10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 آخه کی میاد با یه کلیپ ۳۰ ثانیه ای کمپین راه بندازه
توضیحات کامل در مورد امربه معروف و نهی از منکر
لزوم گشت ارشاد، و کارهای فرهنگی برای رفع معزل بد حجابی
#حتما_ببینید
☫
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج. 💐 ⃟🕊
❀ ⃟⃟ ⃟❀ @Islamlifestyles_fars
🇮🇷 ⃟♥️
تنهامسیریهایاستانفارس💕
⇦سلسله مباحث #تنها_مسیر :(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی) #جلسه_سی_ودوم #بخش___7 ✳️امیرالمؤمنین عل
⇦سلسله مباحث #تنها_مسیر :(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)
#جلسه_سی_ودوم
#بخش___8
❌اصلا بعضیها بناشون این نیست! بناشون اینه که بچه خوبی بشن!
🚫اصلا بعضی از پدر مادرها بنا ندارن بچه باتقوا تربیت کنن
🤨میگه: ببین من بچه استاندارد میخوام تقوا، مَقوا حالیم نمیشه! بچه استاندارد اینه که بره دانشگاه، ازدواج کنه، همسر باکلاس، ماشین باکلاس، شغل باکلاس، آبرو من رو تأمین کنه، لبخند باکلاس، کلاً کلاسش من رو کشته!!! همین...
❗️حالا این ربط با خدا داشته باشه! نداشته باشه!
🤨میگه: اون رو من کاری ندارم آبرو من تأمین بشه، من بهش افتخار کنم،
❗️فصل مباهات کردن و قیافه گرفتنِ
🚫بچَه رو هم میخواد برای دنیای خودش... آبروش نره...
❌اصلا این بنا نداره همه توصیههاش هم همینه
🤓بچه من درس بخون، عزیزم درس بخون، ببین نه خودت رو بیچاره کن نه ما رو بدبخت کن
تقوای چی؟! ربطی به خدا نداره
❗️آبرو وُ حیثیت وُ عزت اجتماعیش رو میخواد
🔻ببین بچه من، مثلا این کار رو بکن... این کار رو بکن... آدم نباید بی ادب باشه. آدم باید خوش اخلاق باشه. با ادب باشه.
⁉️برای چی اینجوری باشه؟! کاش! مادر، پدر میگفتی: آدم باید مبارزه بکنه با هوای نفسش که آدم باید ادب داشته باشه، الان دوست داری این کار خوب رو انجام بدی! وظیفه مهمتری هست...
❌بیخیال شو... انجام نده جلو نفست وایسا مهم اینه که تو جلوی نفست وایسی
〽️حالا بعدا یا به نفع پدر و مادر خواهد شد یا نخواهد شد.
✳️اصل تعلیم رو درست کنیم
🔸ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْ.....
کسانی که بنا دارن مبارزه بکنن با هوای نفس
❗️ما هر موقع هم میگیم مبارزه با هوای نفس مبارزه با هوای نفس مرتازها رو نمیگیم اینها رو شب های اول بحث گفتیم و اومدیم جلو دیگه ما اونها هم مبارزه با هوای نفس میکنن، ولی خب به یه نتایج دنیایی هم میرسن. اتفاقا ما اون رو نمیگیم.!
☫
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج. 💐 ⃟🕊
❀ ⃟⃟ ⃟❀ @Islamlifestyles_fars
🇮🇷 ⃟♥️
✅ما مبارزه با هوای نفسی رو میگیم که برنامهاش رو خدا میده
💫بعد به خاطر خدا هم باید این مبارزه با هوای نفس رو بکنیم بنا رو باید داشته باشیم
✳️ توی حج فرمودن بد نیست نیتها رو با صدای بلند بگید...
🍃مثل نماز نیست نماز تو دلت میگی: دو رکعت نماز صبح میخوانم قربت الی الله الله اکبر
⁉️معمولا دیدی توی نماز کسی نیتش رو هم با صدای بلند بگه؟!!!
♨️خیلی کم پیش میاد لازم نیست. یواش بگو. ننوشتن مستحب با صدای بلند نیت بگی...
🕋ولی توی حج اینجوری نیست. تو حج خوبه بگی نمیدونم چرا؟! جالبه دیگه...
☺️حالا ما الان میخوایم یه نیتی شبیه حج داشته باشیم برای این جهادِاکبر...
🤲خدایا ما مِن بعد بنا میگذاریم با هوای نفسمون مبارز کنیم
👈بنا میگذاریم با دوست داشتنیهامون مقابله کنیم. طبق دستور تو...
👈بنا میگذاریم حالش رو بگیریم باید بزنیم دیگه! چاره ای نیست
🔸واِلا ممکن بشیم
〽️ أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ
مانند چهار پایان بلکه بدتر
⚡️ادامه دارد...
☫
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج. 💐 ⃟🕊
❀ ⃟⃟ ⃟❀ @Islamlifestyles_fars
🇮🇷 ⃟♥️
سد داریوش درودزن
✍ #درودزن و منطقه #مرودشت از گذشته دور و دوران هخامنشیان بهعنوان یکی از مناطق استراتژیک برای تامین آب مورد نیاز شرب و #کشاورزی مد نظر بوده است، منطقهای که هماکنون قطب کشاورزی و صنعت در #فارس بهشمار میرود.
#مرودشت
#درودزن
#گردشگریمجازی ۴۶
#ایرانزیبا
☫
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج. 💐 ⃟🕊
❀ ⃟⃟ ⃟❀ @Islamlifestyles_fars
🇮🇷 ⃟♥️
استهبان تسلیت 🖤😔
🔰حضور دکتر ایمانیه استاندار فارس و سردار بوعلی فرمانده سپاه فجر استان فارس در محل حادثه سیل رودخانه رودبال ایج استهبان
🔰تعداد جانباختگان تا (۱۰/۴۵ صبح روز شنبه) به ۲۱ نفر افزایش یافته است.
تعداد مفقودین بر حسب اطلاع خانواده های آنان تا کنون ۲ نفر دیگر
جست و جو ادامه دارد...
☫
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج. 💐 ⃟🕊
❀ ⃟⃟ ⃟❀ @Islamlifestyles_fars
🇮🇷 ⃟♥️
تنهامسیریهایاستانفارس💕
#بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا✨🌸 نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_ششم بالاخره بعد از یک عالمه وق
#بسم_رب_الحسین
رمان: #از_نجف_تا_کربلا🌸✨
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_هفتم
#بخش_اول
-رضوان، رضوان جان.پاشو دیگه چقدر می خوابی تو دختر! نمی دونستم انقدر خواب آلویی .پاشو یه ذره بریم پایین یه آبی به دست و صورتت بزن حالت جا بیاد.الان اتوبوس حرکت می کنه ها.😱
باشه ای به نرگس گفتم و خمیازه کشیدم و پاشدم.هیچکس توی اتوبوس نبود.نگاه که به ساعت انداختم دیدم ساعت 9 شبه.ای وای چقدر خوابیدم من🙊از پله های اتوبوس که پایین اومدم یک راست رفتم و آب زدم به صورتم.خواب از سرم پریده بود و خستگی ام حسابی در رفته بود.تازه اونجا بود که فهمیدم زینب خانم و نرگس هم پا به پای من خوابیده اند.الحمدالله هر سه تا مون تا خود صبح بیداریم دیگه😊
وضو گرفتم و از وضو خونه اومدم بیرون.نسیم خنکی به صورت خیسم خورد و حسابی حالم رو خوب کرد.اومدم برم سمت نماز خونه که گلی رو دیدم.تکیه داده بود به درخت و با موبایلش ور میرفت📱.چادرش دوباره روی شونه ش بود و موهاش ریخته بود روی پیشونیش.بسم الله گفتم و رفتم برای برداشتن قدم دوم.با لبخند رفتم سمتش و :
-سلام گلی جونم.
برای اولین بار بهم لبخند زد و گفت:
—سلام بر رضوان خانم گل☺️
تعجب کردم که انقدر باهام خوب شده.وقتی تعجب من و چشم های گرد شده ام رو دید خندید و گفت:
-ببین من پشیمون شدم چرا اونجوری باهات حرف زدم.آخه هر چادری که دیده بودم اصلا شبیه تو نبود.می دونی چی میگم همشون خشک و خشن.😣
می فهمیدم چی میگفت و از اینجا بود که اشتباه خودمون رو فهمیدم.ما می خواهیم بهشون کمک کنیم اما با بعضی از رفتار هامون گاهی اوقات هم خشن و مستبد اون ها رو نه تنها از خودمون می رونیم بلکه از خدا و دین و پیامبر هم می رونیم😞بایدنرم باشیم.درست مثل خود پیامبر.نرم و مهربون.که اگر این جوری نبود نمی شد پیام آور خدا.
بهش گفتم:
-خوش حالم که باهام دوست شدی.❤️
—آره منم خوش حالم ولی این دلیل نمیشه اعتقادت رو هم زود قبول کنم ولی واقعا درمورد غنا خوب گفتی.من قبول کردم.
-خوشحالم.خیلی زیاد.
در حالی که دستم رو بردم سمت شالش و موهاش گفتم:
-حیف این موهای قشنگ تو نیست که اینجوری میزاری نامحرم ببینه؟
—وا خب موهام خوشگله می خوام نشون همه بدم دیگه!😁
-ببین گلی خانوم.خدا بهت می گه برای خودت ارزش قائل شو.خودت رو محترم بشمار.نگاه کن به خلقت خدا.یک مثال برات می زنم مگه ندیدی مروارید توی صدفه؟مروارید خیلی ارزشمنده👌و چون ارزشمنده به وسیله صدف نگه داری میشه.حالا هم نمازمون داره دیر میشه.الان هم اتوبوس حرکت می کنه.بیا بریم نماز بخونیم باقی حرف ها باشه برای توی اتوبوس.راهی نمونده تا مرز.تا پس فردا توی بغل خود امام علی هستیم.😍
وضو بلد نبود رفتیم و ریز به ریز یادش دادم.وقتی رفتیم توی نماز خونه نگاهی به چادر های کثیف روی چوب لباسی انداخت.قبل از اینکه چیزی بگه گفتم:
-صبر کن الان میام....🚶♀
#کپی_با_صلوات🌸
تنهامسیریهایاستانفارس💕
#بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا🌸✨ نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_هفتم #بخش_اول -رضوان، رضوان جا
#بسم_رب_الحسین
رمان: #از_نجف_تا_کربلا✨🌸
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_هفتم
#بخش_دوم
سریع رفتم از توی کوله پشتیم دوتا چادر گل گلی خیلی خوشگل که مامان بزرگ از مکه برام اورده بود رو در اوردم و رفتم توی نماز خونه💐.یکی از چادر ها رو که گل های ریز صورتی داشت گرفتم سمتش و گفتم:
-بیا خانوم خانوم ها.این چادر تمیز و نو است.برای خود خودت❤️عطر یاس میده.بیا بگیرش دیگه.
گلی همین طوری مات و مبهوت نگاهم میکرد.چادر رو توی دستش جا دادم و خودم هم چادرم رو عوض کردم.وقتی برگشتم و نگاهش کردم این دفعه من بودم که مات و مبهوت او شدم.چقدر چادر بهش میومد🍃صورتش شده بود یک گوله نور.🔆
نتونستم جلوی اشک هامو بگیرم و همون جا نشستم رو زمین و گریه کردم😭دستش رو گذاشت رو شونه م گفت:
رضوان.رضوان چی شدی؟مگه من چی کار کردم! بد شدم؟
—نه عزیزم چه بدی.خیلی خوشگل شدی.😢
مکثی کردم و ادامه دادم:
—حتی خوشگل تر از قبل.
هیچی نگفت و همین جوری نگاهم کرد.بلند شدم و قامت بستم.او هم کنار من، بلند بلند نمازم را خواندم.بعد از نماز دستش را گرفتم و فشار دادم:
-حاج خانوم تقبل الله.😌
خندید و گفت:
—اتوبوس رفت ها بدو بریم.
سریع آماده شدیم و از نمازخونه بیرون رفتیم.سریع تر راه رفتیم تا به اتوبوس برسیم.ناگهان چادرم پیچید توی پاهام و خوردم زمین😑.دست هام رو حائل زمین کردم تا با صورت نخورم.
گلی جیغ کوتاهی کشید و دست هایم رو گرفت و بلندم کرد.از پله های اتوبوس بالا رفتیم و روی صندلی هامون نشستیم.تازه فهمیدم کف دستم خون اومده و دست گلی هم خونی شده😞.سریع از توی کوله پشتی اش دستمالی در اورد و گذاشت رو دست های زخمی ام.بهم گفت:
- میگم چادر دست و پاگیره می گی نه!
لبخندی زدم و گفتم:
-آره چادر دست و پام رو میگیره تا نرم سمت گناه! ♨️
—مگه حجاب فقط چادره؟
-تو قبول داری حضرت زهرا بهترین بانوی عالم هستند؟
—خب آره.
-چادر حجاب حضرت زهراست☺️ پس بهترین حجابه منم همیشه بهترین هارو دوست دارم.
—درسته.ولی سخته.گرمه و کلی چیز های دیگه.
-می دونی الماس چه جوری تشکیل میشه؟ببین الماس اول یک چیز سیاه و بی ارزش بوده، اما بر اساس یک سری فشار ها و گرما و ترکیب ها از اون چیز بی ارزش میشه الماس.ببین الماس از اول الماس نبوده یه چیز هایی رو تحمل کرده که شده الماس💎
—هنوز کلی سوال دارم ازت رضوان.انگار تو یک آبی و من دارم از تو سیراب میشم.ولی الان خستم.خیلی خسته.بزار برای بعد.
دستمال رو از دستش می گیرم و پا میشم.لبخند میزنم میگم:
-بخواب عزیزم.شب بخیر.✨
—رضوان رضوان چادرت خاکی شده ها.
-عیب نداره بزار مثل چادر مادرم بشه.
—مگه چادر مادرت چه جوری بوده؟
-جوری نبوده.هولش دادن خورده زمین.چادرش خاکی شده.
امروز با بغض نوشتم:
حجاب همان چادری بود که پشت در خانه سوخت،ولی از سر فاطمه نیوفتاد...💔
#کپی_با_صلوات🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند ایده میوه آرایی
#میوه_آرایی 🍏
#برش_میوه
خیلی جالبه ،،،یه ایده عالی واسه مهمونیای تابستونی😍😍😍💜💜💜
#ایده_های_خلاقانه
#میوه_آرایی
#تزیین_میوه
#سفره_آرایی
☫
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج. 💐 ⃟🕊
❀ ⃟⃟ ⃟❀ @Islamlifestyles_fars
🇮🇷 ⃟♥️