 *یک نفر از سپاه فرعون غرق نمی‌شه!! می‌دونید چه کسی بود و چرا غرق نشد؟؟؟* چه نکته‌ی زیبایی! دوستان عزیز این کلیپ کوتاه را اصلاً از دست ندهند و به هر گروهی دارند، ارسال کنند! 🙏🌹 ┄┅─✵🌺🌺✵┄┅─ 🔺صرفا جهت اطلاع مهریزی‌ها 🔻جامع‌ترین پایگاه اطلاع‌رسانی دارالولایه مهریز 🧐 https://eitaa.com/joinchat/4093444137C053cc95631

داستان واقعی از حکمت خدا! چند روز پیش سفری با اسنپ داشتم. (بعنوان مسافر). آونروز خیلی بدشانسی آورده بودم و ناراحت بودم، آخه باطری و زاپاس ماشینم رو دزد برده بود. راننده حدودا ۴۰ سال داشت و آرامش عجیبی داشت و باعث شد باهاش حرف بزنم و از بدشانسیم بگم. هیچی نگفت و فقط گوش میکرد. صحبتم تموم که شد گفت یه قضیه‌ای رو برات تعریف میکنم مربوط به زمانی هست که دلار ۱۹ تومنی ۱۲ شده بود. گفتم بفرمایید. برام خیلی جالب بود و برای شما از زبان راننده می‌نویسم. یه مسافری بود هم سن و سال خودم ، حدودا ۴۰ساله. خیلی عصبانی بود. وقتی داخل ماشین نشست بدون اینکه جواب سلام منو بده گفت: چرا انقدر همکاراتون ......(یه فحشی داد) هستند. از شدت عصبانیت چشماش گشاد و قرمز شده بود. گفتم چطور شده، مسافر گفت: ۸ بار درخواست دادم و راننده‌ها گفتن یک دقیقه دیگر میرسند و بعد لغو کردند. من بهش گفتم حتما حکمتی داشته و خودتو ناراحت نکن. این جمله بیشتر عصبانیش کرد و گفت حکمت کیلو چنده و این چیزا چیه کردن تو مختون و با گوشیش تماس گرفت. مدام پشت گوشی دعوا میکرد و حرص می‌خورد.( بازاری بود و کلی ضرر کرده بود). حین صحبت با تلفن ایست قلبی کرد و من زدم بغل و کنار خیابون خوابوندمش و احیاش کردم. سن خطرناکی هست و معمولا همه تو این سن فوت میکنن. چون تا به بیمارستان یا اورژانس برسن طول میکشه. من پرستار بخش مغز و اعصاب بیمارستان ..... هستم و مسافر نمی‌دونست. خطر برطرف شد و بردمش بیمارستان کرایه هم که هیچی!!! دو هفته بعد برای تشکر با من تماس گرفت و خواست حضوری بیاد پیشم. من اونموقع شیفت بودم و بیمارستان بودم. تازه اونموقع فهمید که من سرپرستار بخشم. اومد و تشکر کرد و کرایه رو همراه یه کتاب کادو شده به من داد. گفتم دیدی حکمتی داشته. خدا خواسته اون ۸ همکار لغو کنن که سوار ماشین من بشی و نمیری. تو فکر رفت و لبخند زد. من اونموقع به شدت ۴ میلیون تومن پول لازم داشتم و هیچ کسی نبود به من قرض بده. رفتم خونه و کادو مسافر رو باز کردم. تو صفحه اول کتاب یک سکه تمام چسبونده بود! حکمت خدا دو طرفه بود. هم اون مسافر زنده موند و من هم سکه رو ۴میلیون و چهارصد هزار تومن فروختم و مشکلم حل شد. همیشه بدشانسی بد شانسی نیست. ما از آینده و حکمت خدا خبر نداریم. اینارو راننده برای من تعریف کرد و من دیگه بابت دزدی باطری و زاپاسم ناراحتیمو فراموش کردم. من هم به حکمت خدا فکر کردم! @asrtarikh

🔶👈 آب دستتون هست بگذارین زمین گوش کنین... 🔷👈 تکلیفتون رو در مورد جمعیت با امام زمان تون مشخص کنید . . . 🔶👈 زمان رو از دست ندید . . . 🙏👆🙏👆🙏👆 🆔 @aamerin_ir👈 🙏👆🙏👆🙏👆

⭕️برژینسکی مشاورامنیت ملی سابق ایالات متحده امریکا : 🔻 امروز بایدرهبران ابرقدرت های جهانی ازمسئولین ایرانی برای حفظ امنیت خود وقت قبلی بگیرند. 🔹همانطورکه بارها اعلام کرده ام کشوری که تحت شدید ترین فشارها وتحریمها بوده است اکنون با این همه مشکلات رتبه 17 اقتصاد جهانیست. 🔹 دانش هسته ای رانهادینه کرده، درسلولهای بنیادی جزو پیش قراولان جهان است، پنجمین ارتش وقوای مسلح نظامی جهان را داراست. 🔹خاورمیانه کاملآ تحت نفوذ وسیطره آنهاست، ومن اعتماد راسخ دارم این کشوربااین ظرفیت ها وتوان بومی درآینده ای نه چندان دور احیاگر تمدن بزرگ اسلامی-ایرانی مورد نظر آیت الله خمینی می شود.

فتوایی که باعث شد شیخ مفید از دادن فتوا منصرف شود! خاطره ای جالب و راهگشا برای مبلغانِ راه هدایت، کسانی که امام زمان (ع) اشتباهاتشان را جبران می کند. #دکتر_عزیزی #ویژه #جهاد_تبیین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📣 کانال جواهرانه، زیر نظر دانشگاه تخصصی عفاف، پاسخگوی دغدغه های به روز جوانان. 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1130102787C66c4502167

👆شعار مردم ترکیه: کاش ماهم از این تروریستا داشتیم... #ایران_بی_نظیر است

وقتی رهبر معظم انقلاب ازاین دولت راضی هستند جای هیچ اعتراضی نیست👇👇