کسی که ربّنایِ او،
تعادل بخشِ عالم بود
قنوت خویش را
این روزها دشوار میبندد :)
- ژیپسوفیلا '
داستانِ شب جمعه و دلتنگی :)
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستانِ شب جمعه و دلتنگی ..
وسط درس خوندن رسیدم به مبحثِ
• تفقّد •
نوشته بود گاهی احوالپرسی و حتی یک سلام ممکنه باعثِ شادابی روح و نشاط زندگی برای طرف مقابل و یا برایِ دو طرف رو پدید بیاره.
با خودم گفتم، چطور ممکنه یه سلام و احوال پرسی ساده باعث شادابی روح و از بین رفتن غم و اندوه بشه؟ ولی یادم اومد که حتی یک پیام خالی از طرفِ تو، میتونه حال من و تا دو هفته خوب کنه : )
خودمو اونقدری مشغول کردم که حتی پنج دقیقه وقت پیدا نکنم که بخوام بهت فکر کنم، ولی امان از اون سیثانیهیِ قبل از بیهوشی، همینجوری که از فرطِ خستگی تنم غش میره تورو به یاد میارم و پلک رویِ هم میزارم : )
باران که میبارد
دلم برایت تنگ تر میشود
راه می افتم بدون چتر
من بغض میکنم، آسمان گریه :)