eitaa logo
جلال و بی بی خانم
1.2هزار دنبال‌کننده
840 عکس
1.3هزار ویدیو
171 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام و یاد او سلام ﺣﺎﻓﻆ ﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﺷﮑﯽ ﻫﻤﯽ‌ﻓﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﻍ ﻭﺻﻞ ﮐﻨﺪ ﻗﺼﺪ ﺩﺍﻡ ﻣﺎ
به نام و یاد او سلام و تهنیت ناصرالدین‌شاه به مرحوم میرزای شیرازی ره نوشت:👇 من وقتی روزه می گیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی می شوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بی گناه می دهم؛پس جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید. آیه الله میرزای شیرازی ره درجواب نوشت:👇👇👇 بسمه تعالی حکم خدا قابل تغییر نیست. لکن حاکم قابل تغییر است. اگر نمی‌توانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مومنین بیهوده ریخته نشود. بی بی خانم @Jalal_ va_bibikhanom
به نام و یاد او سلام علیکم بماصبرتم آرزوهایمان را بنویسیم . چرا؟ برای این که فراموش نکنیم چیزهایی که امروز داریم همان هایی است که 👇👇 👈 دیروز آرزویش کردیم. 🌺 آن وقت شکرش فراموش نمی شود. خدایا ممنونم.خیلی. بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام و یاد او سلام و تسلیت خدیجه،اسمی دخترانه. خدیجه یعنی السحاب(ابرباران زا) یا النخل المثره (درخت خرمای پر ثمر ). خدیجه کسی است که از او خیر و برکت و مهربانی و زیبائی تراوش می کند. خدیجه نام زنی است که همه خوبی ها و زیبایی ها ی اخلاقی و خوش خلقی و ارزش های والا را با خود حمل می کند. پس جا دارد که👇 خانم حضرت خدیجه سلام الله علیها همسر پر آوازه ترین موجود آفرینش یعنی پیامبر نور و رحمت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) باشد. روح مادر هستی قرین رحمت باد. بی بی خانم @Jalal_ va_bibikhanom
به نام و یاد او سلام آخ آخ چقدر بچه م لاغر شده؟!! آخ آخ چقدر رنگت زرد شده😏 آخ آخ چقدر چشمات گود رفته؟! و گرسنگی و تشنگی شدید هیچ کدام از این ها مجوزی نیست برای 👇👇👇 👈روزه خواری بی بی خانم @Jalal_ va_bibikhanom
به نام و یاد او سلام علیکم و رحمه الله قابل توجه جلال ها و بی بی خانم های👇 👈 کانال خود خودم که دعاگویشانم👇 دعایی ست که خواندن ش در «ایام البیض ماه رمضان سفارش شده[روزها و شب های نورانی👈 ۱۳ ، ۱۴ و ۱۵ هر ماه قمری] که باعث آمرزش گناهان مى شود، هرچند خیلی خیلی زیاد باشد. خواندن آن دعا که در اوایل مفاتیح الجنان آمده 👇👇 براى شفاى بیمار و اداى دین و قرض و بی نیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه مفید است.👇 🌺دعای ارزشمند مجیر . بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام و یاد او سلام در شب های قدر👇 بگوییم: آقا! ما کاسه گدایی‌مان را آوردیم تا خودتان آن را پر کنید .ما هیچ نداریم. # از یکدیگر حلالیّت بطلبیم. زیاد بدهیم. از رسیدن شب قدر زیاد . آنچه که استغفار را بیمه و تضمین می‌کند، صلوات بر محمّد و آل محمّد است. ذکر «افوض امری الی الله إن الله بصیر بالعباد» را هم خیلی بگوییم: خدایا! من خودم را به تو سپردم تا بهترین ها برایم رقم بخورد و إلّا خودم هیچ نمی‌دانم. نزدیک غروب آفتاب غسل کنید، به این نیّت که خدایا! غسل می‌کنم تا از همه گناهان، پاک شوم. # اوّل برای دیگران دعا کنیم و بعد برای خودمان؛ چون در شب‌های قدر بریز و بپاش زیاد است،وقتی اوّل برای دیگران دعا کنیم، چه بخواهیم، چه نخواهیم، آن دعا را در حقّ ما هم مستجاب می‌کنند. الله شاه آبادی (اعلي اللّه مقامه) فرمودند: برای درک شب قدر؛ در شب‌های ،١٩ ،٢١ ، ٢٣ و ٢٧ ماه مبارک رمضان، دو تا دو رکعت نماز بخوانید، در هر رکعت: سوره حمد یک مرتبه، سوره کافرون سه مرتبه و سوره توحید سه مرتبه. بعد از چهار رکعت، به سجده می‌روید و سیزده بار «استغفر اللّه» می‌گویید. @noralasfia بی بی خانم @Jalal_ va_bibikhanom
به نام و یاد او سلام و تسلیت امام حاضر (مدظله العالی) در رسای امام راحل(قدس سره) : اگر راه امام را گم کنیم 👇 👈 ملت ایران سیلی خواهد خورد. بی بی خانم @Jalal_ va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و دوزاری ما کلاس اول دبستان بودیم.‌ این اخوی مان که اکنون دو سال از ما بزرگتره، در آن زمان هم دو سال از ما بزرگتر بود. در همه جا و در همه کار با هم بودیم . عینهو دو تا شریک. یک روز دو نفری رفتیم نان بخریم. نان در آن روزگار دانه ای دو قِران یا پنج قران بود البته نه اینکه نان آن موقع مثل همه چیز این موقع دو نرخی و یا چند نرخی باشد بلکه ما یادمان نیست. خلاصه! به سمت نانوایی می رفتیم که یکباره اخوی هیجان زده گفتند: «پول، پول!». گفتیم:«کو،کجاست،کو پول؟!». یک دو قِرانی روی زمین توی خاک ها افتاده بود. آن زمان مثل حالا نبود که تا توی دهن خلق الله را هم آسفالت کنند. خیابان ها و کوچه های اطراف خانه ما، همه خاکی بود.خلاصه! اخوی دوزاری را برداشتند. نان را خریدیم و به خانه برگشتیم. مرحومه مادر در زیرزمین مشغول طبخ غذا بودند. اخوی خوش خیال ما، نان را روی میز گذاشت و گفت: «اینم پیدا کردیم». و دو قرانی را به مادر نشان داد. مرحومه مادر پرسیدند: «از کجا؟!» اخوی گفت:«توی کوچه، روی زمین افتاده بود.صاحب نداشت.» مادر گفتند:«مگر پول، بی صاحب میشه؟! پول، روی زمین افتاده بود، تو هم برداشتیش؟!» اخوی گفت:«بله برداشتم.» مادر گفتند: «با کدوم دستت پول رو برداشتی؟!» اخوی از همه جا بی خبر گفت:«با این دست!». این دست داداش ما که بالا آمد -خدا بیامرزد رفتگان شما را این مرحومه مادرمان مثل اینکه دزد گرفته باشند، جوری این مچ دست اخوی را در دست گرفتند گویی دزدی در چنگ یک عدالتی گرفتار آمده که اصلا" عدالتش اهل پارتی بازی و سفارش و حق حساب نیست.از ترس مجازات و سوز کیفر یک رعشه ای به تن ما اخوان افتاد، کانه هر دو به بیماری پارکینسون مادرزادی مبتلا هستیم. مرحومه مادر این اخوی نگون بخت ما را همینطور که به سمت چراغ گاز می بردند،فرمایش می کردند: «الان یک قاشق داغ می کنم، پشت دستت میذارم تا یادت بمونه پولی که مال تو نیست، بهش دست نزنی». عزم مرحومه مادر برای مبارزه با هر گونه فساد اقتصادی (اعم از دانه ریز و یا دانه درشت) یک جزمی داشت، بیا و ببین!چشم تان روز بد نبیند، مادر شعله چراغ گاز را که روشن کردند، این اخوی ما زد زیر گریه.مثل ابر بهار اشک می ریخت. از همان فاصله چند متری ما هم سوزش آن داغ را حس کردیم و زدیم زیر گریه. محشر کبری به پا شده بود. با کم و زیادش حداقل پنجاه دفعه این اخوی ما هی گفت: «غلط کردم مادر! مادر غلط کردم!» بالاخره دل مادر به رحم آمد و گفتند: «این دفعه اول و آخرت بود؟!» اخوی هم به جمیع کائنات در عالم هستی، قسم یاد کرد که دفعه اول و آخرش باشد. مادر دست اخوی را که رها کردند. نگاه پر جذبه مادر به ما دوخته شد. قلب مان آمد توی دهن مان. فهمیدیم که به عنوان مشارکت یا معاونت در برداشتن دو زاری مردم، متهم ردیف دوم پرونده ما هستیم. در کسری از ثانیه تجزیه تحلیل کردیم که باید به یک جایی پناه برد. آن موقع امکانات نبود و ما نمی توانستیم به کانادا پناهنده شویم ، پس هیچ جا بهتر از گوشه حیاط به ذهن مان نرسید. مثل تیری که از چله‌کمان رها شده باشد، پله‌های زیرزمین را دو تا یکی کردیم. رفتیم داخل حیاط و -گلاب به رویتان- به مستراح گوشه‌حیاط پناهنده شدیم. در را هم از داخل به روی‌خودمان قفل کردیم.‌صدای هر تپش قلب مان را دو بار می شنیدیم که صدای دومش مربوط به پژواک صدای قلب مان از دیوارهای مستراح بود.‌ مادر به پشت درب اقامتگاه ما رسیدند و گفتند:‌ «بیا بیرون!» ولی ما فقط عاجزانه التماس می کردیم: «غلط کردم مادر! مادر غلط کردم!». مرحومه مادر دریافتند با توجه به محل پناهندگی ما، این «غلط کردم!» خیلی فراتر از یک «غلط کردم» معمولی است و حواشی زیادی بر آن مترتب است! بالاخره با کلی عجز و لابه، مادر امان دادند. اکنون ما از یک حبس خود خواسته مستراحی و یک کیفر داغ، رهایی جسته بودیم. ندایی از درون به ما نهیب زد که:«استثنائا" همین یک بار جستی ملخک!». از آن زمان تا امروز بیش از چهل‌و چهار سال می گذرد. ‌شما الان کل بودجه جاری و عمرانی ایالات متحده آمریکا را بسپار به این اخوی ما . دور از جان ، اگر از گرسنگی بمیرد به پول دشمنش هم دست نمی زند. حالا چند هزار میلیارد تومان پولهایی که در دولتهای گذشته گم شد، ممکن است که دو حالت داشته باشد یا پول های گمشده را برادران فکر کرده اند که بی‌صاحب است و برداشته‌اند؛ اما به مادر نگفته‌اند و یا پول را برداشته و به مادر هم گفته‌اند؛ اما مادر عزم جدی در مبارزه با مفاسد اقتصادی نداشته‌اند! وگرنه چند هزار میلیارد تومان پول به آن سنگینی که پا ندارد. مال مردم ، مال مردم است.نه مال ما. یک نصیحت مادرانه هم به آقای رییسی بکنیم : صندوق امانات بانک ملی بخیر گذشت. خیلی مواظب باش یه وقت پولی گم نشه هااااا. @Jalal_va_bibikhanom
به نام و یاد او سلام بر واقعیت مال ما بوده ، هست ، و خواهد بود👇 🌺 بیت المقدس. # جلال بی بی خانم @Jalal _va_bibikhanom
به نام و یاد او سلام معمولا عبادات بر اساس "فعل" است، يعنی بايد كاری بكنيم اما روزه بر اساس "عدم فعل" است يعنی بايد كارهايی را نكنيم( نخوريم و نياشاميم و ... و لذا خلوصش بيشتره ، چون می شه بی سر و صدا روزه گرفت.احتمال ريا و تظاهر در آن خيلي كمتر از ساير عبادات و مناسك و شعائر است. خدا ، حساب روزه را جدا كرد و فرمود: روزه مال خودمه و پاداششم با خودمه. اينجا تنها منطقه ای است بين ما و خدا كه هنوز ، دست نخورده باقی مانده است. قدرش را می دانیم؟ بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom