از پدرش پرسید نه به اینجا و نه به موقعه جان دادنتون....
پدرش گفت بله من در دوران جوانی طبع شعر داشتم و برای رقاصه ها شعر میگفتم و شرب خمر میکرد.....
تا اینکه یک شب در یک باغی بودم در حین برگشت دلم گرفته بود گفتم من که الان پای آواز بودم پس چرا این حالم ....
که یکی در بین راه بهم گفت تو چرا اینجا بودی مگه نمیدونی محرم
دعبل که گفت من دین نداشتم و برام مهم نبود اما عجیب ناراحت شدم و از اون حرفش خجالت کشیدم ....
شب در خواب دیدم یه آقایی روی منبر نشستند و گفتن پیامبر ص هستند و بهم گفتن دعبل تو انگار ذوق شعر داری چرا برای ما شعر نمیگی سرم را انداختم پایین و سکوت کردم ....
دوستان اینو میخام بگم که دعبل فقط ناراحت شد و اینطوری دستشون را گرفتن...😔😔
اگر یه منبر سخرانی و روضه میرید و دلتون شکست و اشکی برای اهل بیت ریختید قطعا عنایت اهل بیت بوده ....
این اشک ها خیلی قیمتی هستا ....
مواظب باشید ....
راه سعادت و عاقبت بخیری سریعترین راهش اشک بر مصیبت اهل بیت است 😭😭😭😭😭
#مادر_خوبیها💚
بر کوکب آسمان عصمت صلوات
بر فاطـمه گوهر نبوت صلوات
بر مادر یازده امام بر حق صلوات
از صبح ازل تا به قیامت صلوات
#ایام_فاطمیه🥀
#ما_منتظر_منتقم_فاطـمه_هستیم