- ژیپسوفیلا '
-
خسته ام مثل مریضی که پس از قطع امید
در پی معجزه ای راهی مشهد شده است ..
بسم الله الرحمن الرحیم.
معمولا وقتی کسی را از دست میدهی قدرش را بیشتر میدانی،
من شمارو از دست ندادهام ولی دیگر آغوشی به وسعتِ حرمتان برای غمهایم ندارم.
سهم من از آن آغوش میشود چند روزی از ۳۶۵ روزِ سال، کم نیست؟ هست، بسیار کم است.
کاش میشد وقتی پا به حرمتان میگذارم، مقدار حال خوبِ بیشتری بردارم و آن را برای روز مبادا کنار بگذارم،
مثلا برای الآن ..
#251
- ژیپسوفیلا '
داستانِ شب جمعه و دلتنگی ..
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستانِ شب جمعه و دلتنگی ..
- ژیپسوفیلا '
بسم الله الرحمن الرحیم. معمولا وقتی کسی را از دست میدهی قدرش را بیشتر میدانی، من شمارو از دست نداده
و همیشه تهش به این میرسم که اگر الآن حرم بودم، حالم بهتر بود.
[ تکرار توهم ]
داشتم زندگیام را میکردم.
ظرف های روی هم تلنبار شده را میشستم و سینک آشپزخانه را تمیز میکردم.
یک دفعه دلتنگیات به سراغم امد. مثل آمدن و رفتن هایت بی مقدمه بود
جا خوردم، توقع نداشتم
فورا موسیقی غمگین را عوض کردم و جای آن را به آهنگی شاد دادم و با دستمال خیس به جانِ گاز افتادم.
مثل احمق ها هر کاری کردم تا شاید ذهنم به موضوعی دیگر منحرف شود، اما نشد. کار خودت را کرده بودی، سر زده به سراغِ قلب خستهام آمدی و آن را هوایی کردی.
خسته بودم از جنگیدن با این قلب زبان نفهم، بیخیال میشوم و نظارهگر، میخواهم ببینم تا کجا پیش میروی ..
#نطق