⏪خودت رو به امام زمان بسپار...امام زمان دستت رو میگیره... #استاد_دانشمند #معرفت_امام #امام_زمان 💠اللَّهُـــم‌َّعَـــجِّل‌لِــوَلـِـیِّک‌َالــــفَــرَج💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما را به دوستان خود معرفی کنید.▪️ @newlove 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴

قلب امام زمان را نیازاریم... #استاد_رفیعی #امام_زمان ‌‌‌‌💠اللَّهُـــم‌َّعَـــجِّل‌لِــوَلـِـیِّک‌َالــــفَــرَج💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما را به دوستان خود معرفی کنید.▪️ @newlove 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴

♨️برپایی مجلس امام‌حسین (ع) در این زمان از افضل واجبات است #امام_زمان #انصاریان #کرونا ‌‌💠اللَّهُـــم‌َّعَـــجِّل‌لِــوَلـِـیِّک‌َالــــفَــرَج💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما را به دوستان خود معرفی کنید.▪️ @newlove 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴

♨️دو راه سریع السیر برای رسیدن به امام زمان (ع) 👌پیشنهاد دانلود #امام_زمان #استاد_عالی 💠اللَّهُـــم‌َّعَـــجِّل‌لِــوَلـِـیِّک‌َالــــفَــرَج ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما را به دوستان خود معرفی کنید.▪️ @newlove 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴

🔴از غیبت امام زمان علیه‌السلام احساس اضطرار داشته باشیم... از امامان علیهم السلام بخواهیم جهت تعجیل در ظهور، شفاعت کنند... #استاد_معاونیان #اضطرار_فرج #امام_زمان #سخنرانی_کوتاه ‌‌‌💠اللَّهُـــم‌َّعَـــجِّل‌لِــوَلـِـیِّک‌َالــــفَــرَج💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما را به دوستان خود معرفی کنید.▪️ @newlove 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴

با عرض سلام و ادب خدمت همراهان گرامی کانال فصل تازه عاشقی #برنامه_ایام_ماه_محرم به مدت ۱۰روزصبح ها مجلس عزا بعد از نماز صبح در کانال برگزار می شود. #هیئت_مجازی_فصل_تازه_عاشقی ۱–#زیارت_عاشورا بانوای حاج مهدی سماواتی هر روز صبح هدیه به امام زمان عجل ا... وسید و سالار شهیدان و یاران با وفایشان به نیت سلامتی و فرج مولایمان آقا صاحب الزمان عجل ا...◾️ ۲_#زیارت_وارث بانوای حاج میثم مطیعی قبل از اذان مغرب هدیه به امام زمان عجل ا... وسید و سالار شهیدان و یاران با وفایشان به نیت سلامتی و فرج مولایمان آقا صاحب الزمان عجل ا...◾️ ۳– #زیارت_امین_الله بانوای حاج مهدی سماواتی بعد از اذان مغرب به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به امام زمان عجل ا... سلامتی وفرج آقا صاحب الزمان عجل ا....و هدیه یه سید و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین ع و یاران باوفاویش◾️ ۴_#سوره_واقعه به نیابت از شهید #سجاد_زبر_جدی به نیابت ازشهید #سید_جواد_حسن_زاده هدیه به امام زمان عج ا... و هدیه به سید و سالار شهیدان ویاران با وفایش و شهدای اسلام و مدافعین حرمین و حاجت روایی تمام اعضای محترم کانال فصل تازه عاشقی◾️ ۵–#قرائت_دعای_فرج راس ساعت ۹هرشب ◾️ ۶_برنامه روزانه هم طبق روال عادی در کانال برگزار می شود ◾️ با تشکر از همراهی شما بزرگواران کانال فصل تازه عاشقی🏴🏴

#زیارت_امین_الله بانوای حاج مهدی سماواتی به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به امام زمان عجل ا... سلامتی وفرج آقا صاحب الزمان عجل ا....و هدیه به سید و سالار شهیدان ویاران با وفایش و شهدای اسلام و مدافعین حرمین◾️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما را به دوستان خود معرفی کنید.▪️ @newlove 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴

🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿 🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷 🌸قسمت چهاردهم🌸 *************** 🌸آزار مؤمن در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم. روزها و شبها با دوستانمان با هم بودیم. شبهای جمعه همگی در پایگاه بسیج دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن، فعالیت نظامی و گشت و بازرسی و ... داشتیم. در پشت محل پایگاه بسیج، قبرستان شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقتها، دوستان خودمان را اذیت می کردیم! البته تاوان تمام این اذیتها را در آنجا دادم. برخی شبهای جمعه تا صبح در پایگاه حضور داشتیم. یک شب زمستانی، برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی جرأت داره الان بره تا ته قبرستون و بر گرده؟! گفتم: این که کاری نداره. من الان میرم. او هم به من گفت: باید یک لباس سفید بپوشی! من سرتا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. خس خس صدای پای من بر روی برف، از دور هم شنیده می شد. من به سمت انتهای قبرستان رفتم اواخر قبرستان که رسیدم، صوت قرآن شخصی را از دور شنیدم یک پیر مرد روحانی که از سادات بود، شبهای #جمعه تا سحر، در انتهای قبرستان و در داخل یک قبر مشغول تهجد و قرائت قرآن میشد. فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار، با سید شوخی کنند.خواستم برگردم اما با خودم گفتم: اگه الان برگردم، رفقا من رو متهم به ترسیدن می کنند. برای همین تا انتهای قبرستان رفتم.هر چه صدای پای من نزدیکتر میشد، صدای قرائت قرآن سید بلند تر میشد از لحن او فهمیدم که ترسیده ولی به مسير ادامه دادم تا اینکه به بالای قبری رسیدم که او در داخل آن مشغول #عبادت بود. یکباره تا مرا دید فریادی زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم. پیر مرد سید، رد پای مرا در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. وقتی وارد پایگاه شد، حسابی عصبانی بود. من هم ابتدا کتمان کردم، اما بعد، از او معذرت خواهی کردم. او هم با ناراحتی بیرون رفت. حالا چندین سال بعد از این ماجرا، در نامه عملم حکایت آن شب را دیدم. نمیدانید چه حالی بود، وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عملم میدیدم، خصوصا وقتی کسی را اذیت کرده بودم، از درون عذاب می کشیدم. از طرفی در این مواقع، باد سوزان از سمت چپ وزیدن می گرفت، طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد! وقتی چنین اعمالی را مشاهده می کردم، به گونه ای آتش را در نزدیکی خودم میدیدم که چشمانم دیگر تحمل نداشت. همان موقع دیدم که آن پیرمرد سید، که چند سال قبل مرحوم شده بود، از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت. سید به آن جوان گفت: من از این مرد نمی گذرم. او مرا اذیت کرد. او مرا ترساند. من هم گفتم: به خدا من نمی دونستم که سید در داخل قبر داره عبادت می کنه. جوان رو به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که ایشون داره #قرآن می خونه. چرا همون موقع برنگشتی؟ دیگه حرفی برای گفتن نداشتم. ... *************** #سه_دقیقه_در_قیامت